پرسش:دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی چگونه و در پرتو چه شرایط و بسترهایی میتوانند در افکار، اعمال و ساختارهای حاکم نفوذ کنند و به اهداف شوم خود برسند؟
پاسخ:در چهار بخش قبلی پاسخ به این سوال به نه مورد از زمینهها و بسترهای نفوذ دشمنان شامل: 1- ضعف باورها و سستی ایمان 2- ضعیفالنفس بودن 3- قبیلهگرایی و عصبیت قومی 4- حرامخواری و درآمدهای نامشروع 5- فسق و فجور اخلاقی 6- تحجر و جمود فکری 7- باندبازی و فرقهگرایی 8- کینهتوزی و انتقامجویی 9- توهم دوراندیشی و احتیاط کاذب به نحو اجمال پرداختیم. اینک در بخش پایانی مطلب را پی میگیریم:
10- تفردگرایی و منفعتاندیشی
یکی دیگر از زمینهها و بسترهای نفوذ دشمنان، فردگرایی جمعگریزی و گریز از همگرایی و اندیشیدن به منافع شخصی است. همگرایی و اتحاد و در نظر گرفتن مصالح جمع دشمنان نظام اسلامی را از نفوذ در تار و پود نظام ناامید و آنها را به عقب میراند. و لذا تاکید آموزههای دینی بر اتحاد و پرهیز از تفردگرایی و منفعتاندیشی فردی به لحاظ این کارکرد و دیگر پیامدهای این دو است. قرآن کریم صفت تفردگرایی و منفعتاندیشی شخصی را به منافقان نسبت داده است. منافقانی که همواره به دشمنان اسلام چراغ سبز نشان داده و راه ورود و نفوذ آنان را در جنگ نرم و سخت هموار میسازند قرآن میفرماید: «در میان آنها کسانی هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند، اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضی میشوند و اگر داده نشود خشم میگیرند (خواه حق آنها باشد یا نه!) (توبه-58) آری منافقان هرگز به حق خود راضی نیستند و دائما انتظار دارند از بیتالمال و منافع عمومی هرچه بیشتر بهره ببرند، چه مستحق باشند یا نه، به گونهای که دوستی و دشمنی آنان بر محور همین منافع میچرخد. این گروه شخصیت اجتماعی ندارند و تنها دارای یک شخصیت فردی، در چارچوب منافع خویشاند و همه چیز را تنها از این زاویه مینگرند. آنان به طمع دریافت منافعی اندک، به خواست و سیاستهای دشمنان گردن نهاده و راه نفوذ آنان را فراهم میسازند، به همین دلیل خداوند در آیاتی به مومنان هشدار میدهد که از جانب دشمنان، دنبال منفعت نباشند، آنان در پی فرصتی هستند تا دشمنی خود را اظهار کنند، و اهداف شوم خود را پیاده سازند.
11- جهل و نادانی
یکی دیگر از زمینهها و بسترهای نفوذ دشمنان جهل و نادانی افراد جامعه است. ریشه و بستر بسیاری از مشکلات مادی و معنوی، فردی و اجتماعی،جهل و نادانی است. چنانکه در حدود 24 آیه از قرآن کریم به این مسئله اشاره دارد. علی(ع) میفرماید: فقد البصراهون من فقدان البصیرهًْ نابینایی(فیزیکی) آسانتر از فقدان بصیرت و جهالت است. (مستدرکالوسایل، ج 11، ص66)
واژه جهل در دو معنا کاربرد دارد: یکی ضد علم است،یعنی نداشتن اطلاعات و آگاهیهای علمی، سیاسی و مذهبی و دیگری ضد حلم و عقل،به معنای سفاهت و بیخردی و نیروی بازدارنده درونی است. بدعتها، خرافات، گمراهیها و ضد ارزشها و... در جایی رشد میکند که جهل و نادانی در جامعه وجود داشته باشد. و دشمنان اسلام با بهرهگیری از آن به آسانی میتوانند در تار و پود آن نظام نفوذ کنند و اهداف شوم خود را در جنگ نرم و سخت دنبال کنند. امام علی(ع) همچنین در حدیثی دیگر میفرماید: «العلم اصل کل خیر و الجهل اصل کل شر» دانایی ریشه و اصل هر خوبی است و نادانی ریشه و اصل هر بدی است. (غررالحکم، ح 818)
جمعبندی
در کل مباحث مطرح شده یازده زمینه و بستر نفوذ دشمنان در نظام اسلامی عنوان شد که هر یک از آنها به نوبه خود میتواند زمینه و بستر نفوذ باشد، گاهی اوقات هم ممکن است ترکیبی از این زمینهها و بسترها در برخی افراد نفوذی مطرح شود. در مجموع بسترها و زمینههای دیگر نیز ممکن است وجود داشته باشد که اهم آنها در این بحثها عنوان گردید.
نتیجهگیری اصلی در خاتمه این بحث این است که به هر میزان انسان از آموزههای وحیانی و عقلانی دور شود و آنها را در سبک زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده نکند، بستر و زمینه وجودی او میتواند طعمه دشمن قرار گیرد و احیانا به عنوان نفوذی در خدمت دشمنان اسلام درآید. لذا بحث خودسازی و تزکیه نفس در تمامی ابعاد نظری و علمی آن باید سرلوحه سبک زندگی افراد قرار گیرد تا جامعه از نفوذ دشمنان مصونیت پیدا کند.