به خاطر ترویج کسب و کارمان در میان مقامات مختلف ایران از گروه منتخبی از عناصر استفاده کردیم، افراد کلیدی که به تصمیمگیران نزدیک بودند و به ما کمک میکردند تا توافقاتی از ایران بگیریم. به علت حساسیت موضوع و به خاطر سابقه اطلاعاتی ما، اسامی رمز به آنها دادیم و از رمزها در همه مکاتبات میان وزارت خانهها در تلآویو، تهران و لندن استفاده کردیم. نرخ کمیسیونی که عناصر از مجموع معاملات دریافت میکردند، در معاملات بزرگ حدود سه درصد نوسان داشت.
منصف و دوستش میخواستند از اسرائیل به یونان و ترکیه بروند. در همان ایام جنگ داخلی قبرس درگرفت و تنش میان یونان و ترکیه به اوج رسید. در حضور میهمانانی از ایران پیشنهاد کردم که به خاطر این وضعیت به آتن و استانبول نروند. آنها توصیه مرا پذیرفتند و در 19 جولای به تهران بازگشتند. با بازگشت به ایران، منصف گزارش مثبتی درباره آنچه که در سفر به اسرائیل دید آماده کرد. او از ما ضمانت بانکی برای دوره دو ساله خواست که مجوزی برای به کارگیری در هر مورد اشتباه یا تأمین آب بود.
ابتدای آگوست 1974 هواپیمایی اکسپرس با محموله قطعات یدکی برای پنج تاسیسات آب شیرین کن در پایگاه هوایی ایران در کیش فرستادیم. اکتبر 1974 به ایران آمدم و با منصف ملاقات کردم. از جانب ما قرارداد در جزیره کیش پروژه اصلی وزارت در تهران بود و بهترین زمانمان را سرمایهگذاری کردیم و میخواستیم تا در آن موفق شویم. در پی ملاقات هیجانزده شدم زیرا موضوع جمع شد و تنها تعیین مکان تاسیسات آب شیرین کن در جزیره کیش و محل سیستم مکش آب دریا که برای نمکزدایی اختصاص مییافت باقی ماند. توافق شد که به این منظور بازدید ویژهای در کیش برگزار کنیم. به منصف فشار آوردم تا از جانب ما استعلام بها دریافت کند. تنها با چنین نامهای حاضر بودم خودم مسئولیت شروع کار را بپذیرم، به خصوص که منصف در این لحظه درخواست کرد که در زمان تعطیلات اصلی بمانیم هرچند که قبول دعوت نامه لغو شده باشد. او حتی «ساعت صفر» را جلوترانداخت و درخواست کرد که اولین تاسیسات آب، قبل از کریسمس 1975 حتی اگر امکان داشته باشد پیش از نوامبر تأمین شود. موافقت کردم تا تلاش شود و برنامه زمانبندی را زودتر از موعد مهیا کنیم اما من به شدت از جبران مافات اینکه اگر موفق نشویم به برنامه زمانبندی جاه طلبانهای که منصف تعیین کرده برسیم، امتناع کردم.
در این بین، سفارش چهار واحد بزرگ گنجانده شد که هر یک دو هزار متر مکعب آب را تأمین میکرد. معاملهای که در پایان سال 1974 به مبلغ هشت میلیون دلار بسته شد. در همان ایام هم با فروش ده تاسیسات آب شیرین کن کوچک برای نیروی هوایی ایران موافقت کردم و مجموع تمام فروشها در انتهای سال 1974 به یازده میلیون دلار رسید.
آوریل 1975 شرکت «مهندسی نمکزدایی» با مشکلات اقتصادی مواجه شد که مانع از آن شد تا وثیقههای مورد نیاز را توسط بانک برای تأمین اعتبار و ضمانتهای اجرای معاملات تنظیم کند. تعلل در اجرای تعهدات، امضای قرارداد برای تاسیسات آب شیرین کن پنجم را به تأخیرانداخت. سرانجام قرارداد تاسیسات پنجم با قیمت 1.853.500 دلار امضا شد. زمان تحویلی که ما درباره آن وعده داده بودیم 1 ژانویه 1978 بود.
آغاز سال پارسی «نوروز»، مارس 1977، در جزیره کیش مراسم افتتاح کارخانه آب شیرینکن برگزار شد. در این مراسم شاه، وزیران و مقامات ارشد ایرانی بسیاری شرکت کردند و از طرف اسرائیل مدیر شرکت «مهندسی نمکزدایی»، ناتان برکمن و نمایندگان شرکت من حضور داشتند. در رأس تیمی که تاسیسات را به کارانداخت، مهندس اریه بن ریمون، فارغالتحصیل تخنیون-موسسه فناوری اسرائیل در حیفا- قرار داشت. موفق شدیم ساخت تاسیسات سوم را سه ماه پیش از موعدی که در قرارداد تعیین شده بود به پایان برسانیم.
سپتامبر 1977 منصف با روزنامه رستاخیز مصاحبهای انجام داد و در آن نقل کرد: «با توجه به نیازهای فعلی و آتی کیش و بنابر محاسبه مصرف آب برای سرانه مهمانان سه هتل، دو هزار ویلا، هزار خانه کارکنان تاسیسات و دویست و پنجاه خانه جمعیت محلی به نتیجه رسیدیم که ما به آب در مقادیر روزانه ده هزار متر مکعب نیازمندیم [...]. وارد گفتوگو با کشورهای سازنده تاسیسات نمکزدایی شدیم و بهترینها را انتخاب کردیم. مزیتهای این تاسیسات در این است که آنها منجر به تبخیر و تقطیر آب در 45 درجه سلسیوس میشوند. در این درجه از گرما رسوباتی وجود ندارند که لولهها را ببندند و هیچ محدودیتی وجود ندارد [...] سیستم نمکزدایی در کیش در سراسر جهان نادر است. به طور کاملاً اتوماتیک و در تمام مراحل تنها توسط هفت نفر کار میکند.»
به شوخی گفتم که هر گوجه فرنگی که در جزیره کیش رشد میکند به دلیل آب گران دو دلار هزینه دارد و حقیقت از چنین چیزی دور نبود. مقادیر آب فرآوری شده پنج واحد نمکزدای غول پیکری که در کیش بنا کردیم میتوانست نیاز آب پنج میلیون نفر را تأمین کند، در حالی که در واقعیت تنها چند هزار نفر در کیش زندگی میکردند.1
اکتبر 1977 با منصف توافق شد که شرکت «پلاسیم» زمین گلف بزرگی را احداث کند که در جزیره طراحی شد و اینکه او همه آن را با آب تاسیسات نمکزدایی ما از طریق لولهها، آپ پاشها و قطره چکانها آبیاری کند. و به راستی با همکاری افراد «پلاسیم» موفق شدیم جزیره را به باغ گلی فرورفته در چمن زار تبدیل کنیم. پیمانکار یوسف یودسین و مجموعه متخصصانی را به کیش آوردم و با هم برنامهای برای هتل تدارک دیدیم. به امضای قرارداد نهایی بسیار نزدیک بودیم اما آن وقت وضعیت داخلی در ایران خراب شد و برنامه برای احداث هتل دوم در جزیره کیش محو شد.
آگوست 1978 نفوذمان را بر نیروی هوایی ایران اعمال کردیم تا کار بازسازی بنیادی در پنج تاسیسات نمکزدایی که در پایگاه نیروی هوایی کیش شش سال پیش از این احداث کردیم را انجام دهیم. مشخص شد که در این مورد هم، قطار را از دست دادهایم. وضعیت در ایران روز به روز خرابتر میشد، به قدری که صحبت با کسی ساده نبود...
پانوشت:
۱- . م: این اعتراف صریح یعقوب نیمرودی را میتوان نمونه بارزی از دوشیدن رژیم پهلوی توسط شرکتهای اسرائیلی و آمریکایی دانست. شیوهای که در آن واسطههای شرکتهای چندملیتی با برآوردها و توجیهات تجاری و اقتصادی غیرواقعی، پروژههای هزینهبر تعریف کرده و شرکتهای خود را به عنوان پیمانکار به صحنه میآورند تا قراردادهای کلانی برای انجام این پروژههای غیرضروری منعقد کنند. «جان پرکینز» یکی از عوامل امنیتی آمریکا بود که در پوشش کارشناس شرکت «مِین» فعالیت میکرد. او در کتاب خود با عنوان «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» درباره نقش خود به عنوان کارشناس اقتصادی این شرکت در کشورهای هدف، مینویسد ما باید صرف هزینههای کلان را توجیه اقتصادی میکردیم. به طوری که این پولها از سر گشاد پروژههای عظیم مهندسی-ساختمانی وارد و از ته تنگ آن به شرکت «مِین» و سایر شرکتهای آمریکایی برگردانده شود.(اعترافات یک جنایتکار اقتصادی. پرکینز، جان. ترجمه خلیل شهابی و میرمحمود نبوی. تهران: کتاب آمه، چاپ سوم، 1392. ص54.)