ملاقات خاتمی با سوروس را یک مقام آگاه امنیتی در پاسخ به سؤال روزنامة همشهری، تأیید کرد و بر ارتباط برخی اصلاحطلبان با جرج سوروس به طور مرتب از سال های 74-75، مُهر تأیید زد.1
کاملیا انتخابی فرد، که مدتها به عنوان روزنامهنگار برای نشریات اصلاحطلب کار میکرد و در سال 2001 میلادی برابر با سال 1379 به آمریکا رفت، 6 سال بعد یعنی در سال 2007 میلادی برابر با سال 1386، در کتاب خاطرات خود، ارتباط اصلاحطلبان با جرج سوروس را افشا کرده از جمله اشاره به میهمانی در منزل سوروس میکند - که او به اتفاق محمد عطریانفر، از اصلاحطلبان که در حوادث فتنه 1388 دستگیر و به اتهامات خود اعتراف کرد - در آن شرکت کرده بود:
«در گوش همراه خود «محمد عطريانفر» سردبير روزنامة همشهرى زمزمه كردم: الآن فهميدم سوروس كيست. او يك يهودى است كه ثروتمندترين مرد آمريكا و امپراتور آسياىميانه به شمار مىرود و عطريانفر سرش را بىاهميت تكان داد، انگار كه حرف من هيچ واكنشى را در او برنيانگيخت. پس از چند روز عطریانفر... خطاب به ما گفت: «سوروس از بزرگترين صهيونيستهاي جهان است و چه بسا در وراي مهماني وي، توطئهاي نهفته بوده باشد» و ميترسيد كه رفتن ما به منزل وي پيش از آنكه او را بشناسيم در صورت افشاي خبر مهماني در تهران برايمان دردسرساز شود. عطريانفر از ما خواست كتاب سوروس را دور بيندازيم تا هنگام بازرسي از بارهاي ما در فرودگاه مهرآباد آن را پيدا نكنند، اما چه كسي مي دانست كه تنها دو سال بعد، من به عنوان خبرنگار آزاد براي پايگاه اينترنتي «يوروآسيا» كه مالكيت آن برعهدة سوروس است مشغول به كار شوم؟»2
یحیی کیان تاجبخش هم در چهارمین جلسة رسیدگی به اتهامات طراحان فتنه 1388، از دیدار جرج سوروس با سید محمد خاتمی در سفر به آمریکا در سال 1385 سخن گفت و این که خاتمی به همراه محمد جواد ظریف ملاقات مستقیم با جرج سوروس داشته و این ارتباط مستمر بوده است.3
اما یکی از این دیدارهای به قول خاتمی با «تینک تانک»های غیردولتی اما فکرآفرین در جامعة علمی، فرهنگی و سیاسی آمریکا، دیدار او با خانم دکتر «الگا دیویدسن» و «ریچارد فرای» است که عصر دوشنبه 20 شهریور 1385، پس از دیدار با جرج سوروس و سید حسین نصر، انجام شد. او برای این دیدار راهی تپههای معروف «بیکون هیل» نیویورک شد تا شام را در آخرین نقطة توقفش در آمریکا در منزل خانم دیویدسن صرف کند. مأموران اف.بی.آی مسیرهای منتهی به خیابان «یورز 82» را شدیداً کنترل میکردند. خاتمی و جمعی دیگر از شخصیت های ایرانی و آمریکایی در این میهمانی که به عنوان «ضیافت بلوط سبز» نامیده بودند، حضور داشتند!
معرفی خانم دیویدسن و ریچارد فرای و ملاقات خاتمی با این دو در این ضیافت را به روایت «پیام فضلینژاد» در «شاه کلید انگلیسی» میخوانیم که به صورت پاورقی در همین صفحه روزنامة کیهان چاپ میشد:
«خانم دیویدسن یک شخصیت پیچیده و ناشناخته است. او از پژوهشگران انستیتوی مطالعاتی جوامع و تمدن اسلامی در دانشگاه بوستون و دارای پیوندهای نزدیکی با بنیاد اشرف پهلوی بود. از طریق احسان یارشاطر بهایی به هیأت امنای دانشنامه ایرانیکا در دانشگاه کلمبیا راه یافت و در محافل آمریکایی از مدافعان اصلاحطلبان ایرانی شناخته میشد. دیویدسن همزمان که دربارة «شاهنامه فردوسی» و «کوروش» پژوهشهای گستردهای را انجام میداد، طرف مشورت وزارت امور خارجة آمریکا برای ارزیابی «برنامه سلاحهای استراتژیک ایران» نیز قرار میگرفت. از سوی دیگر، روابطش با ایرانیان بسیار متنوع و پرشمار بود و با چهرههایی مثل داریوش مهرجویی و سیدحسین نصر که در کمیسیون های فرهنگی جشن هنر شیراز پروژة «باستانگرایی» را پیش میبردند، تماس داشت. در سینمای ایران از طریق بهمن فرمانآرا و بازیگران زن مثل فاطمه م.آ کانال های ارتباطی قویای ساخت و هم تعاملات مؤثری با کانون مدافعان حقوق بشر به ریاست شیرین عبادی ایجاد کرد. او درباره راهبردهای «گذار به دموکراسی» در ایران مقالاتی را به همراه محمدجواد محلاتی (دوست نزدیک خاتمی) انتشار داد و حتی با دیپلمات های ایرانی به رایزنی پیرامون تحولات سیاسی ایران میپرداخت.
دیویدسن به لطف مساعدتهای صادق خرازی، مشاور ارشد خاتمی (و مشاور یکی از نامزدهای سرشناس ریاستجمهوری 1392) توانسته بود روابط نزدیکی را با دفتر تازه تأسیس مؤسسه گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها در ژنو برقرار کند. خیلی از رازهای «دفتر ژنو» بعدها توسط محمدعلی ابطحی در «دادگاه کودتای مخملی» برملا گشت، ولی رئیسدفتر سابق خاتمی هیچ صحبتی از ارتباط رئیس جمهور سابق با این زن آمریکایی نکرد. روابط دیویدسن با خاتمی تحت پوشش بنیاد بلوط سبز شکل گرفت. این بنیاد آمریکایی برای حمایت از «جامعة مدنی ایران» تأسیس شد و دیویدسن ریأست هیأت مدیرة آن را برعهده داشت، ولی جنس رابطهاش با خاتمی فقط سیاسی نبود. طبیعتاً به خوبی باید «حفظ ظاهر» میشد و یک توجیه خوب با عنوان «همکاری برای مطالعه سنت های بشری در تمدن های مدیترانه» (پروژة مشترک «دفترژنو» با بنیاد بلوط سبز) سوءظنها را برنمیانگیخت.
بدینترتیب، دکتر الگا دیویدسن چیزی بیش از یک استاد دانشگاه بود. او همزمان دو بعد «نظامی» و «فرهنگی» داشت که چهرة آرامش را رازآلودتر میساخت و عضویتش در انجمن مطالعات یهودی برای خاورمیانه بر این پیچیدگی ها میافزود؛ زنی که متخصص «فرهنگ ایران باستان» است و یک صاحبنظر در زمینة «سلاح های استراتژیک» نیز به شمار میرود! برای همین هم از مقامات وزارت امور خارجة آمریکا تا رئیسجمهور سابق ایران دعوتش را برای حضور در «ضیافت بلوط سبز» پذیرفتند. محمدجواد محلاتی، دکتر مهدوی دامغانی و دکتر گریگوری از دوستان مشترک دیویدسن و خاتمی نیز حضور داشتند. ساعت 7 شب خبر دادند که موتورهای اسکورت کاروان خاتمی به خیابان «ریورز 82» رسیدهاند. خاتمی همراه صادق خرازی شام آخر را در آمریکا خورد و 70 میهمان برجسته در «ضیافت بلوط سبز» با رئیسجمهور اصلاحات سر یک میز نشستند، اما دیویدسن فقط یک «میهمان ویژه» داشت: پیرمردی 86 ساله ولی سالم و سرحال که مثل خودش آمریکایی بود؛ یک زن و مرد با شباهت های شگفتانگیز بسیار. خاتمی نیز انتظار این ملاقات را میکشید، چون همان طور که انستیتو مطالعات خاورمیانه برای واشنگتن در گزارش خود تأیید کرده است، اساساً خاتمی صدور روادید سفرش به آمریکا را مدیون رایزنیهای مؤثر چنین چهرههایی با کاخ سفید بود. این میهمان ویژه کسی جز پروفسور ریچارد فرای نبود که کمی بعد از سیدمحمد خاتمی وارد خانة الگا دیویدسن شد. تا این زمان، قدمت تماس های فرای با ایران از نیم قرن میگذشت و برخلاف تصور رایج، از سال 1384 رفت و آمد او به تهران به مانع جدیای برنخورد. البته شاگردان او مانند سیدحسن نصر سال ها انتظار صدور «اجازة بازگشت» را میکشیدند و اعضاء حلقة کلمبیا مانند رامین جهانبگلو – که فرای اوّلین تئوریسین پیشکسوت آن محسوب میشد – بهار 1385 در تهران تحت تعقیب وزارت اطلاعات قرار گرفتند. ولی دو هفته پیش از «ضیافت بلوط سبز» جهانبگلو آزاد شد و این نشانة خوبی برای کمتر شدن نگرانی های حلقة کلمبیا به نظر میرسید.
ریچارد فرای و سیدمحمد خاتمی شناخت خوبی از یکدیگر داشتند. تعامل این دو از هنگام به قدرت رسیدن اصلاحطلبان در دوم خرداد 1376 شتاب بیشتری گرفت و ایدههایش دربارة «تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران باستان» یکی از پارادایمهای غالب در حیطة «ایرانشناسی» و تحقیقات علوم انسانی به شمار میرفت، چنان که سال 1382 رئیسجمهور خاتمی در پیامی به مناسبت بزرگداشت ریچارد فرای در دانشگاه کلمبیا بر این نفوذ صحه گذاشت. خاتمی در اوّلین سفرش به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، فرای را در بوستون دید و سال پایانی ریاستش بر دولت اصلاحات با همکاری ایرج افشار یزدی جشن مفصلی را برای تجلیل از او ترتیب داد. از آن دیدار صادق خرازی رابط و هماهنگکنندة ملاقات های رئیسجمهور خاتمی با فرای بود و در آخرین سفر و شام آخر «ضیافت بلوط سبز» نیز، خرازی اینبار با یک کروات مشکی کنار دست دیویدسن و فرای و خاتمی نشست...
دیدار ریچارد فرای و سیدمحمد خاتمی خبر از بازی دوجانبة «دار و دستههای نیویورکی» در ایران میداد؛ خصوصاً که همان زمان در سال 1385 دوست و همکار نزدیک فرای یعنی هنری کیسینجر به همراه فرانسیس فوکویاما پژوهش محرمانهای را برای پنتاگون با هدف «تقویت و شناسایی شرکاء بالقوه» ایالات متحده در مؤسسة تحقیقات امنیتی رند (Rand) سرپرستی میکرد. جورج بوش نیز صریحاً به اصلاحطلبان پیام داد و گفت «در انتظار شنیدن صدایی تازه از درون ایران برای تغییر رژیم است.» به غیر از سران جمهوریخواهان، رهبران یهودی دموکرات ها مانند جورج سوروس نیز دربارة «اهمیت اطلاعاتی» سفر خاتمی برای آمریکا میگفتند «این سفر به آگاهی از وضعیت یک دشمن منزوی میانجامد.» بازبینی سیاست های کلان آمریکا برای مدیریت منازعات با ایران به تازگی آغاز شده بود و مرداد 1385 نیز اوّلین قطعنامه تحریم ایران در سازمان ملل به بهانة فعالیت های هستهای جمهوری اسلامی از تصویب اعضاء شورای امنیت گذشت. همه چیز در آغاز راه بود. بحث بر سر چگونگی شروع یک بازی جدید همة اتاق های فکر آمریکا را درگیر خود ساخت، ولی به نظر میرسید ایالات متحده باز هم میخواهد با «مهرههای سوخته» بازی کند؛ مهرههای سوخته ولی کارکشتهای مثل ریچارد فرای که یک سال قبل از کودتای 28 مرداد 1332 از سوی کاخ سفید مأمور مذاکرات محرمانة آمریکا با محمدرضا پهلوی و نخستوزیرش دکتر محمد مصدق پیرامون «خطر کمونیسم» شد و حالا 55 سال پس از نخستین مأموریتش در تهران، رئیسجمهور سابق ایران را سر میز شام خانة خانم دیویدسن در نیویورک ملاقات میکرد تا تحلیل خاتمی را در ساعات پایانی اقامتش در ایالات متحده پیرامون آینده رابطه ایران و غرب بشنود.»4
پانوشتها:.
1- ویژهنامه همشهری، به مناسبت سالگرد انتخابات 88،خرداد 1389.
2- روزنامة سیاست، 9/5/1386، به نقل از سودای سکولاریسم، صص 281 و 282.
3- خبرگزاری فارس، 30/4/1386، نقل از همان، ص 383.
4- سایت کیهان، گروه سرویس سیاسی، شناسه خبر 5068، یکشنبه 29/2/1392.