چگونگی دعوت مخاطبین به راه حق
(پرسش و پاسخ)
پرسش:اسلام مخاطبین خود را با چه ساز و کاری دعوت به پذیرش دین الهی میکند؟
پاسخ:اهمیت و جایگاه تعقل، تفکر و تحقیق
آموزههای اسلام با اصراری شگفتآور، مردم و مخاطبان را به تحقیق، تفکر، تفقه و تعقل در آموزههای وحیانی فرا میخواند. اسلام دانش را قله فضیلتها، مانع آفتها و آسیبها، سودمندترین گنج، پایه هر نیکی و ستون دین میداند. اسلام همچنین ارزش انسان را برپایه دانش و معلوماتشان میسنجد. دانشطلبی را در همه شرایط بر همه مسلمانان اعم از زن و مرد واجب میداند. اسلام برای دانش و دانشپژوهان چنین جایگاهی را قائل است: 1- فرشتگان بالهای خود را برای جویندگان علم، پهن کرده تا بر آن پا نهند 2- همه چیز برای جوینده دانش استغفار میکند. 3- آنکه در جستجوی دانش باشد بهشت در جستجوی او است 4- عالمان وارثان پیامبرانند. 5- مداد علما از خون شهیدان برتر است 6- نگاه به چهره عالم عبادت است و... همه این فضیلتها برای علم، عالم و جویندگان علم برای ترغیب و وا داشتن مردم به تحقیق و رهایی از بندهای تقلید کورکورانه و تبعیت از سنتهای غلط و انحرافی گذشتگان و نیز واداشتن آنان به سنجش رفتار خود و دیگران با معیارهای عقلی و علمی است. در یک کلام آموزههای وحیانی اسلام به مخاطبان خود امر کرده است که سادهترین حرکتهای ارادی او میبایست از سوی عقل و علم و دانش مجاز شمرده شود. دو سفارش امام علی(ع) به کمیل آمده است: «یا کمیل ما من حرکه الا وانت محتاج فیها الیه معرفهًْ» ای کمیل! هیچ حرکتی نیست، جز آنکه تو در آن نیازمند معرفت هستی (سفینه البحار، ج 1، ص 15)
آیات دعوت در قرآن
1- «ای پیامبر! مردم را همیشه با دلیل قانعکننده حکمت و برهان و نصیحت دلسوزانه به راه خدا دعوت کن. همچنین با بهترین روش، با آنها به بحث و مناظره بپرداز. البته خداوند بهتر میداند حال آنهایی را که از راهش بدر شدهاند یا در راه درست هستند.» (حج- 67)
2- بگو! این است راه و رسم من: من و پیروانم با شناخت و بصیرت مردم را به طرف خدا دعوت میکنیم. بله خدا را منزه (از هر عیب و نقصی) میدانم و هرگز هم بتپرست نخواهم شد. (یوسف- 108)
3- شایسته نیست مؤمنان همگی به سوی میدان جهاد بروند. چرا از میان هر گروهی از آنان عدهای نمیروند تا در دین و معارف و احکام اسلام آگاهی عمیق و تفقه یابند. و به هنگامی که (یاران مجاهدشان از جنگ به مدینه) برگشتند، احکام و فرمانهای الهی را به آنها تعلیم دهند و از مخالفت (فرمان پروردگار) آنان را بترسانند. باشد که آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند (و وظایف خویش را انجام دهند) (توبه - 122) بنابراین اسلام زیربنای دعوت اسلامی مخاطبان را بر شناخت، بصیرت و تفکر قرار داده، و راه اجتهاد و درک عقل را برای مخاطبان باز گذاشته است.
تضاد تحجر و جمود با اساس دعوت اسلام
اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعالیم اسلام همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن اهداف و معانی میرساند. آموزههای اسلام اهداف و معانی و ارائه طریق رسیدن به آن اهداف را در قلمرو خود گرفته و انسان را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تضاد و تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمیتوان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد، و مسلمانان وظیفه خود بدانند که آن شکل و ظاهر را حفظ نمایند. از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق آموزههای دین اسلام را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع بزرگ جاویدماندن آن را از بین برمیدارد. این همان درآمیختن تعقل و تدین است. از طرفی اصول را ثابت و پایدار گرفته و از طرفی آن را از شکلها جدا کرده است. کلیات را به دست داده است. این کلیات مظاهر گوناگونی دارند و تغییر مظاهر، حقیقت را تغییر نمیدهد.
تضاد سیره خوارج با فرهنگ اسلام ناب
خوارج با روح فرهنگ اسلام ناب آشنا نبودند، ولی شجاع بودند. چون جاهل بودند، تنگ نظر بودند و چون تنگ نظر بودند، زود تکفیر و تفسیق میکردند، تا آنجا که اسلام و مسلمانی را منحصر به خود دانسته و همه را بی دین و لامذهب میپنداشتند و سایر مسلمانان را که اصول عقاید آنها را نمیپذیرفتند کافر میخواندند. سیره خوارج که ضد تعقل و تفکر و ارزشهای اسلام ناب است موجب نفرت و واگرایی مخاطبان شده و با دنیای متمدن و مقتضیات زمان تضاد بنیادین دارد. متأسفانه خوارج شعارشان و گروه و حزبشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان جوامع اسلامی همچنان زنده و باقی است که امروزه در میان گروههای تکفیری داعش و... به وضوح مصداق دارد.