مدرسه شریعتمداری یا دارالتبلیغ شاه؟
دوباره خدمت امام مشرف شدیم. ایشان بدون معطلی ما را پذیرفتند. گفتیم که نظر آقای شریعتمداری این است که مطلبی برای گفتن ندارند، مگر اینکه شما و دیگر بزرگان که مطالبی دارید شروع کنید. امام فرمودند: اصل این کار و هدفهای معین شده خوب است، اما به دولت و رژیم انتساب پیدا کرده است و نگرانی از این است که رژیم میخواهد یک جای پایی درحوزه برای خود بگذارد و به نوعی حوزه را دولتی کند. اما اگر این جا تابلویی به نام مدرسه آقای شریعتمداری داشته باشد همه ما در آن شرکت میکنیم.
مجدد به منزل آیتالله شریعتمداری رفتیم و همین مطالب را به ایشان منتقل کردیم که اصل موضوع، هدفها و انگیزه شما قابل احترام است، اما انتساب به دولت کار را خراب کرده و اسباب نگرانی شده است. اگر این موسسه به نامه مدرسه آقای شریعتمداری باشد نگرانی بر طرف میشود، چون مدرسه آقای شریعتمداری را نمیتوانند در استانهای دیگر به نام دولت تاسیس کنند. در هر جا تاسیس شود به نام آقای شریعتمداری است. وی گفت: این اتهامی که در افواه افتاده است که ریشه اینجا به دولت و یا دربار متصل میشود، مدرکی برایش نیست. اگر آقایان مدرکی دارند ارائه کنند.
در هر جلسهای خدمت هر کدام از این دو شخصیت میرسیدیم، قانع میشدیم، یعنی آقای شریعتمداری گفتند که اتهام است و هیچ مدرکی ندارد، ما صحبت را ادامه ندادیم و اجازه رفتن گرفتیم و خدمت امام رسیدیم.
امام و جمعآوری اسناد نیات سوء رژیم در تاسیس دارالتبلیغ
به امام عرض کردیم که ایشان میفرمایند که این اتهام است و هیچ ریشهای ندارد، برای اینکه کار خوبی در حوزه تاسیس و بنیانگذاری شده دشمنان شایعهها و شائبههایی را پخش میکنند و مدرکی نیست. امام فرمودند: «مطلب خوبی را فرمودند. من الان مدارک را میدهم».
واقعا تا آن روز ما تصور نمیکردیم که امام در موضوعی که صحبت میکنند، اینقدر مشتشان پر باشد. بلند شدند از توی قفسهای بستهای را آوردند. امام تمام روزنامهها و مجلاتی را که در این باره حتی یک خبر ریز زده بودند جمع کرده بودند. به کسی هم نسپرده بودند. دست خودشان بود. همان جا هم کسی را صدا نکردند بیاید. خودشان بلند شدند و بسته را آوردند و اسناد را یکییکی ارائه کردند. بعد فرمودند که بعضی از اینها را به شما من میدهم، ببرید بخوانند و بیاورید، مگر اینکه ایشان بخواهند رونوشت بردارند. به ایشان هم عرض کنید هیچ کس قصد تضعیف حوزه فعالیتشان را ندارد. همه ما قصد داریم حوزه با بهترین تجهیزات و متناسب با زمان شود، اما به نام آقای شریعتمداری نه اینکه دولت سوءاستفاده کند. چند مصاحبه را هم که حتی در خارج انعکاس پیدا کرده بود و از خارج به داخل کشور برگشته بود ضمیمه کردند. خب ما قانع شدیم. این داستان مربوط به شاید مرداد و شهریور 1343 است.
برگشتیم خدمت آقای شریعتمداری و با احترام و توجه به اینکه ایشان اطلاع ندارند که مدارکی وجود دارد مدارک را با یک مقدمهای که امام فرمودند تقدیم کردیم و گفتیم ما از ایشان مدرک خواستیم و ایشان مدارکی را ارائه کردند که ما بعضی از آنها را آوردیم. البته استدعا داریم که حضرتعالی مطالعه بفرمایید و به ما برگردانید، چون ایشان میگویند من نسخه بدل را ندارم. آقای شریعتمداری چندتا از مدارک را خودشان خواندند و چندتا را هم ما برایشان خواندیم. گفت: عجب تخریبی کردهاند! من تا این لحظه که شما این مدارک را ارائه کردید نمیدانستم تخریبی به این گستردگی انجام شده است. تا این لحظه فکر میکردم چون آقای میلانی دور هستند این تصور را دارند و این مسائلی که ایشان از مشهد و دیگر آقایان هم از جاهای دیگر به قم میفرستند شایعات است. تعجب است که تمام این مدارک جمع شده است و من این مدارک را نداشتهام. عرض شد که با وجود این مدارک الان شما هر فرمایشی داشته باشید شروع بعدی ماست. ایشان گفتند که من بعضی از این مدارک را احتیاج دارم که در آنها دقت کنم. ما گفتیم که فرصتمان کم است و میخواهیم همین امروز وظایفمان را انجام داده باشیم و برگردیم. آقای شریعتمداری گفت پس ببینید که آقای خمینی چه نظری میدهند یا اگر ایشان با بقیه مشورت کردند چه نظری میدهند. البته اگر بخواهند مشورتی شود زمان لازم است.
توجیهات مقبول و انگیزههای مشکوک
خدمت امام برگشتیم. امام فرمودند که من جلوتر اشاره کردهام که ما معتقدیم این هدفها به ویژه انگیزه شخص ایشان در این کار قابل احترام است. برای حوزه لازم است که کسانی که قصد تبلیغ دارند، چه تبلیغ داخلی و چه در خارج کشور، آموزشهای ویژهای ببینند و مجهز بشوند به تجهیزاتی که ضرورت تبلیغ است و در روش سنتی حوزه رسوب نکنند و در مدت کوتاهتری دانش لازم را کسب کنند و برای تبلیغ بروند. چنین چیزی لازم است، اما با فرهنگ حوزه و بافت حوزه و با سیاست کلی حوزه باید هماهنگ باشد. فرهنگ حوزه این است که هر مرجع تقلیدی ابتکاری دارد، آن رادر حوزه درسی خود و در مدرسهای که میسازد پیاده میکند و اجازه نمیدهد که دیگران از خارج حوزه در آن دست داشته باشند. به خصوص اجازه نمیدهد که دولت روی این ابتکار دست بیندازد. لذا پیشنهاد من این است که ایشان مدرسهای به نام مدرسه آقای شریعتمداری تاسیس کنند و کار را بر آن اساس پیش ببرند و اگر ایشان موافقت کردند، پیشنهادات دیگری هم خواهیم داشت.