خوان حکمت (۲۸۵) : ویژگی راه قرآنی ۱۴۰۰/۰۱/۱۴
خوان حکمت
ویژگی راه قرآنی
۱۴۰۰/۰۱/۱۴
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در غالب يا همه موارد قرآن كريم، تلاش و كوشش آيات اين است كه ما را موحّد بار بياورد اگر موحّد بار آمديم نه راه كسي را ميبنديم ،نه بيراهه ميرويم، نه حرف قاروني ميزنيم که بگوییم ما خودمان زحمت كشيديم ، نه حرفهاي فرعوني. اينكه فرمود شما قرآن را تدبّر كنيد سرّش همين است كه در تمام اين تعبيرات آنجا كه مشكلات هست ميگويد براي خودت است، آنجا كه لطف و عنايت هست ميفرمايد دو راه دارد يك راه حسّي كه آن هم ممكن است، يك راه غيب كه غير حسّي است. سعي و كوشش ما اين است كه هم مشكل شما را حل كنيم هم چيزي يادتان بدهيم: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»، يك؛ «وَ يَرْزُقْهُ»، دو؛(1) اين «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» متعلّق به هر دو است، سه؛
تفاوت موحد و غیرموحد
الان مثلاً اگر كسي يك سبد ميوهاي براي ما بياورد ما همين دو حرف را ميزنيم: ميگوييم اين چيست؟ ميگويند ميوه است، ميگوييم چه كسي داد؟ میگوید فلان باغبان يا باغدار؛ اما هرگز در فرمايشات بزرگاني مثل مرحوم آقاي قاضي و امثال قاضي اينطور نبود، اينها فقط دو جمله داشتند از سومي سؤال نميكردند ميگفتند چيست؟ ميگفتند ميوه است، ميگفتند چه كسي آورد نه چه كسي داد، ميگفتند فلان باغبان، چه كسي داد معلوم است چه كسي داد. فرق يك موحّد با آدم عادي همين است كه او فلان كس را معطي و رازق ميپندارد،
«مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» او اين است. آن موحّدان هرگز باغدار و باغبان را معطي(دهنده) نميدانستند نميگفتند فلان باغدار و باغبان داد؛ ميگفتند فلان باغبان آورد، چه كسي داد؟ معلوم است چه كسي داد «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَهًٍْ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که دارید از خداست»(2) اين فرق آدم موحد و غيرموحد است و اساس قرآن كريم اين است كه ما را موحّد بار بياورد آن وقت گِله نميكنيم كه چرا فلان كس اين كار را كرد، چرا فلان كس آن كار را نكرد، اين راهِ قرآني است.
معطر شدن فضای کشور با عطر شهادت
اگر راه قرآني در جامعه ما كه به خونهاي پاك شهدا معطّر شده است بيش از اين ـ انشاءالله ـ رواج پيدا كند ما هيچ مشكلي نداريم. در همين زيارت «وارث» و غير«وارث» كه به شهدا عرض ميكنيم «طِبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنتم»؛ پاكیزه شدید و پاكیزه گشت آن زمینى كه شما در آن مدفون شدید(3) همين است.
الان اين كشور به عطر شهادت معطّر است، يك تعبير ديني ماست اگر در زيارتها ميگوييم: «طِبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنتم» و اگر قرآن كريم پيامش اين است كه «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ؛ و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون میآید»(4) ما مشكلي نداريم. ايران ـ به لطف الهي ـ معطّر است، آنها كه به فكر تحريم و امثال تحريمند واقعاً معطّلند، اينها استقلال و عظمت و مقاومت ايران را درك نكردند.
قرآن تنها براي اين نيست كه ما بخوانيم و ثواب ببريم يا محيط خانوادگي را اصلاح كنيم، كلّ نظام را او ميتواند معطّر كند اين عقيده است كه جامعه را اداره ميكند، اين عطر دلانگيز شهادت است كه كشور را معطّر ميكند «طِبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنتم» كم حرفي نيست! اگر طيّب و طاهر بودن يك سرزمين باعث ميشود كه قرآن بفرمايد: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ» اما «بِإِذْنِ رَبِّهِ» اين همان درس توحيد است، نه اينكه كسي بگويد ما كشاورزي كرديم يا فلان كار سياسي داشتيم جامعه طيّب و طاهر شد. فرمود: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ» اما «بِإِذْنِ رَبِّهِ». در همه موارد اين «بِإِذْنِ رَبِّهِ» چه در كار انبيا، چه در كار اوليا، چه در كار مؤمنين مطرح است. به عيساي مسيح(ع) فرمود قدم به قدم، اين كلمه يادت نرود. اين كلمه «بِإِذْني» به نحو تنازع، مفعول واسطه است براي پنج، شش قيد قبلي، «تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَهًْ الطَّيْرِ بِإِذْني»، «فَتَنْفُخُ فيها»، «فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني»، «إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني»(5) اين «بِإِذْني» مفعول واسطه براي همه به نحو تنازع است. خداوند چه در مورد پيامبران، چه غير پيامبران فرمود تمام اين كارهايي كه انجام ميدهيد به اذن من است. او مدبّر است ،او مدير كل است، اگر او مدبّر است چه اينكه است، اگر او مدير كل است چه اينكه است، عالَم را به خوبي ميپروراند، مخصوصاً ايران اسلامي را، مخصوصاً آن وقتي كه خونهاي پاك شهدا به امام راحل لبيك گفتند و اين نظام و كشور را معطّر كردند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 3 / 11 / 1392 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
_________________________
1. طلاق، 2 و 3.
2. نحل، 53.
3. مصباح المتهجد، ج2 ص 723.
4. اعراف، 58.
5. مائده، 110.
الان مثلاً اگر كسي يك سبد ميوهاي براي ما بياورد ما همين دو حرف را ميزنيم: ميگوييم اين چيست؟ ميگويند ميوه است، ميگوييم چه كسي داد؟ میگوید فلان باغبان يا باغدار؛ اما هرگز در فرمايشات بزرگاني مثل مرحوم آقاي قاضي و امثال قاضي اينطور نبود، اينها فقط دو جمله داشتند از سومي سؤال نميكردند ميگفتند چيست؟ ميگفتند ميوه است، ميگفتند چه كسي آورد نه چه كسي داد، ميگفتند فلان باغبان، چه كسي داد معلوم است چه كسي داد. فرق يك موحّد با آدم عادي همين است كه او فلان كس را معطي و رازق ميپندارد،
«مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» او اين است. آن موحّدان هرگز باغدار و باغبان را معطي(دهنده) نميدانستند نميگفتند فلان باغدار و باغبان داد؛ ميگفتند فلان باغبان آورد، چه كسي داد؟ معلوم است چه كسي داد «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَهًٍْ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که دارید از خداست»(2) اين فرق آدم موحد و غيرموحد است و اساس قرآن كريم اين است كه ما را موحّد بار بياورد آن وقت گِله نميكنيم كه چرا فلان كس اين كار را كرد، چرا فلان كس آن كار را نكرد، اين راهِ قرآني است.
معطر شدن فضای کشور با عطر شهادت
اگر راه قرآني در جامعه ما كه به خونهاي پاك شهدا معطّر شده است بيش از اين ـ انشاءالله ـ رواج پيدا كند ما هيچ مشكلي نداريم. در همين زيارت «وارث» و غير«وارث» كه به شهدا عرض ميكنيم «طِبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنتم»؛ پاكیزه شدید و پاكیزه گشت آن زمینى كه شما در آن مدفون شدید(3) همين است.
الان اين كشور به عطر شهادت معطّر است، يك تعبير ديني ماست اگر در زيارتها ميگوييم: «طِبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنتم» و اگر قرآن كريم پيامش اين است كه «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ؛ و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون میآید»(4) ما مشكلي نداريم. ايران ـ به لطف الهي ـ معطّر است، آنها كه به فكر تحريم و امثال تحريمند واقعاً معطّلند، اينها استقلال و عظمت و مقاومت ايران را درك نكردند.
قرآن تنها براي اين نيست كه ما بخوانيم و ثواب ببريم يا محيط خانوادگي را اصلاح كنيم، كلّ نظام را او ميتواند معطّر كند اين عقيده است كه جامعه را اداره ميكند، اين عطر دلانگيز شهادت است كه كشور را معطّر ميكند «طِبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنتم» كم حرفي نيست! اگر طيّب و طاهر بودن يك سرزمين باعث ميشود كه قرآن بفرمايد: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ» اما «بِإِذْنِ رَبِّهِ» اين همان درس توحيد است، نه اينكه كسي بگويد ما كشاورزي كرديم يا فلان كار سياسي داشتيم جامعه طيّب و طاهر شد. فرمود: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ» اما «بِإِذْنِ رَبِّهِ». در همه موارد اين «بِإِذْنِ رَبِّهِ» چه در كار انبيا، چه در كار اوليا، چه در كار مؤمنين مطرح است. به عيساي مسيح(ع) فرمود قدم به قدم، اين كلمه يادت نرود. اين كلمه «بِإِذْني» به نحو تنازع، مفعول واسطه است براي پنج، شش قيد قبلي، «تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَهًْ الطَّيْرِ بِإِذْني»، «فَتَنْفُخُ فيها»، «فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني»، «إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني»(5) اين «بِإِذْني» مفعول واسطه براي همه به نحو تنازع است. خداوند چه در مورد پيامبران، چه غير پيامبران فرمود تمام اين كارهايي كه انجام ميدهيد به اذن من است. او مدبّر است ،او مدير كل است، اگر او مدبّر است چه اينكه است، اگر او مدير كل است چه اينكه است، عالَم را به خوبي ميپروراند، مخصوصاً ايران اسلامي را، مخصوصاً آن وقتي كه خونهاي پاك شهدا به امام راحل لبيك گفتند و اين نظام و كشور را معطّر كردند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 3 / 11 / 1392 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
_________________________
1. طلاق، 2 و 3.
2. نحل، 53.
3. مصباح المتهجد، ج2 ص 723.
4. اعراف، 58.
5. مائده، 110.