زلال بصیرت (۲۴۲) : از خواجه نصیرالدین طوسی تا امام خمینی(ره) ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
زلال بصیرت
از خواجه نصیرالدین طوسی تا امام خمینی(ره)
۱۳۹۸/۱۲/۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
نعمت اسلام، بزرگترین نعمت برای ماست که به سادگی به دست ما رسیده است، تاریخ نشان داده که انبیای الهی همواره مخالفانی داشتهاند که ایشان را آزار و اذیت کرده و حتی به شهادت رساندهاند. از اینرو اینکه افرادی با اسلام دشمنی کنند، مسئله دور از انتظاری نبود، اما باید دید که چرا برخی از مسلمانان با ادعای پیروی از اسلام، چالشهایی را برای اسلام به وجود آوردند و با آن مقابله کردند.
ناسازگاری برخی از امور با منافع شخصی افراد یکی از عمده دلایلی است که سبب شد عدهای با نام اسلام در مقابل اسلام بایستند و با روح اسلام مخالفت کنند از صدر اسلام هیچ گروهی از مسلمانان عَلَم مخالفت با نماز و روزه برنداشتند؛ اما وقتی صحبت به احکام اجتماعی اسلام میرسید، اختلافات اوج میگرفت. از رحلت پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآله) این اختلافات آغاز شد تا به داستان کربلا و شهادت محبوبترین انسان روی زمین منجر شد. دلیل اصلی هم این بود که اگر به اطاعت امام(ع) تن میدادند باید از برخی پستها و منافع مادی صرفنظر میکردند و همین سبب شد که اصل مسئله را نپذیرند تا کار به جایی رسید که روی تاریخ بشریت را سیاه کردند.
عامل دیگری که به اسلام و رواج آن و بهرهمند شدن مردم جهان از این دین آسیب وارد کرد، فراموشی یا به فراموشی سپردن افکار صحیح اسلامی بود؛ معاویه گفت من با شما نجنگیدم که شما را به نماز و روزه وادار کنم، بلکه جنگیدم تا بر شما حکومت کنم!
چه بسا کسانی با حسن نیت هم رفتار کنند، اما در دام شیطان بیفتند، اگر – همانطور که امام(ره) فرمود- بخش اعظم اسلام که همان امور اجتماعی است به فراموشی سپرده شود، چنین آسیبهایی دور از انتظار نیست. از اینرو شیاطین درصددند القا کنند که دین تنها نماز و روزه است.
نقش خواجه نصیرالدین طوسی در تشکیل حکومت دینی
بیش از 500 سال از ظهور پیامبر(ص) میگذشت در حالی که در عالم اسلام، حتی در یک گوشه کوچکی هم حکومتی به نام شیعه تحقق پیدا نکرد، به خصوص بعد از غیبت صغری که دیگر نواب خاص نبودند مردم کم کم به عدم حضور امام عادت کردند. تا اینکه در اواخر حکومت بنیعباس حادثه تلخ حمله مغول به ایران اتفاق افتاد. این حادثه اگرچه بسیار تلخ بود، اما زمینهساز جهشی عظیم را فراهم کرد؛ خواجه نصیرالدین طوسی با فراست خدادادی به وزارت هلاکوخان مغول رسید؛ همان هلاکوخانی که کافر بود. کمکم اداره امور کشور به خواجه نصیرالدین سپرده شد و هلاکوخان به همان سلطنت خود و لذتهایش مشغول بود. با اقدامات خواجه نصیر، کمکم زمینه برای تشکیل یک حکومت بزرگ شیعی یعنی صفویه فراهم شد؛ صفویهای که در کنار دولت عثمانی دو تا از حکومتهای بزرگ عالم بودند.
در حکومت صفویه نیز دومین پادشاه یعنی شاه طهماسب حکومت علما را پذیرفت و از طرف محقق ثانی اجازه حکومت گرفت. اما این نوسانات و جریانات با اندکی پیشرفت و پسرفت ادامه پیدا کرد و در دورهای به قدری به عقب بازگشت که حتی مدارس علمیه به تعطیلی کشانده شد، لباس روحانیت قاچاق شد و برخی از مدارس در شهرهایی مثل یزد به انبار کالای بازاریها تبدیل شد!
اما خدا بار دیگر عامل جهشی برای حرکت اسلام و جهانی شدن اسلام را فراهم کرد؛ آن زمان به دست خواجه نصیر بود و این زمان به دست امام خمینی(ره).
عزت ایران در زمان حاکمیت ولایت فقیه
یکی از پیچیدهترین حیلههای شیطان این بود که طرحی ریخت تا مردم ولایتفقیه را فراموش کنند، به دیگر مسائل اسلام، مثل طهارت و نجاست پرداخته شد، اما مسئلهای که مهمترین رکن جامعه اسلامی بوده و هستی جامعه اسلامی به آن بستگی دارد فراموش شد. لذا ما که در زمان تأثیرگذاری ولایت فقیه زندگی کردهایم، باید وظیفه خود را در قبال آن بدانیم.
در زمان شاه، برخی از سربازان کشور به دستور آمریکا به جنگ با گروهی معترض در عمان رفتند. یعنی سربازهای ایرانی را با اسلحههای خودشان، مجبور کردند تا به منطقهای حمله کنند که هیچ ارتباطی با آنها نداشت. حتی انتخاب نمایندگان مجلس ما بستگی به تأیید سفارت انگلیس و آمریکا داشت اما امروز ایران بقدری عزتمند شده است که آمریکا در زمینه سلاح هم ایران را رقیب خودش میداند و جرات نمیکند دست از پا خطا کند. مگر این همان ایران نیست؟ چه چیزی عوض شده؟ آری، اسلام به دست ولیفقیه فعال شد.
خدای متعال گاهی نعمتهایی میدهد که برکاتش قابل پیشبینی نیست، چه کسی میتوانست پیشبینی کند که وقتی یک روحانی علیه شاه حرف بزند، چه برکاتی خواهد داشت و تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ این کار، فقط از خدا برمیآید.
مهمترین عاملی که در حرکت امام(ره) مؤثر بود، احساس وظیفه امام(ره) بود. برای امام فرقی نداشت که مردم به او بد بگویند یا خوب. او فقط به دنبال کسب رضایت الهی بود.
قدرشناسی و شکرگزاری مردم، عامل مهم دیگری در بهرهمندی از نعمتهای خاص الهی است. اگر کسانی قدر این نعمت را دانستند، خدا این نعمت را از ایشان نمیگیرد و بهترش را هم به آنها میدهد. اما اگر کفران نعمت شد، حرکت اسلام به خطر میافتد. هر چند هیچ وقت این نور خاموش نمیشود اما برکاتش کم میشود. همچنانکه در طول تاریخ این چنین رخدادهایی وجود داشته است.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامظله) در جمع تعدادی از طلاب و روحانیون در مدرسه علمیه نواب مشهد؛ مشهد؛28 / 11 / 1398 .