اثبات رِوایی «تقیّه» نام داشتن کارهای تشکیلاتی
خواهش میکنم که درست دقّت بفرمایید که روشن بشود، ممکن است که شما بگویید که خب، امام(علیهالسّلام) این سبک کارها را داشته، و ما منکر وجود یک چنین ارتباطی نیستیم، امّا این اسمش تقیّه نیست، تقیّه چیزی است و این چیز دیگری است. از کِی شما نام تقیّه را روی این میگذارید؟ این سؤالی است که شما حق دارید این سؤال را بکنید. بنده به استناد چند روایت از امام(علیهالسّلام) اسم این را تقیّه میگذارم. حالا این روایتها را شما دقّت کنید ببینید که آیا عیناً همین را امام توصیه میکند در ذیل کلمه تقیّه یا نه.
1) دستور ائمّه(علیهمالسّلام) برای داشتن ارتباط تشکیلاتی با ایشان
یک روایت ذیل آیه معروف «یاأیّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا»1؛ «ای مسلمانان پایداری کنید، پایمردی کنید و رابطه برقرار کنید» است. قال(علیهالسّلام): «اصْبروا على الْمصائب»2؛ امام دارد آیه را تفسیر میکند، میفرماید: «اصبروا» یعنی پایداری کنید در مصیبتها و ناراحتیها. «و صابروهمْ على التّقیّة»؛ در مقابل آنها پایمردی کنید بهوسیله تقیّه. «و رابطوا على منْ تقْتدون به»؛ با رهبرتان که به او اقتدا میکنید رابطه برقرار کنید. اگر تنها این جمله اخیر استعمال شده بود، احتمال داشت که ارتباط، ارتباط روحی باشد، ارتباط بهوسیله مثلاً توسّل باشد، امّا چون دنبال آن دو جمله قبلی است که «اصْبروا على الْمصائب و صابروهمْ على التّقیّة»، روشن است که این رابطه یک رابطه پنهانی و تشکیلاتی است.
2) تشکیلاتی مستتر همچون دژی مستحکم
یک روایت دیگر که آن خیلی بیانش صریح و گویا است، در ذیل آیه شریفهای است که در سورهی کهف3 است، که دربارهی ذوالقرنین آمده است. ذوالقرنین وقتیکه رسید به آنجایی که یأجوج و مأجوج بودند، مردم به ذوالقرنین گفتند که بیا اینجا برای ما سدّی درست کن که یأجوج و مأجوج نتوانند به ما حمله کنند و ما را مورد تعرّض قرار بدهند. آنجا ذوالقرنین به آنها میگوید که من در بین این دو کوه سدّی خواهم ساخت. در یک آیه دیگر «رَدما» دارد، تعبیر «ردم» که آن هم بهمعنای حفاظ و حصن و حاجب مستحکم است. ذوالقرنین میگوید که من سدّی و ردمی، یعنی حجاب و حافظ مستحکم و حصار مرتفعی، میان شما و یأجوج و مأجوج بهوجود میآورم. این آیه قرآن است که ارتباطی به بحث ما ندارد، امام در ذیل این آیه به مناسبت کلمه «سد» و کلمه «ردم» اینطور بیان میفرماید:
اوّلاً درباره «سد» و «ردم» میفرماید که: «التقیّة»4 سدّی که میان مؤمن و میان یأجوج و مأجوجها باید باشد، این سدّ، اسمش تقیّه است. دنبال این جمله اینطوری بیان میفرماید: «إذا عملْت بالتّقیّة لمْ یقْدروا لک على حیلةٍ»؛ «تو وقتی برطبقِ تقیّه عمل کردی و خودت را مستور نگه داشتی، اینها به تو راهی پیدا نمیکنند و به تو نمیتوانند دست برسانند.» بعد میفرماید که: «و هو الْحصْن الْحصین»؛ «تقیّه حصار مستحکم است.»؛ وقتیکه داخل تشکیلات بودی دیگر نمیتوانند به تو راه پیدا کنند و تو را پیدا کنند. «و صار بیْنک و بیْن أعْداء اللّه سدّاً لا یسْتطیعون له نقْباً.»5؛ «سدّی میان تو و حصاری میان تو و میان دشمن خدا بهوجود میآید که دشمن خدا نمیتواند نقبی باز کند و بشکافد و خودش را به تو برساند»؛ یعنی یک تشکیلات مستتر، این هم یک روایت.
حالا در زمینه تشکیلات یک قرینهی دیگری هم بنده عرض کنم که به نظرم چیز مهمّی باشد، محقّقین در دنبال این مطالب راه بیفتند...
اقسام دیگر از روایات در شمارههای بعدی این مطلب خواهد آمد.
پانوشتها:
1- سوره آلعمران، بخشی از آیه 200.
2- وسائلالشّیعة، شیخ حرّ عاملی، ج16، ابواب امر به معروف: باب 24، ص 208، ح16.
3- سوره کهف، آیات 94 و 95.
4- وسائلالشّیعة، شیخ حرّ عاملی، ج16، ص 213؛ تفسیر العیّاشی، ج2، ص 351.
5- وسائلالشّیعة، شیخ حرّ عاملی، ج16، ص 213.