964 - اسلام، دین وراثتی نیست!(پرسش و پاسخ) ۱۳۹۹/۱۱/۰۳
اسلام، دین وراثتی نیست!
(پرسش و پاسخ)
پرسش:اینکه میگویند اگر ما در یک خانواده غیرمسلمان به دنیا آمده بودیم، الان دین دیگری داشتیم تا چه اندازه با آموزههای دین اسلام سازگار است؟
پاسخ:پاسخ عقل قبل از پذیرش دین
لازم است در آغاز عقل خود را داور قرار دهیم و ببینیم مبانی، اصول و آگاهیهای عقیدتی را از کجا باید به دست آورد؟ آیا عقل روا میدارد انسان در هستیشناسی، انسانشناسی و راهشناسی و در یک کلام اصول عقاید خود، از پدر و مادر، رهبران حزب و سازمان، دانشمندان، افراد مورد اعتماد و مانند آنها تقلید کند؟ به تعبیر دیگر آیا عقل انسان به او اجازه میدهد در اصول عقایدش مقلد باشد، یا اینکه تحقیق را بر او واجب میداند؟ پس از به دست آوردن پاسخ عقل، باید پاسخ را از اسلام بخواهیم و ببینیم که آیا این دو پاسخ با یکدیگر سازگارند، یا اینکه اسلام پاسخی دیگر دارد؟
اینک از عقل میپرسیم: وظیفه ما درباره اصول عقاید چیست: تحقیق یا تقلید؟ ابتدا لازم است معنی تقلید را بدانیم. تقلید پذیرفتن رای دیگران بدون درخواست برهان است. آیا عقل این کار را روا میدارد و به انسان اجازه میدهد که رای دیگران را در مسائل عقیدتی بدون برهان بپذیرد؟ یا اجازه نمیدهد و بلکه انسان را ملزم میکند که عقایدش را از راه تحقیق به دست آورد و رای دیگران را فقط وقتی شایسته پذیرش بداند که با برهان عقلی به اثبات برسد و تایید گردد؟ بنابراین عقل به هیچ وجه تقلید در اصول و مبانی عقیدتی را جایز نمیشمرد، زیرا اصول اعتقادی باید یقینی باشد و تقلید علمآور نیست!
تقلید در اصول عقاید از منظر اسلام
اصول دین عبارت است از مبادی و پایههای عقیدتی که بنیان مسائل فقهی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و دیگر موضوعات اسلام را میسازد، مانند اعتقاد به یگانگی خداوند، عدل، نبوت امامت و معاد. فروع دین عبارت است از قوانینی که اسلام برای تنظیم رابطه انسان با خدا از یک سو و انسان با دیگران از سوی دیگر تشریع کرده است. مانند: نماز،روزه، خمس، زکات، حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و... اسلام تقلید در فروع دین را نه تنها جایز بلکه با برهان عقلی آن را واجب ساخته است آن هم برای کسی که به درجه اجتهاد نرسیده است. اما در اصول عقاید با اصرار و تاکید فراوان مردم را تحقیق در مسائل اعتقادی وا داشته است و از آنان خواسته با هیچ عقیدهای مگر پس از ارائه براهین عقلی همسو نشوند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) از مخالفان خود خواسته است که برای اثبات ادعاهای خود، برهان اقامه کنند! «قل! هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» بگو! اگر راست میگویید،دلیل خود را بیاورید. (بقره- 111)
قرآن کریم با صراحت همان حکم عقل را توصیه میکند: «ولا تقف ما لیس لک به علم» چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن (اسراء- 36) در آیه دیگر خداوند میفرماید: «ان شرالدواب عند الله العم البکم الذین لایعقلون» به راستی که بدترین جنبدگان نزد خدا، کران و لالانی هستند که نمیاندیشند (انفال-22) منظور از کران و لالان در آیه کسانی نیستند که شنوایی یا گویایی خود را از دست دادهاند، بلکه کسانی هستند که اهل تفکر و تعقل در مسائل عقیدتی نیستند. اینها کسانی هستند که در آیه دیگر چنین توصیف شدهاند: دلهایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمیکنند و چشمانی دارند که با آنها نمیبینند و گوشهایی دارند که با آنها نمیشنوند (اعراف- 179) لذا قرآن کریم آنان که تقلید را بر تحقیق و تن دادن به سنتهای تقلیدی را بر تن دادن به حقیقت ترجیح میدهند، به شدت مورد سرزنش قرار میدهد و میفرماید: و چون به آنان گفته میشود به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبرش بیایید. میگویند: آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم ما را بس است. (مائده- 104) آیا اگر پدرانشان تعقل نمیکردند و چیزی نمیدانستند و هدایت یافته نبودند؟ (بقره-170) باز هم از آنان تبعیت کوکورانه میکنید! بنابراین مسلمانان وظیفه دارند اصول عقاید خود را وراثتی و تقلیدی نپذیرند و واجب است که با تحقیق و براهین عقلی آن را بپذیرند.
لازم است در آغاز عقل خود را داور قرار دهیم و ببینیم مبانی، اصول و آگاهیهای عقیدتی را از کجا باید به دست آورد؟ آیا عقل روا میدارد انسان در هستیشناسی، انسانشناسی و راهشناسی و در یک کلام اصول عقاید خود، از پدر و مادر، رهبران حزب و سازمان، دانشمندان، افراد مورد اعتماد و مانند آنها تقلید کند؟ به تعبیر دیگر آیا عقل انسان به او اجازه میدهد در اصول عقایدش مقلد باشد، یا اینکه تحقیق را بر او واجب میداند؟ پس از به دست آوردن پاسخ عقل، باید پاسخ را از اسلام بخواهیم و ببینیم که آیا این دو پاسخ با یکدیگر سازگارند، یا اینکه اسلام پاسخی دیگر دارد؟
اینک از عقل میپرسیم: وظیفه ما درباره اصول عقاید چیست: تحقیق یا تقلید؟ ابتدا لازم است معنی تقلید را بدانیم. تقلید پذیرفتن رای دیگران بدون درخواست برهان است. آیا عقل این کار را روا میدارد و به انسان اجازه میدهد که رای دیگران را در مسائل عقیدتی بدون برهان بپذیرد؟ یا اجازه نمیدهد و بلکه انسان را ملزم میکند که عقایدش را از راه تحقیق به دست آورد و رای دیگران را فقط وقتی شایسته پذیرش بداند که با برهان عقلی به اثبات برسد و تایید گردد؟ بنابراین عقل به هیچ وجه تقلید در اصول و مبانی عقیدتی را جایز نمیشمرد، زیرا اصول اعتقادی باید یقینی باشد و تقلید علمآور نیست!
تقلید در اصول عقاید از منظر اسلام
اصول دین عبارت است از مبادی و پایههای عقیدتی که بنیان مسائل فقهی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و دیگر موضوعات اسلام را میسازد، مانند اعتقاد به یگانگی خداوند، عدل، نبوت امامت و معاد. فروع دین عبارت است از قوانینی که اسلام برای تنظیم رابطه انسان با خدا از یک سو و انسان با دیگران از سوی دیگر تشریع کرده است. مانند: نماز،روزه، خمس، زکات، حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و... اسلام تقلید در فروع دین را نه تنها جایز بلکه با برهان عقلی آن را واجب ساخته است آن هم برای کسی که به درجه اجتهاد نرسیده است. اما در اصول عقاید با اصرار و تاکید فراوان مردم را تحقیق در مسائل اعتقادی وا داشته است و از آنان خواسته با هیچ عقیدهای مگر پس از ارائه براهین عقلی همسو نشوند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) از مخالفان خود خواسته است که برای اثبات ادعاهای خود، برهان اقامه کنند! «قل! هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» بگو! اگر راست میگویید،دلیل خود را بیاورید. (بقره- 111)
قرآن کریم با صراحت همان حکم عقل را توصیه میکند: «ولا تقف ما لیس لک به علم» چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن (اسراء- 36) در آیه دیگر خداوند میفرماید: «ان شرالدواب عند الله العم البکم الذین لایعقلون» به راستی که بدترین جنبدگان نزد خدا، کران و لالانی هستند که نمیاندیشند (انفال-22) منظور از کران و لالان در آیه کسانی نیستند که شنوایی یا گویایی خود را از دست دادهاند، بلکه کسانی هستند که اهل تفکر و تعقل در مسائل عقیدتی نیستند. اینها کسانی هستند که در آیه دیگر چنین توصیف شدهاند: دلهایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمیکنند و چشمانی دارند که با آنها نمیبینند و گوشهایی دارند که با آنها نمیشنوند (اعراف- 179) لذا قرآن کریم آنان که تقلید را بر تحقیق و تن دادن به سنتهای تقلیدی را بر تن دادن به حقیقت ترجیح میدهند، به شدت مورد سرزنش قرار میدهد و میفرماید: و چون به آنان گفته میشود به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبرش بیایید. میگویند: آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم ما را بس است. (مائده- 104) آیا اگر پدرانشان تعقل نمیکردند و چیزی نمیدانستند و هدایت یافته نبودند؟ (بقره-170) باز هم از آنان تبعیت کوکورانه میکنید! بنابراین مسلمانان وظیفه دارند اصول عقاید خود را وراثتی و تقلیدی نپذیرند و واجب است که با تحقیق و براهین عقلی آن را بپذیرند.