به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 7,634
بازدید دیروز: 7,600
بازدید هفته: 39,712
بازدید ماه: 39,712
بازدید کل: 25,026,847
افراد آنلاین: 183
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۰٤ دی ۱٤۰۳
Tuesday , 24 December 2024
الثلاثاء ، ۲۲ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
10 - محمدمهدی رشادتی : با هم رو راست باشیم ۱۳۹۹/۰۱/۱۷
بایدهای روابط همسران
با هم رو راست باشیم
 
  ۱۳۹۹/۰۱/۱۷

Magiran | روزنامه کیهان (1399/01/18): با هم رو راست باشیم


 

محمدمهدی رشادتی

مقدمه
بر اساس مبانی دینی و نیز برخی نظریات روانشناسی، همه انسان‌ها از نظر فطری و ساختار وجودی، به راستگویی و یک‌رنگی، گرایش دارند. اما در مراحل رشد و در محیط‌های ناسالم خانوادگی و ارتباطات اجتماعی، به‌تدریج ناهنجاری‌های اخلاقی را از قبیل «دروغگویی و ناراستی» فرا می‌گیرند.
شهید مطهری می‌نویسد: انسان‌ها به راستی گرایش دارند، نه به‌دلیل اینکه راستی سود و منفعت مادی دارد، بلکه به‌دلیل این است که این صفت یک «فضلیت و ارزش اخلاقی» محسوب می‌شود. (فطرت، ص79 و انسان در قرآن، شهید مطهری ص22)
به‌عبارت دیگر: راستگویی از ویژگی‌های اولیه هر انسانی بوده که از ناحیه خدای متعالی در سرشت بشر به ودیعت نهاده شده است، و از بدو تولد و آغازین مراحل رشد عقلی، بدون نیاز به آموزش، خود به خود حقیقت‌گویی را در عمل به کار می‌بندد.
اما خلاف‌گویی، از صفات ثانویه و از عاداتی است که آدمی به مرور زمان در محیط اجتماع، آن را از دیگران فرا می‌گیرد.
صداقت اولین خواسته
از ابتدای زندگی مشترک، یکی از مهمترین و شاید اولین خواسته‌ خانم از همسرش، داشتن «صداقت» است. گویی با ارزش‌ترین ویژگی‌ مرد برای زن «روراست بودن و راستگویی» اوست. البته، حق با خانم است. زیرا همان‌طور که در مقدمه بیان شد، صداقت در گفتار و راستی در علم، از باارزش‌ترین فضائل اخلاقی محسوب می‌شود. و صد البته این فضیلت برای هر دوی آنها امری بسیار ضروری است. زندگی مشترک، در سایه صداقت، به آرامش و آسایش واقعی می‌رسد. هنگامی که ابوذر غفاری به منطقه ربذه تبعید می‌شد، حضرت علی(ع) به او فرمود:
«ای ابوذر، آرامش خویش را فقط در حق و راستی، جست‌وجو کن و غیر از باطل و ناراستی، چیزی تو را به وحشت و ترس نیاندازد». (غررالحکم، آمدی، جلد1، ص282)
اعتماد متقابل
به‌طور قطع، در روابط اجتماعی، به‌ویژه در محیط خانواده «اعتماد متقابل» ابزار اساسی در تعاملات مثبت و سازنده است. مهم‌‌ترین عامل ایجاد اعتماد «صداقت و راستگویی» می‌باشد. لازم است که همه ما به این نکته ظریف و دقیق، نیک بیاندیشیم که: در پرتو صداقت «اعتماد دوطرفه و اطمینان متقابل» به‌دست می‌آید، و از درخت تنومند اعتماد و اطمینان متقابل، میوه‌ها و ثمرات شیرین دیگری از قبیل:
- هم‌یاری، هم‌کاری، هم‌دلی، هم‌سویی
- امنیت روانی و آرامش خاطر
- محبوبیت و محبت و یک‌رنگی حاصل می‌شود.

مقام معظم رهبری می‌فرماید: «بی‌اعتمادی پایه محبت را از بین می‌برد. نگذاریم این بی‌اعتمادی به‌وجود بیاید. اگر زن احساس کرد، شوهرش به او دروغ می‌گوید یا مرد احساس کرد، زنش به او دروغ می‌گوید، و هر کدام احساس کردند، دیگری در اظهار محبت صادق نیست، این دیگر پایه‌های محبت را سست خواهد نمود. اگر می‌خواهیم محبت باقی بماند، باید اعتماد را حفظ کنیم، و اگر می‌خواهیم زندگی، پایدار بماند، لازم است محبت را نگه داریم. (مطلع عشق، آیت‌الله خامنه‌ای، ص126)
بنابراین یک تصمیم جدی بگیریم که «برای همیشه» تاکید می‌شود «تا زنده‌ایم» و نه برای زمانی کوتاه و موقت، هم خودمان راست بگوییم و هم اگر از دیگری سخن حق را شنیدیم و یا کلام صحیحی را خواندیم و یا از مسائلی، درک درستی را به‌دست آوردیم، آن را با کمال شجاعت و صراحت، بپذیریم.
مبادا، سخن حق را به خاطر منافع شخصی و گروهی و باندی، نشنیده بگیریم و یا آن را تحریف کرده و تغییر دهیم و یا اگر کسی بیان صادقی داشت، آن را به علل گوناگونی مانند ترس، طمع، حسادت و کینه و... رد کنیم.
صداقت، خود زیباست و صاحب خویش را نیز به زیور زیبایی می‌آراید، خواهر گرامی، برادر ارجمندم، اگر می‌خواهی در دل همسرت جا خوش کنی و قلب او را برای همیشه تسخیر نمایی، بیا جان خود را به بوی عطر «صدق و راستی» معطر نما و پرونده سیاه و زشت «ناراستی و کذب» را تا ابد مختومه اعلام کن و از مرحوم آیت‌الله بروجردی مرجع بزرگ عالم تشیع، بیاموزیم که گفته بود: «من از اول جوانی تا به حال یک دروغ هم نگفته‌ام.» (در محضر مجتهدی، احمد مجتهدی تهرانی، ج 1، ص 214)
امام کاظم(ع) به یکی از یارانش فرمود: «ای فلانی، از خدا پروا کن و حق‌گو باش، هرچند که موجب زیان تو باشد، زیرا که نجات و سعادت حقیقی، در بیان حق است. و از خدا پروا داشته باش و باطل و دروغ را رها کن، گرچه ظاهرا موجب نجات تو باشد، زیرا که بدبختی و هلاکت حقیقی، در روش باطل و دروغ است.» (تحف‌العقول، حسن ابومحمد شعبه الحرانی، ص 431)
دل نیارامد به گفتار دروغ
آب و روغن، هیچ نفروزد فروغ
در حدیث راست، آرام دل است
راستی‌ها دانه دام دل است
دل بیارامد به گفتار صواب
آن‌چنان که تشنه آرامد به آب
(مولوی)
زمینه‌های دروغ
شایسته است که در این قسمت به مهم‌ترین زمینه‌های فراوانی نفوذ دروغ در زندگی به طور عام و روابط زناشویی به طور خاص اشاره‌ای هرچند مختصر داشته باشیم.
به نظر می‌رسد که در بیشتر موارد، دروغ‌هایی که زن و شوهر به یکدیگر می‌گویند، بسترهای آن را خودمان فراهم می‌سازیم.
1- به‌طور کلی اصلی‌ترین علت بیان دروغ و رواج آن، ضعف ایمان و نترسیدن از خداست. ما باید بدانیم که دروغ، اعم از کوچک و بزرگ آن، از جمله گناهان کبیره، بلکه از زشت‌ترین آنها محسوب می‌شود.
دروغ صفتی است که آدمی را در دیده‌ها خوار و در نظرها بی‌اعتبار می‌سازد. دروغ موجب دل‌شکستگی و سبب ریختن آبرو در پیشگاه خداوند و منظر مردم گردیده و در نتیجه عامل سیاه‌رویی در دنیا و عذاب دردناک در آخرت خواهد شد. (معراج‌السعاده، ملااحمد نراقی، ص 478)
2- مورد دیگر آن است که زن و مرد از روی «عادت» به یکدیگر دروغ می‌گویند و زشت‌تر از آن، این است که برای دروغ‌های خود، دست به توجیهات گوناگون نیز می‌زنند. نگرانی آن‌جاست که اگر این رویه تکرار شود و ترسی از اظهارات نادرست نداشته باشند، به تدریج قبح و زشتی دروغ گفتن از بین رفته و به شکل یک رفتار عادی، زندگی را از شیرینی روابط و اعتماد متقابل بازمی‌دارد.
از منظر تربیتی نیز روشن است که «عادی‌بودن سخنان دروغ» در میان بزرگ‌ترها، به طور قطع به فرزندان نیز سرایت کرده و آنان را در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار خواهد داد، و البته گناه آن هم بر دوش والدین سنگینی خواهد کرد.
در ادامه بحث، از باب مثال به مواردی اشاره می‌شود که خود همسران بسترهای دروغ را فراهم می‌کنند.
1- برخی از مردها محدودیت‌های بی‌موردی را برای خانم خود ایجاد می‌کنند. مانند این که: او را از رفتن به منزل پدر و مادر یا دیدار دوستان و یا انجام فرائض دینی در مسجد و این قبیل امور جلوگیری می‌کند. خانم نیز برای گریز از این محدودیت‌ها، گاهی به دروغ متوسل می‌شود.
2- بعضی مواقع آقایان سخت‌گیری‌ها و تنگ‌نظری‌های نابجا دارند. از باب نمونه، از پرداخت پول کافی به خانم دریغ می‌کند. زن نیز برای تأمین مایحتاج روزانه زندگی خود و بچه‌ها، ناچار می‌شود خلاف واقع حرف بزند. مثلاً اگر روز گذشته پنجاه هزار تومان هزینه کرده باشد، در گزارش خود می‌گوید؛ صد هزار تومان خرج کردم. و یا اگر مقداری پس‌انداز دارد، به همسر خود می‌گوید: هیچ پولی ندارم و....
3- شماری از مردها به خاطر فقدان ظرفیت و زودرنجیدن و بروز عصبانیت‌های جا و بیجا، نسبت به خانواده خود تندی و پرخاشگری می‌کنند. خانم نیز برای در امان بودن از عکس‌العمل‌های نابجای همسرش، ناگزیر می‌شود که گاهی دروغ بگوید. مثلاً اگر مقداری پول یا طلا و یا شیء قیمتی گم شده باشد، زن از ترس آقا می‌گوید: فلان مبلغ را به همسایه قرض دادم و یا طلا را به فلانی امانت سپردم تا در عروسی
استفاده کند.
4- در برخی موارد، زن نسبت به همسر خود دچار شک و بدبینی می‌شود. لذا مرد خانه نیز برای رفع تردید خانم دروغ سر هم می‌کند. به عنوان مثال: مرد خانه هنگام بازگشت از محل کار، یکی از همکاران مرد را که به همراه همسرش به ملاقات بیماری می‌رفتند، به فلان بیمارستان می‌رساند و ناچار، دیرتر به منزل می‌رسد.خانم می‌پرسد: تا حالا کجا بودی؟ چرا دیر آمدی؟ مرد نیز از ترس بدگمانی همسرش به دروغ می‌گوید: ترافیک سنگین بود و به همین خاطر دیر رسیدم.
هرچند که برای یک زن و مرد مؤمن از دیدگاه دینی، شایسته و جایز نیست که بیماری ویران‌کننده شک و بدبینی را در خود راه بدهند، با این حال بعضی از مردان نیز با رفتارهای نامناسب خود، زمینه شک را در افکار همسر خویش فراهم می‌کنند. خوش و بش‌های افراطی با زنان، شوخی‌های زیاد، گرم گرفتن با خانم‌های بیگانه در مجالس، ارتباطات کلامی در محیط کار و... از جمله عوامل تشدیدکننده روحیه بدبینی در زن می‌باشد.
البته در فصل مربوط به «گمان و استنباط» به طور مشروح به مسئله بدبینی و شک، خواهیم پرداخت. اما در این‌جا به همین مقدار اکتفا کرده و می‌گوییم: آقای محترم، سعی کن امور زندگی را از خانمت پنهان نکنی. اجازه بده از رفت و آمدهای تو آگاه باشد. زودتر همسرت را از تأخیر خود آگاه ‌ساز و سفارش اکید می‌شود که مواظب باش در اجرای همه مراحل، کوچک‌ترین دروغی از تو صادر نشود، زیرا که بدگمانی او تشدید خواهد شد. کارهای روزانه‌ات را برایش بازگو کن، صداقت و راستی را هیچ‌گاه از دست نده. (همسرداری، ابراهیم امینی، ص 170)
5- از موارد دیگر بسترهای دروغ، حساسیت و حسادتی است که احتمالاً در برخی از خانم‌ها (تأکید می‌شود که فقط در برخی خانم‌ها) بروز می‌کند. مثلاً شوهر به دیدار پدر و مادر و یا خواهر و برادر خود می‌رود و با چند ساعت تأخیر به خانه می‌آید. وی در پاسخ پرسش خانمش که چرا دیر آمدی؟ می‌گوید: با همکاران اداره به ملاقات یکی از دوستان به بیمارستان رفته بودیم.
برادر و خواهر گرامی، همان طور که گفته شد، عامل اصلی رواج دروغ در میان ما، نقصان ایمان و کم‌رنگ بودن تقوا در وجودمان است. هر چند برخی زمینه‌ها و بهانه‌هایی که بیان شد، در تشدید و تقویت آن دخیل است، با این حال هیچ بهانه‌ای نباید ما را به وادی دروغ و ناراستی بیندازد و به هیچ نحوی مجاز نیستیم از اهرم خطرناک دروغ استفاده نماییم.
امام سجاد(ع) به فرزندان خود فرمود:
«از دروغ کوچک و بزرگ، و از دروغ جدی و شوخی، دوری کنید. زیرا انسان هرگاه در یک مورد کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ‌تر نیز جرأت پیدا می‌کند.»(میزان الحکمه، محمد محمدی ری‌شهری، ج2 ص 871)
از قول عایشه نقل می‌کنند که گفت:
«هیچ خصلتی از دیدگاه پیامبر(ص) زشت‌تر از دروغ نبود، و هرگاه مطلع می‌شد که یکی از اصحابش، دروغی گفته است، به او بی‌اعتنایی می‌کرد تا وقتی که خبردار می‌شد، وی توبه نموده است.» (همان ص 985)
صداقت عامل نجات و هدایت
در تاریخ آمده: ابوعمر زجاجی، مرد نیکوکاری بود. او می‌گوید: بعد از فوت مادرم، خانه‌ای را به ارث بردم. آن را به 50 دینار فروختم و عازم سفر حج شدم.
وقتی به سرزمین نینوا رسیدم، دزدان راه مرا سد کردند. پرسیدند: چه چیزی همراه داری؟ پیش خود گفتم، صداقت امر پسندیده و فرمان خداست، پاسخ دادم، مقدار 50 دینار همراه دارم.
آنها کیسه پول را از من گرفته و آن را شمردند و ملاحظه نمودند که راست گفته‌ام. رئیس دزدان کیسه پول را به من بازگرداند. پرسیدم: چرا آن را برنمی‌دارید؟ گفت: من آمدم پول تو را ببرم، اما صداقت و راستی تو، مرا با خود برد.
از چهره رئیس دزدان پیدا بود که سخت پشیمان است. از مرکب خود پیاده شد و با اصرار مرا سوار آن کرد. او پیاده و من سواره حرکت کردیم و به میقات رسیدیم.
رئیس دزدان، احرام بست و راهی حرم شد. او همه اعمال حج را به همراه من انجام داد و بعد از مدت کوتاهی از دنیا رفت. (عبرت‌آموز، حسین انصاریان ص 214)
این داستان در واقع مصداقی از فرمایش پیامبر اکرم(ص) است که فرمود: «نجات و رهایی انسان در راست‌گویی اوست.»
(فرهنگ سخنان پیامبر اکرم(ص)، محمد دشتی، ص 484)