آیا تا به حال با خود اندیشیدهاید چرا بیشترین آمار ترورهای ناجوانمردانه غرب و صهیونیستها مربوط به شخصیتها و دانشمندان کشورهای اسلامی است؟ آیا میدانید، کدام دانشمندان با چه گرایشهایی بیشتر از دیگران هدف ترور جوخههای تروریستی رژیم صهیونیستی و آمریکا یا سایر کشورهای غربی قرار گرفتهاند؟
شواهد و قرائن بیانگر این واقعیت است، در کشورهای اسلامی علاوهبر رهبران و سیاستمداران، عمدتاًً مخترعین، دانشمندان و نخبگانی مورد هدف دشمن قرار گرفتهاند که در رشتههایی پیچیده وهایتک مانند؛ هستهای، کامپیوتر، ماهواره، دفاعی و حتی پزشکی و یا علوم انسانی فعالیت داشته و حاضر به مهاجرت و یا همکاری با غربیها و یا رژیم اشغالگر قدس نشدهاند.
یعنی دشمنان اسلام در طول تاریخ همواره تلاش کردهاند تا به هر شکل ممکن امکان رشد و پیشرفت در علومیکه میتواند، مزیتهای برتریسازی را برای کشورهای اسلامی به ارمغان آورد، از آنها سلب نمایند و این نکته بیانگر عمق کینه و دشمنی آنها با مسلمانان و ترس و نگرانی آنها از شکوفایی دوباره تمدن اسلامی است.
به همین دلیل بسیاری از دانشمندان و نخبگان کشورهای اسلامی از گذشته تاکنون مجبور بوده و هستند که برای حفظ موقعیت و جان خویش، یا تن به همکاری با دشمنان ملت و مملکت خود بدهند، یا بهخاطر کشورشان، خطر احتمالی قرار گرفتن در فهرست ترور را بپذیرند.
بهعنوان مثال؛ برخی از رسانهها تعداد دانشمندان و نخبگان عراقی که به خصوص طی سالهای اخیر توسط تروریستهای آمریکایی و اسرائیلی ترور شدهاند را ۲۵۰ نفر و برخی دیگر تا ۷۳۰ نفر اعلام کردهاند.
البته در این رابطه کشورهایی مانند؛ مصر، فلسطین، لیبی، سوریه، لبنان و سایر کشورهای اسلامی نیز از دشمنی و خباثت آشکار و پنهان نظام سلطه در امان نبودهاند و در این مسیر، تاکنون دهها و بلکه صدها شخصیت و دانشمند خود را از دست دادهاند.
جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از کشورهایی است که اگرچه از دیرباز با این رفتار ناجوانمردانه دشمنان مواجه بوده است، اما بعد از انقلاب اسلامی بیش از پیش و به مراتب بیشتر از دیگران در معرض این پدیده نفرتانگیز قرار گرفته و بیش از 17 هزار نفر از متعهدترین، کارآمدترین و بعضاً محبوبترین شخصیتهای علمی، مذهبی و سیاسی و نیز دانشمندان و نخبگان و همچنین مردم خود را فقط طی 40 سال گذشته از دست داده است.
در واقع ترس و نگرانی دشمن از ماهیت ضداستکباری و رویکرد عدالتخواهانه انقلاب اسلامی و عصبانیت آنها از روند رو به رشد و پیشرفت ایران اسلامی سبب شده تا از همان ابتدای ظهور انقلاب، ترور مسئولین و شخصیتهای ایرانی در دستور کار دشمنان این مرز و بوم و مزدوران داخلی آنها قرار گیرد.
مرور ترورهای 4 دهه گذشته نشان میدهد که این ترورها کاملاًً هدفمند صورت گرفته است و هر کجا دشمن احساس خطر بیشتری کرده، بلافاصله برای حذف افراد تأثیرگذار در آن بخش اقدام نموده است.
شاید به همین دلیل است که فعالیتهای تروریستی دشمنان در ابتدای کار با برنامهریزی و اقدام برای ترور پایهگذاران و شخصیتهای اصلی تأثیرگذار در شکلگیری و تداوم حیات انقلاب آغاز شد.
در این راستا طبیعی است که برای کشوری که دستخوش انقلاب شده است، وجود یک ارتش انقلابی و قدرتمند حائز اهمیت فراوان است، به همین دلیل سرلشکر محمدولی قرنی رئیس ستاد کل ارتش یکی از اولین افرادی بود که در تاریخ سوم اردیبهشت 1358 با هدف تضعیف بخش دفاعی کشور، مورد هدف تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.
اما همانگونه که قبلاًً اشاره شد، هدف اصلی آنها حذف بنیانگذاران و عناصر اصلی انقلاب اسلامی بود تا شاید از این طریق بتوانند، مانع از تداوم حیات انقلاب اسلامی بشوند.
ترور شهید مرتضی مطهری که استاد حوزه و دانشگاه بودند و بهعنوان ایدئولوژیست و از مغزهای متفکر انقلاب اسلامی بهشمار میرفت، یکی از اهداف مهم ضدانقلاب محسوب میشد، لذا دشمن در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ نقشه ترور ایشان را عملی کرد.
ترور ناموفق مرحوم هاشمیرفسنجانی که در آن زمان جزء پایهگذاران انقلاب محسوب میشد، نمونه دیگری از برنامه بیگانگان برای ایجاد اختلال در مسیر انقلاب بود که در 4 خرداد 1358رخ داد.
ترور شخصیتهای علمیو مذهبی نظیر آیتالله سید محمود قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز که در تاریخ 10 آبان 58 به شهادت رسید و یا حجتالاسلام دکتر محمد مفتح رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران که در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۵۸ هدف عملیات تروریستی قرار گرفت، از این جملهاند.
در عین حال همزمان با ترور ارکان اصلی انقلاب، ترور عناصر حامیانقلاب در سطوح کاری پایینتر نیز برای آنها اهمیت داشت. از جمله؛ حاجمهدی عراقی که کارمند روزنامه کیهان بود و فرزندش که به جرم همکاری با انقلاب اسلامی در تاریخ 4 شهریور 58 مورد خشم منافقین واقع شدند.
در ادامه این جنایتها، منافقین و سایر گروههای ضدانقلاب به منظور ایجاد رعب و وحشت در جامعه و برای جلوگیری از انسجام نیروهای انقلاب، با حمایت غربیها و صهیونیستها از تابستان ۱۳۶۰ تا اسفند ۱۳۶۲ و بلکه تا اواخر سال 1364 به ترورهای کور متوسل شدند و لذا در اکثر موارد کافی بود تا قربانیان که از اقشار و طیفها مختلف جامعه بودند، ظاهر اسلامی و انقلابی داشته باشند تا مورد هدف تروریستی قرار گیرند.
البته این نوع از ترورها سبب شد تا چهره پلید و خبیث منافقین و سایر گروههای تروریستی بیش از پیش آشکار و به نفرت افکار عمومی از این گروه منجر شود و همین مسئله باعث شد تا مجدداًً ترور شخصیتهای سیاسی و مذهبی و همچنین مغزهای متفکر و عناصر و گرداندگان اصلی انقلاب در دستور کار آنها قرار گیرد.
ترور ناموفق حضرت آیتالله خامنهای امام جمعه وقت تهران و نماینده امام(ره) در شوریعالی دفاع در 6 تیر ماه سال 1360 در مسجد ابوذر در همین راستا انجام شد.
با این حال باید از عملیات تروریستی 7 تیرماه سال 1360 که با بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین اجرا و به شهادت شهید بهشتی و 72 تن از مسئولین و شخصیتهای علمیو سیاسی کشور منتهی شد، بهعنوان بزرگترین عملیات خصمانه ضدانقلاب نام برد.
پس از آن نیز شرارت دشمنان این مرز و بوم با ترور افرادی مانند؛ محمد کچویی دادستان تهران در 8 تیر 1360 یا ترور سیدحسن آیت، نماینده مجلس و یکی از حامیان اصلی تصویب اصل ولایت فقیه در 14 مرداد 60 و همچنین عملیات تروریستی 8 شهریور 1360 که توسط منافقین با بمبگذاری در ساختمان نخستوزیری انجام شد و شهادت شهید رجایی و شهید باهنر را در پی داشت، ادامه یافت.
اما کار به اینجا ختم نشد و در همان سال شخصیتهای مذهبی و مردمی نظیر، آیتالله علی قدوسی دادستان کل کشور در 14 شهریور، آیتالله مدنی امام جمعه تبریز در20 شهریور، سید عبدالکریمهاشمینژاد فعال انقلابی در 7 مهر و آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب امام جمعه شیراز در 20 آذر ماه مورد هدف تروریستی قرار گرفته و همگی به شهادت رسیدند.
این روند با ترور آیتالله محمد صدوقی امام جمعه یزد در 11 تیر سال 1361و ترور آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی امام جمعه کرمانشاه در 21 مهر همان سال توسط مزدوران بیگانه دنبال شد.
پس از فرار بنیصدر و رجوی و هواداران آنها از کشور در سال 1360 و خروج و فرار تدریجی هواداران آنها از کشور در همان سال و سالهای پس از آن و به دنبال تقویت دستگاههای امنیتی کشور، تا مدتها دیگر خبری از ترور نبود.
اما باردیگر در 1 شهریور 1377 اقدامات تروریستی ضدانقلاب با ترور شهید سید اسدالله لاجوردی از اعضای اصلی حزب موتلفه و دادستان انقلاب کلید خورد و در ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ با ترور شهید صیاد شیرازی رئیس ستاد کل ارتش تکرار شد.
تا ده سال پس از این ماجرا گروههای تروریستی به علل مختلف از جمله اقدامات پیشگیرانه سیستم دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی کشور و شاید با امید به تغییر در ساختار حکومتی، نخواستند و یا نتوانستند عملیات تروریستی دیگری را علیه مسئولین و سایر شخصیتها در ایران اجرا نمایند.
اما تاریخ در ۲۲ شهریور ۱۳۸۸ ترور ماموستا برهان عالی امام جمعه موقت سنندج را که با هدف ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی صورت گرفت، در صفحات خود ثبت نمود و پس از آن نیز در 26/6/1388 ماموستا ملا محمد شیخالاسلام، نماینده مردم استان کردستان در مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه و دانشگاه ترور شد.
نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه که موقیتهای زیادی را در ایجاد و گسترش وحدت بین شیعه و سنی و ایجاد امنیت در شهرهای مرزی شرق کشور ایفا نموده بود، نیز در ۲۶ مهر مورد خشم گروههای تروریستی واقع شد و به شهادت رسید.
چند تن از علمای انقلابی سیستان و بلوچستان نیز در مقاطع مختلف ترور شدند، از جمله مولوی مصطفی جنگی زهی امام جمعه شهر راسک شهرستان سرباز نیز صرفاً به اتهام هواداری از انقلاب اسلامی و با هدف ایجاد تفرقه بین مسلمین، در ۳۰ دی ماه ۱۳۹۰ در جریان یک عملیاتهای تروریستی به شهادت رسید.
از ترور سردار سلیمانی در تاریخ 12 دی سال 1398 باید بهعنوان یکی از تلخترین اقدامات تروریستی نظام سلطه نام برد، حادثهای که خشم مردم ایران و جهان علیه آمریکا را در پی داشت و به نقطه عطفی در تقابل ایران با خصومت یانکیها تبدیل شد.
از آنجا که هیچ یک از اقدامات تروریستی دشمنان تاکنون نتوانسته مانع از گسترش اقتدار و تثبیت و پیشرفت روزافزون انقلاب اسلامیشود، لذا از اواخر سال 1388، استکبار جهانی همزمان با سایر اقدامات تروریستی، به ترور دانشمندان هستهای ایران نیز روی آورد. شهید مسعود علیمحمدی که در تاریخ 22/10/1388 مورد هدف تروریستی قرار گرفت، اولین شهید هستهای کشور محسوب میشود.
پس از آن شهید مجید شهریاری در تاریخ 8/9/1389، فریدون عباسی دوانی (ترور ناموفق) در تاریخ 8/9/1389، شهید داریوش رضایی نژاد در تاریخ 1/5/1390 شهید مصطفی احمدی روشن در تاریخ 21/10/1390، شهید رضا قشقایی در تاریخ 21/10/1390 و در نهایت شهید محسن فخریزاده در تاریخ 7/9/99 هدف عملیات تروریستی دشمن قرار گرفتند. با این حال این اقدامات ناجوانمردانه هرگز باعث توقف پیشرفت کشور نشده و نخواهد شد و به یاری خدا و با حضور گسترده و مقتدرانه مردم در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی، این مسیر ادامه خواهد یافت.
البته این وضعیت نباید باعث شود تا ضرورت پیگیری و مجازات مرتکبین این جنایات مورد غفلت واقع شود، ضمن اینکه کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که پیشگیری از بروز و تکرار حوادث مشابه در جهان اسلام مستلزم وحدت و اقدام مشترک مسلمانان علیه برنامهها و فعالیتهای خصمانه دشمنان است.