زلال بصیرت (۲۳۶) : مبارزه با آمریکا، در گرو جهاد فکری ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
زلال بصیرت
مبارزه با آمریکا، در گرو جهاد فکری
۱۳۹۸/۱۰/۱۸
بسم الله الرحمن الرحیم
جهاد از منظر قرآن با برداشتی که گاهی در محاورات عرفی از جهاد میشود، متفاوت است، جهاد، یکی از فروع دین است و آنچه در ابتدا از واژه جهاد به ذهن میرسد، جهاد نظامی است؛ اما کاربردهای واژه جهاد در قرآن کریم، به گونهای است که گویا جهاد مسئلهای است که انسان هر روز و هر شب، با آن سر و کار دارد.
براساس آیه 10 سوره صف، خداوند وقتی میخواهد همه مسلمانان را به تجارتی پرسود راهنمایی کند که نجات از عذاب الهی و برخورداری از رحمت الهی را در پی دارد، آنها را بعد از ایمان، به جهاد در راه خدا با اموال و انفس دعوت میکند. از لحن آیه بر میآید که این کار، امری دائمی و همیشگی است؛ نه صرف جهاد نظامی با دشمنان که گاهی اتفاق میافتد.
جهاد نظامی، اقتصادی و سیاسی از انواع جهادها هستند؛ گاه دشمن با سلاح پیش میآید و باید با او به جهاد نظامی برخاست؛ گاهی هم در بازار و مسائل اقتصادی و گاهی نیز در زمینه مسائل سیاسی و تسلط و مدیریت جامعه به شما حمله میکند که باید در مقابل آنها به جهاد متناسب با آنها پرداخت.
جنگ نرم و جنگ سخت
با پیروزی انقلاب و روی کار آمدن نظام اسلامی، قسم دیگری از جهاد نیز مصداق پیدا کرد. جهاد فرهنگی، قسم دیگری از جهاد دشمنان علیه ماست که به برکت فرمایشات امام(ره) و رهبری نسبت به آن، آگاهی یافتیم. امروزه در ادبیات عام سیاسی دنیا، دوگونه جنگ مطرح میشود؛ جنگی که با ابزارهای نظامی انجام میشود و جنگ دیگری که با ابزار فکری و برای تأثیرگذاری در اذهان دیگران انجام میشود.
جهاد نظامی با سردمداران کفر و گماشتگان استکبار جهانی در داخل کشور قبل از انقلاب و همچنین هشت سال دفاع مقدس، از جمله جهادهای نظامی بود، هرچند برخی مبارزه با شاه را جنگ نظامی نمیدانند، اما واقعیت این است که خیلیها در زندانها و زیر شکنجه و برخی نیز در تظاهرات و کف خیابان، جان خود را در این مسیر تقدیم کردند و از اینرو این جهاد در واقع جهادی نظامی بود؛ البته در آن زمان، هنوز اهمیت جنگ نرم به خوبی درک نشده بود و نهایتا به عنوان یک ابزار ضمنی در کنار جنگ نظامی به کار گرفته میشد و مثلا به عنوان تبلیغات در کنار جنگ، سعی میشد اراده طرف مقابل سست شود. اما جنگ نرم به عنوان یک جنگ اصیل و مستقل، کمتر مورد توجه قرار میگرفت. اما امروز، جنگ اصلی، جنگ نرم است.
در قرآن آیاتی وجود دارد که از لزوم جهاد مداوم در طول زندگی سخن میگوید، طبع انسان به دنبال یک زندگی آرام و بیدغدغه است، اما خداوند انسان را به جهاد فرا میخواند و طبق بینشی که انبیا برای ما به ارمغان آوردهاند، سراسر زندگی دنیا، جهاد است. به عبارت دیگر، وقتی انسان پا به مرحله انسانیت میگذارد، وارد جنگ میشود و تا آخرین مرحله باید در میدان باشد؛ مگر اینکه نخواهد انسان باشد و بخواهد مانند حیوانات رها باشد. چرا خداوند چنین بساطی را راه انداخته است که انسان باید دائم جهاد کند؟ چرا خدایی که میخواهد رحمت خودش را شامل حال بندگان کند، چنین کرده است؟ چرا عدهای باید مورد ظلم قرار بگیرند و انسان دائما در جنگی باشد که تمامی ندارد؟ چنین عالمی چرا آفریده شده است؟ چرا باید بهترین بندگان خدا، بالاترین سختیها را تحمل کنند و به فجیعترین وضع به شهادت برسند؟
رسیدن به رحمت خاصه خدا در گرو تلاش ویژه
پاسخ اجمالی این است که خداوند نوعی رحمت دارد که باارزشتر از همه رحمتهای دیگر است و هر موجودی- حتی ملائکه- نمیتوانند چنین رحمتی را درک کند. برای اینکه موجودی بتواند چنین رحمتی را درک کند، باید با انتخاب خودش حرکت کند تا لیاقت درک رحمت را پیدا کند. لازمه درک چنین رحمتی این است که موجودی مختار وجود داشته باشد و همیشه در کش و قوسهای متعدد و جاذبههای مختلف، ناچار به انتخاب باشد تا در صورت دل کندن از جاذبههای دیگر و انتخاب مسیر صحیح، رشد کند و بتواند بفهمد که چنین لذتی وجود دارد و آن را درک کند. همانگونه که کودک نابالغ هیچ درکی از لذت جنسی ندارد و باید رشد کند تا بتواند چنین درکی پیدا کند، انسان نیز برای درک رحمتهای الهی، باید رشد کند. شخصی چون پیامبر(صلیالله علیه وآله) به بالاترین نهایت رشد و کمال رسیده و میتواند این رحمت را به صورت کامل درک کند؛ البته این راه برای انسانهای دیگر هم وجود دارد و هرکس به میزان رشدش میتواند به رحمت الهی برسد.
خداوند ما را در عالمی خلق کرده است که جاذبههای متعددی در آن وجود دارد و هرکدام انسان را به سمت خود فرا میخواند تا انسان با انتخاب صحیح، بتواند در مسیر رشد قرار بگیرد. از اینرو لحظهلحظه عمر ما، امتحان الهی است، به عبارت دیگر در لحظهلحظه عمرمان باید مشغول جهاد باشیم.
ضرورت جهاد در تمام لحظههای زندگی
اینکه خداوند میفرماید«ان تنصرو الله ینصرکم»؛ اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند،(محمد/7)، به این معنا نیست که قدرت خدا کم است و به نصرت و یاری دیگران نیاز دارد؛ چرا که اصلا هرکس هرچه دارد، خداوند به او داده است؛ بلکه این ما هستیم که باید راه را بشناسیم و مسیری را انتخاب کنیم که نزد او محبوبتر باشد.
جهاد اکبر یا جهاد با نفس، جنگی است که همیشه انسان درگیر آن است. وقتی دشمنی داریم که هیچ وقت از ما جدا نمیشود، طبیعتا سراسر زندگی ما جنگ با دشمن خواهد بود؛ البته علاوه بر این جنگ، وظیفه جنگ با دشمنهای بیرونی را نیز داریم.
براساس آیه چهاردهم از سوره تغابن، گاهی فرزندان و همسر انسان، دشمن او و مانع رسیدن او به خدا میشوند! البته گاهی نیز عکس این قضیه صادق است و همسران و فرزندان زمینه رشد و تعالی انسانها را فراهم میکنند. به هر حال باید حواسمان نسبت به دشمنان جمع باشد؛ از درون خودمان، دشمن وجود دارد تا در خانواده، همسایه، شهر تا کل دنیا و ما نیز باید با همه این دشمنان مبارزه کنیم؛ یعنی نه تنها همواره باید در حال جهاد باشیم، بلکه گاهی در یک لحظه با چندین دشمن باید بجنگیم.
اگر این جهاد دائمی برای انسان نبود، وجود او در این عالم، توجیه منطقی نداشت؛ خداوند انسان را برای امتحان و ابتلا خلق کرده است تا با تلاش در امتحانات، پیروز شود و رشد کند؛ البته در این شرایط امکان سقوط و پست شدن نیز برای انسان وجود دارد.
جهاد فکری، مهمترین جهاد
مهمترین جهادها جهادی است که با فکر انسانها سر و کار دارد، سایر جهادها نیز مبتنی بر همین جهاد فکری است؛ اگر میخواهیم با آمریکا بجنگیم، باید فکرمان را اصلاح کنیم؛ وگرنه کسانی که آمریکا را با این همه امکانات، شکستناپذیر میدانند و مقهور قدرت او هستند، هرگز نمیتوانند او را دشمن خود بدانند و با او بجنگند. آمریکا ما را تحریم میکند، اگر بخواهیم در برابر تحریم بایستیم، ابتدا باید فکر را اصلاح کنیم؛ باید بفهمیم و باور کنیم که میتوانیم؛ بفهمیم که باید برخی سختیها را تحمل کرده و با تلاش در میدان اقتصاد و صنعت، اثرات تحریم را از بین ببریم؛ از اینرو ابتدا جهاد فکری نیاز است و بعد جهاد اقتصادی.
جوهره انسان، فکر اوست و اگر قرار بود نیندیشد، طبق فرمایش قرآن، بشر با چهارپایان تفاوت چندانی نداشت، آنچه برای همه ما در همه حالات واجب است و هیچوقت بازنشستگی ندارد، جهاد فکری است؛ اگر نقصی در فکرمان هست و کمبودی در شناخت اسلام و فکر صحیح اسلامی داریم، برطرف کنیم و این فکر را به دیگران هم منتقل کنیم و برای حرکت جهادی در زمینههای گوناگون، ایجاد انگیزه کنیم تا آنچه خدا میخواهد تحقق پیدا کند.
هوای نفس و دلبستگی به امور دنیوی، مهمترین مانع در راه انجام وظیفه است. گذشته از کسانی که اعتقاد چندانی به خدا ندارند، چند درصد زندگی افراد خوب و متدین جامعه ما برای خداست و چند درصد آن برای کسب اموری مثل ثروت، مقام و احترام اجتماعی است؟
هرکجا دیدیم محور کارمان آن چیزی است که دلمان میخواهد، به معنای این است که در راه خدا قدم نمیگذاریم، وظیفه ما جهاد دائمی است؛ از جهاد در مقابل خواست دل و هوای نفس گرفته تا بزرگترین مظهر دشمن که امام(ره) از آن به عنوان شیطان اکبر تعبیر میکرد؛ حواسمان باشد که دشمنان ما نمیخواهند به مقام انسانیت برسیم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس و جانبازان استان یزد؛ قم؛20 / 9 / 1397 .
براساس آیه 10 سوره صف، خداوند وقتی میخواهد همه مسلمانان را به تجارتی پرسود راهنمایی کند که نجات از عذاب الهی و برخورداری از رحمت الهی را در پی دارد، آنها را بعد از ایمان، به جهاد در راه خدا با اموال و انفس دعوت میکند. از لحن آیه بر میآید که این کار، امری دائمی و همیشگی است؛ نه صرف جهاد نظامی با دشمنان که گاهی اتفاق میافتد.
جهاد نظامی، اقتصادی و سیاسی از انواع جهادها هستند؛ گاه دشمن با سلاح پیش میآید و باید با او به جهاد نظامی برخاست؛ گاهی هم در بازار و مسائل اقتصادی و گاهی نیز در زمینه مسائل سیاسی و تسلط و مدیریت جامعه به شما حمله میکند که باید در مقابل آنها به جهاد متناسب با آنها پرداخت.
جنگ نرم و جنگ سخت
با پیروزی انقلاب و روی کار آمدن نظام اسلامی، قسم دیگری از جهاد نیز مصداق پیدا کرد. جهاد فرهنگی، قسم دیگری از جهاد دشمنان علیه ماست که به برکت فرمایشات امام(ره) و رهبری نسبت به آن، آگاهی یافتیم. امروزه در ادبیات عام سیاسی دنیا، دوگونه جنگ مطرح میشود؛ جنگی که با ابزارهای نظامی انجام میشود و جنگ دیگری که با ابزار فکری و برای تأثیرگذاری در اذهان دیگران انجام میشود.
جهاد نظامی با سردمداران کفر و گماشتگان استکبار جهانی در داخل کشور قبل از انقلاب و همچنین هشت سال دفاع مقدس، از جمله جهادهای نظامی بود، هرچند برخی مبارزه با شاه را جنگ نظامی نمیدانند، اما واقعیت این است که خیلیها در زندانها و زیر شکنجه و برخی نیز در تظاهرات و کف خیابان، جان خود را در این مسیر تقدیم کردند و از اینرو این جهاد در واقع جهادی نظامی بود؛ البته در آن زمان، هنوز اهمیت جنگ نرم به خوبی درک نشده بود و نهایتا به عنوان یک ابزار ضمنی در کنار جنگ نظامی به کار گرفته میشد و مثلا به عنوان تبلیغات در کنار جنگ، سعی میشد اراده طرف مقابل سست شود. اما جنگ نرم به عنوان یک جنگ اصیل و مستقل، کمتر مورد توجه قرار میگرفت. اما امروز، جنگ اصلی، جنگ نرم است.
در قرآن آیاتی وجود دارد که از لزوم جهاد مداوم در طول زندگی سخن میگوید، طبع انسان به دنبال یک زندگی آرام و بیدغدغه است، اما خداوند انسان را به جهاد فرا میخواند و طبق بینشی که انبیا برای ما به ارمغان آوردهاند، سراسر زندگی دنیا، جهاد است. به عبارت دیگر، وقتی انسان پا به مرحله انسانیت میگذارد، وارد جنگ میشود و تا آخرین مرحله باید در میدان باشد؛ مگر اینکه نخواهد انسان باشد و بخواهد مانند حیوانات رها باشد. چرا خداوند چنین بساطی را راه انداخته است که انسان باید دائم جهاد کند؟ چرا خدایی که میخواهد رحمت خودش را شامل حال بندگان کند، چنین کرده است؟ چرا عدهای باید مورد ظلم قرار بگیرند و انسان دائما در جنگی باشد که تمامی ندارد؟ چنین عالمی چرا آفریده شده است؟ چرا باید بهترین بندگان خدا، بالاترین سختیها را تحمل کنند و به فجیعترین وضع به شهادت برسند؟
رسیدن به رحمت خاصه خدا در گرو تلاش ویژه
پاسخ اجمالی این است که خداوند نوعی رحمت دارد که باارزشتر از همه رحمتهای دیگر است و هر موجودی- حتی ملائکه- نمیتوانند چنین رحمتی را درک کند. برای اینکه موجودی بتواند چنین رحمتی را درک کند، باید با انتخاب خودش حرکت کند تا لیاقت درک رحمت را پیدا کند. لازمه درک چنین رحمتی این است که موجودی مختار وجود داشته باشد و همیشه در کش و قوسهای متعدد و جاذبههای مختلف، ناچار به انتخاب باشد تا در صورت دل کندن از جاذبههای دیگر و انتخاب مسیر صحیح، رشد کند و بتواند بفهمد که چنین لذتی وجود دارد و آن را درک کند. همانگونه که کودک نابالغ هیچ درکی از لذت جنسی ندارد و باید رشد کند تا بتواند چنین درکی پیدا کند، انسان نیز برای درک رحمتهای الهی، باید رشد کند. شخصی چون پیامبر(صلیالله علیه وآله) به بالاترین نهایت رشد و کمال رسیده و میتواند این رحمت را به صورت کامل درک کند؛ البته این راه برای انسانهای دیگر هم وجود دارد و هرکس به میزان رشدش میتواند به رحمت الهی برسد.
خداوند ما را در عالمی خلق کرده است که جاذبههای متعددی در آن وجود دارد و هرکدام انسان را به سمت خود فرا میخواند تا انسان با انتخاب صحیح، بتواند در مسیر رشد قرار بگیرد. از اینرو لحظهلحظه عمر ما، امتحان الهی است، به عبارت دیگر در لحظهلحظه عمرمان باید مشغول جهاد باشیم.
ضرورت جهاد در تمام لحظههای زندگی
اینکه خداوند میفرماید«ان تنصرو الله ینصرکم»؛ اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند،(محمد/7)، به این معنا نیست که قدرت خدا کم است و به نصرت و یاری دیگران نیاز دارد؛ چرا که اصلا هرکس هرچه دارد، خداوند به او داده است؛ بلکه این ما هستیم که باید راه را بشناسیم و مسیری را انتخاب کنیم که نزد او محبوبتر باشد.
جهاد اکبر یا جهاد با نفس، جنگی است که همیشه انسان درگیر آن است. وقتی دشمنی داریم که هیچ وقت از ما جدا نمیشود، طبیعتا سراسر زندگی ما جنگ با دشمن خواهد بود؛ البته علاوه بر این جنگ، وظیفه جنگ با دشمنهای بیرونی را نیز داریم.
براساس آیه چهاردهم از سوره تغابن، گاهی فرزندان و همسر انسان، دشمن او و مانع رسیدن او به خدا میشوند! البته گاهی نیز عکس این قضیه صادق است و همسران و فرزندان زمینه رشد و تعالی انسانها را فراهم میکنند. به هر حال باید حواسمان نسبت به دشمنان جمع باشد؛ از درون خودمان، دشمن وجود دارد تا در خانواده، همسایه، شهر تا کل دنیا و ما نیز باید با همه این دشمنان مبارزه کنیم؛ یعنی نه تنها همواره باید در حال جهاد باشیم، بلکه گاهی در یک لحظه با چندین دشمن باید بجنگیم.
اگر این جهاد دائمی برای انسان نبود، وجود او در این عالم، توجیه منطقی نداشت؛ خداوند انسان را برای امتحان و ابتلا خلق کرده است تا با تلاش در امتحانات، پیروز شود و رشد کند؛ البته در این شرایط امکان سقوط و پست شدن نیز برای انسان وجود دارد.
جهاد فکری، مهمترین جهاد
مهمترین جهادها جهادی است که با فکر انسانها سر و کار دارد، سایر جهادها نیز مبتنی بر همین جهاد فکری است؛ اگر میخواهیم با آمریکا بجنگیم، باید فکرمان را اصلاح کنیم؛ وگرنه کسانی که آمریکا را با این همه امکانات، شکستناپذیر میدانند و مقهور قدرت او هستند، هرگز نمیتوانند او را دشمن خود بدانند و با او بجنگند. آمریکا ما را تحریم میکند، اگر بخواهیم در برابر تحریم بایستیم، ابتدا باید فکر را اصلاح کنیم؛ باید بفهمیم و باور کنیم که میتوانیم؛ بفهمیم که باید برخی سختیها را تحمل کرده و با تلاش در میدان اقتصاد و صنعت، اثرات تحریم را از بین ببریم؛ از اینرو ابتدا جهاد فکری نیاز است و بعد جهاد اقتصادی.
جوهره انسان، فکر اوست و اگر قرار بود نیندیشد، طبق فرمایش قرآن، بشر با چهارپایان تفاوت چندانی نداشت، آنچه برای همه ما در همه حالات واجب است و هیچوقت بازنشستگی ندارد، جهاد فکری است؛ اگر نقصی در فکرمان هست و کمبودی در شناخت اسلام و فکر صحیح اسلامی داریم، برطرف کنیم و این فکر را به دیگران هم منتقل کنیم و برای حرکت جهادی در زمینههای گوناگون، ایجاد انگیزه کنیم تا آنچه خدا میخواهد تحقق پیدا کند.
هوای نفس و دلبستگی به امور دنیوی، مهمترین مانع در راه انجام وظیفه است. گذشته از کسانی که اعتقاد چندانی به خدا ندارند، چند درصد زندگی افراد خوب و متدین جامعه ما برای خداست و چند درصد آن برای کسب اموری مثل ثروت، مقام و احترام اجتماعی است؟
هرکجا دیدیم محور کارمان آن چیزی است که دلمان میخواهد، به معنای این است که در راه خدا قدم نمیگذاریم، وظیفه ما جهاد دائمی است؛ از جهاد در مقابل خواست دل و هوای نفس گرفته تا بزرگترین مظهر دشمن که امام(ره) از آن به عنوان شیطان اکبر تعبیر میکرد؛ حواسمان باشد که دشمنان ما نمیخواهند به مقام انسانیت برسیم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس و جانبازان استان یزد؛ قم؛20 / 9 / 1397 .