حسن باقری مدتی قبل از شهادتش برای یکی از دوستان تعریف میکرد: به همراه فرماندهان سپاه خدمت آیتالله بهاءالدینی رحمهًْالله علیه در قم رسیدیم. وقتی مشکلات خود را در زمینه اداره امور جنگ و مشکلات و مصائبی که از این طریق برای ما به وجود آمده، با این معلم بزرگ اخلاق و سیر و سلوک در میان گذاشتیم، ایشان فرمودند: «ما در ایران یک طبیب داریم که همه دردهارو شفا میده، همه چیز رو باید از او بخواین و آن طبیب حضرت ثامنالحجج امام رضا علیهالسلامه، چرا از ایشون حوائج خودتون رو نمیخواین؟» یک روز بعد از ملاقات با آیتالله بهاء الدینی توفیقی شد که به زیارت امام رضا (علیهالسلام) مشرف شویم. وقتی وارد حرم شدیم، فضای آنجا حسابی ما را گرفت. من حال خود را نمی دانستم، سرم را روی ضریح گذاشتم و حسابی با امام رضا (علیهالسلام) درد دل کردم. در آنجا یاد جمله آیتالله بهاءالدینی افتادم که فرمود: «طبیب واقعی دردمندان امام رضا (علیهالسلام) است.» فکر کردم که چه چیزی از حضرت بخواهم، هیچ چیز را ارزشمندتر و بالاتر از شهادت نیافتم. بنابراین از حضرت طلب شهادت کردم و خواستم تا من نیز به جرگه شهدا بپیوندم... یک هفته بیشتر نگذشت که دعای او مستجاب شد و امام رضا(علیهالسلام) حاجتش را روا کرد و به جرگه شهدا پیوست.
(خاطراتی از شهید حسن باقری، به کوشش علی اکبری، چاپ ششم زمستان 93، ص 97)