پرسش:امام حسین(ع) در حادثه کربلا چه جلوههایی از انسانیت و اخلاق اسلامی را به نمایش گذاشت؟
پاسخ : معمولا در بحبوحه جنگها میان متخاصمین خیلی کم اتفاق میافتد که طرفین پایبند به اصول و معیارهای اخلاقی و انسانی در جنگ باشند. اما امام حسین(ع) مظهر اخلاق الهی و انسانی در جنگ بود که سه ارزش اخلاقی مروت، ایثار و وفا و مساوات اسلامی را به نمایش گذاشت.
1- مروت
مروت غیر از شجاعت است، ملای رومی از همه بهتر مفهوم آن را مجسم کردهاست، آنجا که داستان مبارزه علی(ع) با «عمروبن عبدود» را نقل میکند که علی(ع) روی سینه عمرو مینشیند و او روی صورت حضرت آب دهان میاندازد، بعد حضرت از جا حرکت میکند و میرود و بعد میآید. اینجاست که ملای رومی شروع میکند به مدیحه سرایی و یک شعرش چنین است: در شجاعت شیر ربانیستی- در مروت خود که داند کیستی در شجاعت تو شیر خدا هستی، در مروت کسی نمیتواند تو را توصیف کند که چقدر جوانمرد و آقا هستی، مروت این است که انسان به دشمنان خودش هم محبت بورزد. حافظ میگوید: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است - با دوستان مروت با دشمنان مدارا.
ولی فرمان اسلام از این هم بالاتر است و میگوید: با دوستان مروت با دشمنان هم مروت و مردانگی.اینکه امام حسین(ع) در وقتی که دشمنش تشنه است به او آب میدهد، معنایش مروت است. این بالاتر از شجاعت است.همان طور که علی(ع) این کار را کرد، و قبل از شروع جنگ با وجود اینکه «شمرابنذی الجوشن» در تیررس یاران امام حسین(ع) بود و یکی از اصحاب اجازه خوداست تا او را هلاک کند. حضرت فرمود ما هرگز شروع به جنگ نمیکنیم ولو اینکه به نفع ما باشد.
2- ایثار و وفا
یکی دیگر از عناصر اخلاقی موجود در حادثه کربلا ایثار و وفا بود. آیا برای ایثار تجسمی بهتر از داستان حضرت ابوالفضل العباس میتوان پیدا کرد؟ آن حضرت همین که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند و همین قدر گفتهاند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ میگوید: «فذکر عطش الحسین» یادش افتاد که برادرش تشنه است. (نیابیع المودهًْ ، ج 2، ص 165) حال تاریخ از کجا میگوید: از اشعار ابوالفضل چون وقتی که بیرون آمد شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل تشنه آب نخورد و رجزش این بود: (ای نفس عباس! میخواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو میخواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمهاش تشنه است و تو میخواهی آب گوارا را بنوشی؟ به خدا قسم رسم نوکری و آقایی، رسم برادری رسم امام داشتن، رسم وفاداری چنین نیست.) سراسر وفا بود.
« عمروبن قرظهبن کعب انصاری» که از اولاد انصار مدینه است در وقت نماز اباعبدالله خودش را سپر آن حضرت کرد. آنقدر تیر به بدنش خورد که دیگر افتاد و لحظات آخر عمرش را طی میکرد که امام حسین(ع) خودش را به بالین او رساند. در این حالت درباره خودش شک میکند که آیا به وظیفه خود عمل کرده یا خیر و به امام حسین(ع) میگوید: اوفیت یا اباعبدالله؟ آیا من توانستم وفا کنم یا نه؟
3- مساوات اسلامی
کسانی که امام حسین(ع) خود را بربالین آنها رسانده است عده معدودی هستند. دو نفر از آنها افرادی هستند که قبلا برده آزاد شده بودند. اسم یکی از آنها «جون» است که آزاد شده ابوذر غفاری بود. این شخص سیاه پوست و خدمتکار خانه اهل بیت پیامبر(ص) بود. این شخص با التماس اذن رفتن به میدان را گرفت و بعد از شهادت امام حسین(ع) بربالین او رفت و دعا کرد: خدایا در آن جهان چهره او را سفید و بوی او را خوش گردان، خدایا او را با ابرار محشور کن، خدایا در آن جهان بین او و آل محمد شناسایی کامل برقرارکن. برده دیگر رومی است (ترک هم گفتهاند) وقتی از روی اسب افتاد امام حسین(ع) خودشان را به بالین او رساندند. و صورت خودش را در حالی که بیهوش بود برصورت او گذاشت، او آنچنان خوشحال شد که تبسم کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.( بحارالنوار ، ج 45 ، ص 30)