وهابیت،مبانی فکری،کارنامه عملی(بخش پنجم )
عبدالله مهدیون
تبلیغات محمّد بن عبد الوهاب در شهر حریمله افکار عمومی را بر آشفت ،به گونه ای که ناچار شد ،حریمله را به عزم اقامت در «عینیه » زادگاه خودش ترک کند. در زادگاهش با حاکم وقت «عثمان بن معمر »تماس گرفت ودعوت جدید خود را با او در میان گذاشت ،و با پشتیباننی او آئین خود را تبلیغ کرد ،ولی طولی نکشید فرمانروای «احساء » که مقامی برتر از حاکم عینیه بود ،عمل عثمان را ناروا شمرد و دستور داد هر چه زودتر محمّد بن عبدالوهاب را از آن شهر بیرون کند.
محمّد ناچار شد نقطه سومی را به نام «در عیّه »برای اقامت بر گزیند .که حاکم آن شهر «محمّد بن سعود » جّدال سعود بود .و نیز دعوت خود را با او در میان نهاد .هر دو پیمان بستنند ، زمام حکومت از آن محمد بن سعود ، و امور تبلیغ در دست محمّد بن عبدالوهاب باشد .قبلاً هم اشاره کردیم ، برای استحکام روابط میان محمد بن عبد الوهاب و حاکم آن شهر محمد بن سعود ، ازدواجی نیز بین دو خانواده صورت گرفت .
محمّد تبلیغ خود رادر پرتو قدرت حاکم آل سعود آغاز کرد ، به زودی هجوم قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سپس غنایم از اطراف و اکناف به شهر «در عیّه »که تا آن زمان شهر فقیر و بد بختی بود ، سرازیر گشت ،این غنایم اموال غارت شده مسلمانان منطقه نجد عربستان بود ، که با متهم شدن به شرک و بت پرستی ، اموال و ثروتشان بر سپاه (محمّد بن عبد الوهاب ) حلال شده بود .
دوچیز به انتشاردعوت محمّد در میان اعراب بادیه نشین نجد کمک کرد .
1- حمایت سیاسی نظامی آل سعود 2-دوری مردم نجد از تمدّن و معارف و حقایق اسلامی .
دقت فرمائید :جنگهائی که وهابیّان در عربستان ، نجد و حجاز و یمن و شام و عراق میکردند ، جاذبه ای دلفریب داشت :ثروت هر منطقه ای راکه با قهر و غلبه بر آن دست مییافتند ، بر مهاجمین یعنی وهابیون حلال بود ، در آغاز کار برخی از شخصیت های نجد ویمن به سوی او رو آوردند ، برای نمونه زمانی که موج دعوت او به یمن رسید .(امیر محمد بن اسماعیل 1099-1186 )یعنی 87 سال زندگی داشته .و مولف کتاب «سبل السلام فی شرح بلوغ المرام » قصیده ای بلند در مدح محمّد بن عبد الوهاب ، سرود که مطلع آن چنین است :سلام علی نجد و من حل فی نجد و ان کان تسلیمی علی البعد لا یجدی درود بر نجد و کسی که در آن قرار دارد هر چند درود من ازاین راه دور سودمند نیست ولی همان آقای امیر محّمد بن ااسماعیلی که قصیده ای گفته بود ، هنگامی که خبرهای ناگواری از قتل وغارت و چپاول وهابیان را شنید ، و فهمید که محّمد بن عبد الوهاب به تکفیر مسلمانان پرداخته برای مال و جان آنها بهائی و ارزش قائل نیست ، از قصیده سروده ی خویش پشیمان شده و دوباره قصیده ای نو با این مطلع سرود :
رجعت عن القول الذی قلت فی النجدی و قد صح لی عنه خلاف الذی عندی من از گفتار پیشین خود در حق آن مرد نجدی (محّمد بن عبد الوهاب )بازگشتم ، زیرا خلاف آنچه که در باره وی می پنداشتم برایم ثابت شد . کشتار وهابیان در عتبات عالیات ، به راستی صفحه ای سیاه وننگین در تاریخ اسلام است .(توجه فرمائید ) صلاح الدین مختار ، که از نویسندگان وهابی است ،مینویسد
در سال 1216 قمری ، امیر سعود ، با قّشون بسیاری متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط ، به قصد عراق حرکت کرد ، وی در ماه ذیقعده به شهر کربلا رسد .و آنجارا محاصره کرد . سپاهش برج و باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رساندند .
سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه آبی بنام ابیض گرد آمدند .خمس اموال غارت شده را خود (سعود )برداشت .
و بقیه ، به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم ، بین مهاجمین تقسیم شد .ابن بشر – مورخ نجدی ، درباره حملات وهابیان به نجف اشرف مینویسد در سال 1220 ه سعود با سپاهی انبوه از نجد واطراف آن ، به بیرون شهر نجف در عراق فرود آمدند ، و سپاه خود را در اطراف شهر پراکنده ساخت .دستور خرابی باروی (قلعه )شهررا داد ولی سپاه او با خندق عریض و عمیق بر خوردند که امکان عبور از روی آن وجود نداشت ، در جنگی که بین طرفین روی داد ، بر اثر تیرانندازی از باروهای شهر ، جمعی از سپاهیان سعودی کشته شدند و بقیه آنها از اطراف شهر عقب نشینی کردند و به غارت روستاهای اطراف پرداختند .
جمیلی صدقی زهاوری:در خصوص فتح طایف از شهرهای عربستان ، به دست وهابیان مینویسد . از زشترین کارها ی وهابیان ، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرش سر بریدند .جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند ،همه را کشتند .چون در خانه ها کسی باقی نماند به دکان ها و مساجد رفتند و هر که بود ، حتی گروهی در حال رکوع و سجود بودند ، کشتند . کتابهارا که در میان آنها تعدادی را مصحف قران شریف و نسخه هایی از (صحیح بخاری و صحیح مسلم )دوتا از کتابهای قابل قبول اهل تسنن و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و انها را پایمال کردند . و این واقعه در سال 1217 ه ق اتفاق افتاد.توجه فرمایید:وهابیون پس از قتل عام طائف ،نامه ای به علمای مکه نوشته وانان را به ایین و مسلک ساختگی خویش دعوت کردند،(قبلا گفتیم ائین وهابیت پیروان ابن تیمیه بوده و هستند به وسیله جاسوسی معروف انگلیس مستر همفر بوده وبرای تفرقه در بین اسلام است)
و چون ایام حج بود ،صبر کردند تا ایام حج تمام شده و حاجیان و اجتماع عظیم نباشد انگاه قصد مکه نمودند .شاه فضل رسول قادری هندی :مینویسد ،علمای مکه که در کنار کعبه گرد امدند تا برنامه وهابیان نجد پاسخ گویند،در حین مشاوره انان ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و انچه بر آنان گذشته بود بیان کردند ودر میان مردم شایع شد که وهابیون به مکه آمده و کشتار خواهند کرد .و مردم مکه سخت در وحشت و اضطراب افتادند ،چنان که گویی قیامت بر پا شده است. علما اطراف منبر در مسجد الحرام جمع شدند ، ابو حامد خطیب به منبر رفت و نامه وهابیان و جواب علما در رّد عقاید آنان قرائت کرد. آنگاه خطاب به علما و قضاوت و ارباب فتوی گفت:گفتار و عقاید نجدیان یکی از شهرهای عربستان را شنیدید درباره انان چه میگوئید؟!
همه علما و مفتیان مذاهب اربعه اهل سنت (حنفی،حنبلی،مالکی،شافعی)از مکه معظمه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج آمده بودند ،به کفر وهابیون حکم کردند .و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابله با انان بشتابند . و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند، و با وی امیر مکه در جهاد با وهابیون نجدی شرکت کند،مجاهدین در صورت کشته شدن شهید خواهند بود. در این امر اتفاق نظر بود و فتوای مزبور را نوشتند و همه مٌهر کردند .
دقت فرمایید:آیین وهابیت از اول ،از سوی کلیه فرق اسلامی (چه شیعه چه سنی)محکوم به بطلان بوده است.
توجه فرمایید:اولین کسی که بر رّد و بطلان مکتب و آیین ساخته ی محمدبن عبدا لوهاب بود:کتابی نوشت برادر خودش به نام سلیمان بن عبدالوهاب بود، نام کتاب «الصواعق الالهیه»است.
و سلیمان در کتابش چنین نوشته اموری که وهابیان آن را موجب شرک و کفر دانسته و بهانه مباح بودن مال و جان مسلمانان میپندارند ، در زمان ائمه اسلام به وجود آمده بود ، ولی از هیچ یک از ائمه شنیده نشده است که مرتکبین این اعمال را کافر یا مرتد دانسته و دستور جهاد با آنان را صادر کرده باشند ،یا ان که بلاد مسلمانان را همان گونه بلاد شرک و کفر بنامند.
پس از شیخ سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمدبن عبدالوهاب که ردی بر آئین ساختگی و مکتب (من در آورده)و انگلیسی او نوشت ،علما و شخصیت های بسیاری از اهل سنت به نقد آرای محمد بن عبدالوهاب پرداخته اند، مانند:
1- عبداله بن لطیف شافعی ، مولف «تجرید سیف الجهاد لمدعی الاجتهاد »
2- عفیف الدین عبداله بن داود جنبلی مولف «الصواعق و الروود»
3- محمدبن عبدالرحمن بن عفالق حنبلی ، مولف « تحکم المقلدین بمن ادعی تجدید الدین »
4- احمدبن علی قبانی بصیری ،مولف « رساله ای در نقد معتقدات فرزند عبدالوهاب
5- شیخ عطاء اله مکی ،مولف «العارم الهندی فی عنق النجدی»
این ها نمونه ای از دانشمندان اهل سنت اند که در رّد وهابیت کتاب نوشته اند . و کسانی دیگر نیز هستند که اسامی آنهارا میتوانید در کتاب « بحوث فی الملل و النحل » جلد 4 صفحات 355تا 359 بجوئید ،پیدا کنید .
در بین شیعیان نخستین ردیه بر این مکتب ، توسط فقیه و مرجع نامدار تشیع مرحوم آیه اله شیخ جعفر کاشف الغطاء نگارشیافت تحت عنوان ( منهج الرشاد لمن تراد السداد)حقایق رافاش ساخته و نسخه ای از آن را نزد ( امیر سعود ابن عبد العزیز ) پادشاه متعصب وهابی فرستاد.
و نیز سلاله پاک وی ، مرحوم ـآیت اله شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء . در زمانی که وهابیان به سال 1344 قمری دست به تخریب مراقد ائمه اهل بیت علیهم السلام در مدینه زدند . کتابی به نام «الایات البینات فی مجمع البدع و الضلالات» نوشت ، و آراء آنان را به منطق وحی نقد و رد نمود.
توجه – گسترده ترین کتابی که ازجانب علمای شیعه در نقد وهابیت به رشته تحریر در آمده ، کتاب، «کشف الارتیاب عن اتباع محمدبن عبدالوهاب » نوشته علامه و مصلح فقید آیت سید محسن عاملی است ، که مطالعه آن برای پژوهشگران مسائل مربوط به این مکتب ، مفید و راهگشاست.
« واسلام علی من التبع المهدی»
تهیه کننده و نویسنده:عبداله مهدیون- زنجان
-------------------------------
منابع و ماخذ
1- نیش های زهر آگین وهابیت:تالیف آیه اله شیخ محمد صالح حائری مازندرانی سمنانی.
2- حدیث ولایت :3/94/95
3- وهابیت:تالیف حضرت آیه اله العظمی جعفر سبحانی.
4- قران کریم :سوره بقره ایه11.
5- قرآن مجید:سوره مائده ایه 44.
6- رساله حمویه:صفحه 429.
7- البدایه و النهایه:ابن کثیر دمشقی.
8-فوات الوفیات: کتبی
9- الفاوی الحدیثه:86.تطهیر الفوار،چاپ مصر
10-الکافی:54، باب البدع و الرای ،حدیث1.
11-کشف الشبهات:صفهات58-87- چاپ دارالقلم.
12-جمیلی الصدقی الزهاوی:الفجر الصادق ص117.
13- سید احمد زینی الرحلان: فتنه الوهابیه- ص66.
14-آلوسی:تاریخ نجد. صفحات11-113.
15-تاریخ ابن بشر نجدی:1/23.
16- جزیره العرب فی القرن العشرین ص 341.
17- کشف الارتیاب:سید محسن امین ص 8.
18-تاریخ الملکه العربیه السعودیه،73/3
19- عنوان المجدفی تاریخ نجد:337/1.
20- الفجر الصادق:ص22.و.......و......