زلال بصیرت (۲۴۸) : سه شرط مهم برای ایجاد تحول در حوزه ۱۳۹۹/۰۲/۱۷
زلال بصیرت
سه شرط مهم برای ایجاد تحول در حوزه
۱۳۹۹/۰۲/۱۷
پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام اسلامی در یک کشور بزرگ، نعمتی کمنظیر بلکه بینظیر بود، دوست و دشمن، حتی تصور تحقق چنین پدیدهای را نمیکردند؛ حال که این نعمت برای ما فراهم شده، باید ببینیم جایگاه روحانیت و حوزههای علمیه نسبت به انقلاب، چه جایگاهی است و آیا حوزه وظایف خود را درست شناخته و عمل کرده یا خیر؟ البته اگر بخواهیم ببینیم جایگاه روحانیت در یک نظام چیست، باید ببینیم جایگاه دین در زندگی انسان چیست.
به طور کلی مردم دنیا به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ عدهای اصلا به خدا و دین باور ندارند و تحقق این عالم را اتفاقی میدانند، از اینرو مسئولیت و هدفی غیر از اهداف مادی و حیوانی، برای خود قائل نیستند. گروه دیگر، دین را یکی از ارکان زندگی انسان میدانند؛ اما دیدگاه افراد درباره اینکه ارکان دین چیست و تا چه حد در زندگی ما اهمیت دارد و هنگام تزاحم دین با منافع مادی، کدام مقدم است، دارای درجات مختلفی است.
قبل از انقلاب، دین، در نماز و روزه و برخی عبادتهای فردی منحصر میشد. این انقلاب تحولی در دیدگاههای افراد کشور و حتی دیگر کشورها به وجود آورد که هنوز نمیتوان ثمرات و برکات آن را درک کرد. بنده که تا حد زیادی دغدغه داشته و درباره آن نیز اندیشیدهام، اعتراف میکنم که این نعمت، از آنچه ما فکر میکنیم، بسیار عظیمتر است و البته وظایف ما نیز سنگینتر از آن چیزی است که عمل کردهایم.
نظام جمهوری اسلامی در عالم بینظیر است و رهبر آن نیز به اذعان دوست و دشمن، نظیر ندارد، خداوند این نعمتها را به ما ارزانی داشته است باید ببینیم که از این نعمتها چگونه باید استفاده کنیم و وظیفه ما نسبت به آنها چیست؟
این سؤال مطرح است که جایگاه دین در زندگی انسان چیست و چه وظیفهای در قبال آن داریم؟ ما معتقدیم دین برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، ضروری است؛ اما وظیفه ما به عنوان طلبه چیست؟ در دوران ستمشاهی شرایطی بود که زمینه انجام برخی وظایف از ما سلب شده بود؛ اما امروز اینگونه نیست و زمینهای فراهم شده است که ما بتوانیم به وظایف خود عمل کنیم.
لزوم تحول در حوزه با تغییر روشها و برنامهها
هرچند بعد از انقلاب به برکت رهنمودهای امام (ره) و رهبری،پیشرفتهای بسیار خوبی در حوزه صورت گرفته است، اما حوزه تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصله زیادی دارد.
تحصیل طلاب علوم دینی از بیش از یکصد کشور دنیا در ایران یکی از پیشرفتهای حوزه است. گرچه این پیشرفتها، بسیار خوب است، اما آیا وظیفه حوزه و روحانیت، بیش از این نبوده است؟! گذشته از وظیفه طلاب برای صدور انقلاب و معارف اسلام به سایر کشورها، آیا وظایف خود را در داخل کشور به خوبی انجام دادهایم؟!
البته همین پیشرفتهای امروز حوزه، حتی برای دشمنان نیز قابل تصور نبود و بنده نیز اگر نقاط ضعف را یادآوری میکنم برای سیاهنمایی نیست؛ یادآوری این نکات از این جهت است که بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی که یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند در این عالم است، آن طور که باید شکر آن را به جای نیاوردهایم؛ به زبان سادهتر تحولی که باید ایجاد میکردیم، هنوز محقق نشده است.
هنوز جوانان ما در بسیاری از مراکز آموزشی کشور، در مورد مسائل اساسی دین، دچار مشکل هستند. همچنین هرچند فضای مجازی، امروز گسترش یافته و سیل شبهات به سرعت در اذهان جوانان کشور، شکل میگیرد، اما آنها زمینه و فرصت پیدا کردن پاسخ را ندارند. آیا جا ندارد بعد از گذشت چهل سال از انقلاب، حداقل مسائل ابتدایی و اساسی دین را در کشور خودمان حل کرده باشیم؟!
امروز حتی در امکان شناخت واقعیت، تشکیک ایجاد کردهاند! امروز از این مسائل اولیه گرفته تا مسائل سیاسی اسلام و ولایتفقیه، مورد تهاجم شبهات است! ما برای تبیین آن ،چه کردهایم؟! کار به جایی رسید که حتی برخی از مسئولان بلندپایه (اسبق)، نظام جمهوری اسلامی بصراحت بیان کردند که لیبرالیسم، اوج تفکر بشری است! البته بسیاری از مسئولان دیگر نیز ته دلشان این است، اما جرأت نمیکنند بگویند.
ته دل برخی از مسئولان این است که حرکتی در کشور شروع شد و در این حرکت، جوّی پیش آمد که امام (ره) توانست حکومت را به دست بگیرد؛ وگرنه قرار نبود حکومت آخوندی درست شود! کدام دین و آیه و حدیث، چنین حکومتی را تجویز میکند؟! وای به روزی که خدای ناکرده یک استاد درس خارج در حوزه علمیه قم، در درسش هم به این شبهات و سخنان دامن بزند؟!
آیا غیر از این است که باید درباره برنامهها و کارهایمان تجدید نظر کنیم؟ آیا وظیفه ما صرفا تأمین معیشت است و یا وظیفه داریم تا پای جان برای دین بایستیم؟
البته از همان روزهای اول انقلاب، امام(ره) به این مطلب توجه داشت که باید در مراکز آموزشی و دانشگاهها تحول ایجاد شود؛ چرا که آینده کشور به دست آنهاست؛ اما سؤال این است که چه اندازه متخصص امر در حوزه داشته و داریم و تا چه اندازه به وظیفه خود عمل کردهایم و در صدد جبران ضعفها برآمدیم؟!
وظایف سهگانه روحانیون
ما به عنوان روحانی، سه نوع وظیفه داریم که باید انجام دهیم؛ اول اسلام را در جامعیتش بشناسیم و بشناسانیم و نه فقط در احکام فردی فقهی. دوم داشتن بصیرت است؛ زیرا اسلام گزارههایی کلی است و برای پیاده کردن احکام آن در جامعه، باید شرایط عینی جامعه را در نظر گرفت و راه اجرای آن را با مقدماتش شناخت؛ در این راه باید هم امکانات و استعدادهای خود را بشناسیم و هم شیطنتهای دشمن را تا مبادا فریب بخوریم. لذا به بصیرت سیاسی و اجتماعی نیاز داریم. سوم نیز خودسازی است تا بر هوای نفس خود غالب باشیم و منافع خودمان را بر مصالح جامعه و اسلام ترجیح ندهیم.
اگر عالمی خودسازی نداشته باشد، ضررش بیش از نفع وی خواهد بود، چرا که «دزد که با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا». صرف دانستن و آگاهی کافی نیست، بلکه باید آماده فداکاری، ایثار و شنیدن تهمتها و تمسخرها در این راه باشیم و تا پای جان در راه اسلام بایستیم. البته خدا نمونه آن را به ما نشان داده است و آن امام(ره) است که تابع محض اوامر الهی بود و در هرکجا حضور داشت، تنها به انجام وظیفه خود در مقابل خداوند فکر میکرد و حتی کشته شدن فرزندش را در این راه از الطاف خفیه الهی دانست. باید توجه داشته باشیم که اسلامشناسی، جامعهشناسی و خودسازی سه شرط مهم برای انجام وظیفه است.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در جمع طلاب
و اساتید مجتمع آموزشی عالی فقه؛ قم؛ 12 / 9 / 1397 .