۲۰۸ - خاطرهای از خانواده مظفر در عملیات مرصاد: پرواز ۳ برادر در یک روز ۱۳۹۹/۰۵/۰۴
خانواده مظفر در عملیات مرصاد:
پرواز ۳ برادر در یک روز
۱۳۹۹/۰۵/۰۴
و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید (آیه 8، سوره بروج).
امروز سالگرد عملیات غرورآفرین «مرصاد» است؛ یادآور روزهای پرحماسهای که دشمنان متجاوز به خاک و سرزمین ایران اسلامی پس از 8 سال تجاوز و ظلم به این ملت و با حمایت 45 کشور مدعی حقوقبشر از رژیم بعثی صدام در برابر استقامت و پایداری و مجاهدت و شهادتطلبیهای جوانان این مرز و بوم به زانو درآمدند و نتوانستند حتی یک وجب از خاک پاک این کشور را به تصرف خود درآورند و جز شکست و ذلت چیزی نصیب آنها نشد. پذیرش قطعنامه نیز با اعلان رژیم بعثی به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ، روسیاهی دیگری بر اقدامات متجاوزانه آنان بود. بدین جهت برای جبران بیآبرویی و شکستهای ذلتبار خود رژیم بعثی با همکاری اربابانش از یکسو و بهکارگیری عدهای از جیرهخواران و پادوهای حقیر و ذلیل و ورشکستگان رانده شده از ایران دست به دامن منافقین شدند و آنها را در قبال اعطای پناهندگی و سایر وعدهها به میدان تجاوز علیه ایران کشاندند و خود رژیم بعثی نیز عهدهدار پشتیبانیهای هوایی و زمینی و دادن کمکها و اهدای تجهیزات نظامی به منافقین شد.
متخاصمان پس از پذیرش قطعنامه و اعلان آن توسط شورای امنیت، آخرین تیر در کمان خود را شلیک و با تمام قوا و غافلگیرانه تحت عنوان عملیات چلچراغ به مرزهای مهران و دهلران و اسلامآباد و پلدختر حملهور شدند و بخشهایی از مناطق مرزی غربی ما را اشغال کردند. فریبکاری دشمنان نظام اسلامی این بود که منافقین کوردل و مطرود این ملت را جلو انداختند تا به دنیا نشان دهند که خود مردم ایران علیه نظام اسلامی ایران قیام کردند و آن بیچارهها هم فریب خوردند و دست به یک عملیات ابلهانهای زدند که ثمره آن جز متلاشی شدن متجاوزین و برجای گذاشتن هزاران اجساد سوخته زن و مرد در بیابانهای اسلامآباد و تنگه چهارزبر و در نهایت فرار ذلتبار آنان نداشت.
عملیات مرصاد یک ویژگی دیگری که داشت این بود که در این عملیات مجاهدان فداکاری که در طول 8 سال دفاع مقدس همواره در خط مقدم جبههها بودند ولی توفیق شهادت نیافتند با احساس خوشحالی و شعف از اینکه باب شهادت هنوز بسته نشده و به امید شهادت و وصول به معبود خویش وارد نبرد با منافقین سیهرو شدند و به آرزوی دیرین خود نائل آمدند.
در این عملیات غرورآفرین، خانواده شهیدان مظفر که در طول 8 سال دفاع مقدس به صورت خانوادگی (اعم از پدر، مادر و برادران) در عملیاتهای مختلف حضور داشتند توفیق پیدا کردند تا جزئی از این خیل فداکاران و مجاهدان باشند.
در این عملیات تقریباً کل اعضای خانواده حضور پیدا کردند. پدر که پس از 8 سال حضور در جبههها و مشارکت در 14 عملیات رزمی به مرخصی آمده بود و مادر شهیدان نیز که طول دوران دفاع مقدس 18 ماه در جبهههای جنوب حضور داشت و 6 برادر که در طول 8 سال دفاع مقدس با وجودی که در مسئولیتهای مهمی بودند ماهها از عمر خود را در جبهههای حق علیه باطل گذرانده بودند، همه فرصت را مغتنم شمرده و در گرفتن برگه اعزام از پادگانها گوی سبقت را از یکدیگر ربودند و جز «مادر شهیدان» که مانده بود تا زن و بچههای آنها را نگهداری کند، همه و همه زن و بچه و زندگی و پست و مقام خود را ترک کردند و مشتاقانه به جبهههای نور علیه باطل شتافتند و در حالی که همه مشتاق شهادت بودند ولی خداوند متعال سه گل از گلستان این خانواده را قبول کرد و هر سه در یک لحظه و در کنار هم در حالی که آخرین فشنگهای خود را علیه منافقین به کار گرفته بودند بر روی یکی از تپههای مشرف بر دشت اسلامآباد به شهادت میرسند و معبود خویش را با بدنهای خونین و قطعه قطعه شده در آغوش میگیرند.
همانگونه که رهبر عزیزمان فرمودند هر شهیدی پرچم عزت و سرافرازی این ملت و کشور است و فرمودند اگر مجاهدتهای شهیدان نبود روزهای روشن این ملت به شبهای تار مبتلا میگشت، فلذا در این روزها که سالگرد شهیدان ماست و در حقیقت سالگرد عاشوراهای شهیدان است باید با شهیدان پیمانی وثیق ببندیم که پاسدار راه امام و شهیدان و ولایت و امامت مسلمین باشیم و صادقانه خود را و مسئولیت و پستهای خود را وامدار شهیدان بدانیم.
البته پاداش شهیدان و مجاهدت و صبر و ایثار خانواده شهیدان با خداست و خداوند بهترین پاداشدهندگان است.
با کمال تأسف گاهی اوقات عدهای نادان و سرمست از مسئولیت و پست و مقام و قدرت دچار غفلت میشوند و نمیدانند که کجا بودهاند؟! که بودهاند؟! چه وزنی در انقلاب و سرافرازی کشور داشتهاند و بدون اینکه مجاهدتی داشته یا توفیق شهادت یا جانبازی در راه خدا در خانواده آنها باشد و بدون اینکه در طول 8 سال دفاع مقدس حتی خاری بر چشمان آنها و زن و بچه و پدر و مادر و برادران آنها رفته باشد اما به برکت خون شهیدان و مجاهدان راه خدا به کجا و چه جایگاهی رسیدهاند و با شگفتی طلبکارتر از بقیه میدان را از دست مجاهدان راه خدا ربوده و شرمگینانه بر علیه خانواده شهیدان اظهار وجود میکنند که قطعاً ملت حساب آنها را از مجاهدان حقیقی جدا خواهد کرد و خداوند نیز همواره در کمین فرصتطلبان خواهد بود.
یاد و نام شهیدان مرصاد و همه شهیدان و مجاهدان اسلام گرامی باد.
متخاصمان پس از پذیرش قطعنامه و اعلان آن توسط شورای امنیت، آخرین تیر در کمان خود را شلیک و با تمام قوا و غافلگیرانه تحت عنوان عملیات چلچراغ به مرزهای مهران و دهلران و اسلامآباد و پلدختر حملهور شدند و بخشهایی از مناطق مرزی غربی ما را اشغال کردند. فریبکاری دشمنان نظام اسلامی این بود که منافقین کوردل و مطرود این ملت را جلو انداختند تا به دنیا نشان دهند که خود مردم ایران علیه نظام اسلامی ایران قیام کردند و آن بیچارهها هم فریب خوردند و دست به یک عملیات ابلهانهای زدند که ثمره آن جز متلاشی شدن متجاوزین و برجای گذاشتن هزاران اجساد سوخته زن و مرد در بیابانهای اسلامآباد و تنگه چهارزبر و در نهایت فرار ذلتبار آنان نداشت.
عملیات مرصاد یک ویژگی دیگری که داشت این بود که در این عملیات مجاهدان فداکاری که در طول 8 سال دفاع مقدس همواره در خط مقدم جبههها بودند ولی توفیق شهادت نیافتند با احساس خوشحالی و شعف از اینکه باب شهادت هنوز بسته نشده و به امید شهادت و وصول به معبود خویش وارد نبرد با منافقین سیهرو شدند و به آرزوی دیرین خود نائل آمدند.
در این عملیات غرورآفرین، خانواده شهیدان مظفر که در طول 8 سال دفاع مقدس به صورت خانوادگی (اعم از پدر، مادر و برادران) در عملیاتهای مختلف حضور داشتند توفیق پیدا کردند تا جزئی از این خیل فداکاران و مجاهدان باشند.
در این عملیات تقریباً کل اعضای خانواده حضور پیدا کردند. پدر که پس از 8 سال حضور در جبههها و مشارکت در 14 عملیات رزمی به مرخصی آمده بود و مادر شهیدان نیز که طول دوران دفاع مقدس 18 ماه در جبهههای جنوب حضور داشت و 6 برادر که در طول 8 سال دفاع مقدس با وجودی که در مسئولیتهای مهمی بودند ماهها از عمر خود را در جبهههای حق علیه باطل گذرانده بودند، همه فرصت را مغتنم شمرده و در گرفتن برگه اعزام از پادگانها گوی سبقت را از یکدیگر ربودند و جز «مادر شهیدان» که مانده بود تا زن و بچههای آنها را نگهداری کند، همه و همه زن و بچه و زندگی و پست و مقام خود را ترک کردند و مشتاقانه به جبهههای نور علیه باطل شتافتند و در حالی که همه مشتاق شهادت بودند ولی خداوند متعال سه گل از گلستان این خانواده را قبول کرد و هر سه در یک لحظه و در کنار هم در حالی که آخرین فشنگهای خود را علیه منافقین به کار گرفته بودند بر روی یکی از تپههای مشرف بر دشت اسلامآباد به شهادت میرسند و معبود خویش را با بدنهای خونین و قطعه قطعه شده در آغوش میگیرند.
همانگونه که رهبر عزیزمان فرمودند هر شهیدی پرچم عزت و سرافرازی این ملت و کشور است و فرمودند اگر مجاهدتهای شهیدان نبود روزهای روشن این ملت به شبهای تار مبتلا میگشت، فلذا در این روزها که سالگرد شهیدان ماست و در حقیقت سالگرد عاشوراهای شهیدان است باید با شهیدان پیمانی وثیق ببندیم که پاسدار راه امام و شهیدان و ولایت و امامت مسلمین باشیم و صادقانه خود را و مسئولیت و پستهای خود را وامدار شهیدان بدانیم.
البته پاداش شهیدان و مجاهدت و صبر و ایثار خانواده شهیدان با خداست و خداوند بهترین پاداشدهندگان است.
با کمال تأسف گاهی اوقات عدهای نادان و سرمست از مسئولیت و پست و مقام و قدرت دچار غفلت میشوند و نمیدانند که کجا بودهاند؟! که بودهاند؟! چه وزنی در انقلاب و سرافرازی کشور داشتهاند و بدون اینکه مجاهدتی داشته یا توفیق شهادت یا جانبازی در راه خدا در خانواده آنها باشد و بدون اینکه در طول 8 سال دفاع مقدس حتی خاری بر چشمان آنها و زن و بچه و پدر و مادر و برادران آنها رفته باشد اما به برکت خون شهیدان و مجاهدان راه خدا به کجا و چه جایگاهی رسیدهاند و با شگفتی طلبکارتر از بقیه میدان را از دست مجاهدان راه خدا ربوده و شرمگینانه بر علیه خانواده شهیدان اظهار وجود میکنند که قطعاً ملت حساب آنها را از مجاهدان حقیقی جدا خواهد کرد و خداوند نیز همواره در کمین فرصتطلبان خواهد بود.
یاد و نام شهیدان مرصاد و همه شهیدان و مجاهدان اسلام گرامی باد.