شاخصهای حماسههای مقدس
(پرسش و پاسخ)
پرسش:حماسههایی که توسط افراد مختلف آفریده میشود کدامیک قابل تحسین و تقدیر است؟ شاخصهای حماسههای مقدس کدام است؟
پاسخ:معیار بزرگی روح
مرد بزرگ روحش صاحب حماسه است، خواه برای خودش کارکرده باشد، یا برای یک ملت و یا برای بشریت و انسانیت کارکرده باشد، و یا حتی بالاتر از انسانیت فکر کند و خودش را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند که اسم آن را «رضای خدا» میگذارند. مرد بزرگ کسی است که در روحش حماسه وجود داشته باشد، غیر از این نمیتواند باشد.
مصادیق حماسهآفرینان
اسکندر مقدونی خواه ناخواه در روحش یک حماسه و یک موج وجود داشته است. شاه اسماعیل، ناپلئون، نادرشاه و... همه اینها یک اراده بزرگ هستند یک همت بزرگ هستند. یک حماسه بزرگ هستند، ولی حماسه مقدس نیستند، برای اینکه هریک از اینها میخواهد شخصیت خودش را توسعه دهد و میخواهد همه چیز را در خودش هضم کند. میخواهد ملتها و مملکتهای دیگر را در مملکت خویش هضم کند. و لذا از نظر یک ملت، یک قهرمان ملی است، ولی از نظر ملت دیگر یک جنایتکار است. اسکندر برای یونانیان یک قهرمان است و برای ایرانیان یک جنایتکار، ناپلئون برای فرانسویها قهرمان است، اما آیا روسیه یا برای انگلستان هم قهرمان است؟ آنها حماسه هستند ولی یک حماسه فردی از نوع خودخواهی. یک حماسه بزرگ است یعنی یک خودخواهی بزرگ است. یک خودپرستی بزرگ است. یک جاهطلبی بزرگ است. لذا این حماسهها، حماسههای مقدس شمرده نمیشوند.
شاخصهای حماسه مقدس
1- هدف پاک و منزه و مقدس
حماسه مقدس مشخصات خاصی دارد که به موجب آن دیگر ناپلئون و اسکندر نمیتوانند حماسه مقدس باشند. حماسه مقدس آن کسی است که روحش برای خود موج نمیزند. برای نژاد خود موج نمیزند. برای ملت خود موج نمیزند. برای قاره یا مملکت خود موج نمیزند. او اساسا چیزی را که نمیبیند شخص خود است. او فقط حق و حقیقت را میبیند و اگر خیلی کوچکش بکنیم باید بگوییم بشریت را میبیند. آیه 64 سوره آلعمران یک آیه حماسی است. «ای اهل کتاب ای کسانی که ادعای مذهب دارید! بیایید با همدیگر یک سخن داشته باشیم. بیایید خودمان را فراموش کنیم و فقط عقیده را ببینیم، بیایید در راه یک عقیده خود را فراموش کنیم. بیایید یک سخن را ایده خودمان قرار دهیم. «الا نعبد الا الله» جز خدا هیچ موجودی را قابل پرستش ندانیم «و لایتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله» بیایید استثمار را ملغی کنیم، استعباد را ملغی کنیم. بشرپرستی را ملغی کنیم، عدل و مساوات را در میان بشریت بیاوریم. نگفت قوم من، قوم تو، با هم همدست شویم و پدر یک قوم دیگر را دربیاوریم. پس یک جهت که یک حماسه مقدس میشود این است که هدفش مقدس و پاک و منزه است. مثل خورشید عالمتاب است که بر همه مردم و بر همه جهانیان میتابد.
2- شعلهای در ظلمتکده مطلق
دومین جهت تقدس اینگونه قیامها و نهضتها این است که در شرایط خاصی که هیچکس گمان نمیبرد قرار گرفتهاند. یعنی یکمرتبه در یک فضای بسیار بسیار تاریک و ظلمانی یک شعله روشن میشود، شعلهای در یک ظلمت مطلق، فریاد عدالتی است در یک استبداد و ستم مطلق، جنبشی است در یک سکون و در حالی که همه ساکن و مرعوبند، کلام و سخنی است در یک خاموشی مرگبار. بهعنوان مثال: نهضت مقدس ابراهیم(ع) در مقابل نمرود. یا نهضت موسی(ع) در مقابل فرعون و یا نهضت پیامبر اکرم(ص) که تمام دنیا در ظلمت و خاموشی و هرج و مرج و فساد فرو رفته است، که ناگهان فریاد: «قولوا لااله الا الله تفلحوا» بلند میشود، و یا نهضت امام حسین(ع) که در شرایط ظلم و استبداد و خفقان امویان همانند است که برافروخته میشود.
3- برخورداری از بینش و منطقی نیرومند
سومین جهت تقدس حماسه این است که در آن یک رشد و بینش نیرومند وجود دارد، یعنی قیامکننده چیزی را میبیند که دیگران نمیبینند، منطقی دارد مافوق منطق افراد عادی و مافوق منطق عقلایی که در اجتماع هستند. ابنعباس، ابنحنیفه، ابنعمر و عده زیادی در کمال خلوص نیت امام حسین(ع) را از رفتن به کربلا نهی میکردند. ولی حسین(ع) چیزی را میدید که آنها نمیدیدند.