به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 20,972
بازدید دیروز: 23,262
بازدید هفته: 58,888
بازدید ماه: 131,803
بازدید کل: 24,831,923
افراد آنلاین: 360
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲٤ آبان ۱٤۰۳
Thursday , 14 November 2024
الخميس ، ۱۲ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
۸۰ - ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) - قدرت گرفتن تشکیلات شیعه ۱۳۹۹/۰۸/۲۳
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) -۸۰

قدرت گرفتن تشکیلات شیعه از دوران امام رضا(ع)

ارسال نامه‌های سرّی
یک روایت دیگری است که باز در زمینه‌ وجود یک تشکیلات و یک‌سلسله کارهای مخفی و مستتری است در زندگی ائمّه(علیهم‌السّلام) که آن هم به نظر من خیلی روایت معنی‌دار و پرمغزی است؛ البتّه ظاهراً این روایت هم مربوط به امام‌هادی(علیه‌السّلام) است، یعنی به‌طور قطع از یکی از سه امام آخر است؛ چون آن‌طور که بنده استفاده کرده‌ام از روایات، اوج فعّالیّت تشکیلاتی شیعه از امام رضا(علیه‌السّلام) به بعد است؛ یعنی امام جواد و امام‌هادی و امام عسکری(علیهم‌السّلام)؛ و علّت اینکه این سه امام شهید شدند و مجال به این‌ها داده نشد و از مدینه یکسره آورده شدند به عراق و در عراق هر سه ماندند و در عراق هر سه شهید و دفن شدند و در جوانی هم کشته شدند، همین بود که تشکیلات شیعه در زمان این سه امام به اوج قدرت خودش رسیده بود. قضیّه‌ی ابوالاَدیان را نشنیده‌اید؟1 در منبرها زیاد گفته می‌شود که ابوالادیان رفت که پول‌هایی را بیاورد، بعد که برگشت و دید امام عسکری(علیه‌السّلام) از دنیا رفته، امام زمان(علیه‌السّلام) را با نشانه‌هایی که داده بودند شناخت، ابوالادَیان کجا رفته بود پول بیاورد؟ مدائن. مدائن زیر گوش بغداد است، زیر گوش مرکز خلافت بنی‌عبّاس یعنی سامرّا _ سرّ من رآه _ است. در مدائن شیعیان زیاد بودند و پول می‌دادند به امام، و زندگی تشکیلاتی امام را اداره می‌کردند و به قدری فعّالیّت تشکیلاتی این‌ها عمیق بود که پول‌های زیادی در اختیار امام می‌گذاشتند که امام بتواند به آحاد شیعه و آحاد این تشکیلات عظیم کمک کند و مدد برساند. این قدرت فعّالیّت امام را نشان می‌دهد. بنابراین این روایتی هم که حالا می‌خوانم و به طوراجمالی اشاره می‌کنم، یا مربوط به امام‌هادی(علیه‌السّلام) است، یا امام عسکری(علیه‌السّلام) _ گمانم این دو امام است _ امام(علیه‌السّلام) به خدمتگزار خودشان که این خدمتکار از کارهای امام بی‌خبر است، یک آدم بیگانه‌ای است _ گاهی هم البتّه خدمتکارهای امام جاسوس دستگاه بوده‌اند که در یک روایتی دارد که «خدّامنا و قوّامنا شرار خلْق اللّه»؛2 «این‌هایی که دور و بَر ما هستند، این خدمه‌ ما، این اطرافی‌های ما از بدترین خلق خدا هستند.» البتّه کلّیّت ندارد. در یک موسمی ظاهراً این‌طوری بوده که حکّام، کسانی را به‌عنوان مستخدم و آشپز و کارگر و مانند این‌ها در خانه‌ امام می‌گماشتند که کارهای امام(علیه‌السّلام) را کنترل کند و زیر نظر بگیرد و گزارش کند _ امام به یکی از این خدّام خودش که یک آدم معمولی‌ای بود یا وابسته بود، هر چه بود، یک چوبی داد؛ یک چوب ساده‌ای _ که در روایت دارد که این چوب مثل پاشنه‌ در بود، این در‌های قدیمی که چفت و لولا نداشت، از آن انت‌های در یک قسمت درازی داشت که می‌رفت در سوراخی که در چهارچوب تعبیه کرده بودند و در، دور همین پاشنه می‌گشت، چوبی به‌شکل پاشنه‌ در، یک چوب دراز معمولی _ گفت: «این را ببر بده به فلانی.» غلام این چوب را برداشت آمد. در راه اتّفاقاً این چوب از دست غلام محکم خورد زمین، تا خورد زمین یک مرتبه غلام دید این چوب باز شد و یک مشت کاغذ از این چوب بیرون ریخت. ناراحت شد و کاغذها را جمع کرد و آمد پیش امام و گفت که یابن رسول الّه این چوب شکست و کاغذها ریخت. امام بنا کردند به او تشر زدن: چرا چوب را‌انداختی؟ چرا کاغذها را ریختی؟ و چرا چنین و چنان...3
بنده سؤال می‌کنم در این کاغذها چه بوده؟ اوّلاً کاغذ نوشتن به آدمی که در همان شهر دارد زندگی می‌کند، یعنی چه؟ آیا جز این است که یک دستوراتی است که بایستی به یک صورتی داده بشود، یا کتبی یا رمزی وارد بشود، به‌هرحالتی که هست. آیا جز این است؟ ثانیاً اگر کاغذ معمولی بود، چرا امام با این زحمت، درون پاشنه‌ در را بتراشد، کاغذ داخلش فرو کند، بعد درِ آن را طوری ببندد که معلوم نباشد که این دو تکّه است، یک چیز بسیطی به نظر بیاید، یک چوب ساده و معمولی به نظر بیاید _ کار آسانی که نیست _ این را خودش هم نبَرَد، بدهد به نوکرش که جلب توجّه هم نکند، نوکر هم چوب را دستش بگیرد، بازی دارد می‌کند، در کوچه راه می‌رود و...؟ آیا جز این است که یک جریان مبادلات غیر معمولی وجود داشته بین امام(علیه‌السّلام) و اصحابش؟ بنابراین این یکی از انواع و شُعَب تقیّه است.
پانوشت‌ها:
1- کمال‌ الدّین و تمام ‌النّعمة، شیخ صدوق، ج‏2، ص 474.
2- الغیبة، شیخ طوسی، ص 345.
3- مناقب آل‌ابی طالب(ع)، ابن‌شهرآشوب، ج‏4، ص 427.