995 - پرسش و پاسخ در آموزههای علوی(1)(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۰/۰۲/۰۸
پرسش و پاسخ در آموزههای علوی(1)
(پرسش و پاسخ)
1- اتمام حجت با پیشوایان کفر
* سدیر روایت کرده که امام جعفر صادق(ع) فرمود: جمعی از اهالی بصره نزد من آمده و از طلحه و زبیر سؤال نمودند. به آنها گفتم: طلحه و زبیر دو پیشوای کفر بودند، زیرا روزی که امیرالمومنین(ع) در جنگ جمل و در برابر لشکر کفر مردم بصره صفآرایی نموده بودند، به اصحاب و یاران خود فرمود: «در جهاد با این قوم عجله و شتاب ننمایید تا من با آنها اتمام حجت کنم و در پیشگاه خداوند میان ما و آنها عذری نباشد» آنگاه حضرت در برابر مردم بصره آمد و فرمود: ای مردم بصره! آیا من در حکمی، جور و ستم کردهام؟ گفتند: خیر. امام فرمود: آیا برخلاف قسم و سوگند (خود) رفتاری کردهام؟ عرض کردند: خیر باز پرسیدند: آیا مرا مایل به دنیا میدانید؟ گفتند: نه فرمودند: آیا برای خود و اهل بیت خویش چیزی را ترجیح و اختصاص دادهام که شما از آن محروم ماندهاید؟ پاسخ منفی دادند. فرمود: آیا حدود الهی را در بعضی معطل گذاشته یا در موردی انجام ندادهام؟ عرض کردند: خیر فرمود: پس چرا بیعت مرا شکستید و به دیگران پیوستهاید؟ سپس امام فرمود: پس شما مردمی کافر هستید و برطبق صریح قرآن که میفرماید: وان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم (توبه-12) با شما جهاد و کارزار خواهیم کرد. آنگاه امام علی(ع) به یاران خود فرمان جهاد (حمله) داد و فرمود: به آن خدایی که محمد(ص) را به راستی و به حق مبعوث فرمود: اهل بصره مصداق حقیقی این آیه میباشند و از زمانی که این آیه نازل شده تا امروز به مضمون این آیه جهادی عمل نشده بود که اینک شما به جهاد میپردازید. (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 77)
2- تنها مانده بودم!
* پس از آنکه مردم بعد از مرگ عثمان با امام علی(ع) بیعت کردند،حضرت در مسجد بر منبر بودند که شخصی از میان جمعیت صدا زد: چرا در گرفتن حق خلافت مسامحه کردی؟ ماالذی ابطأ بک الی الان؟ حضرت در پاسخ این فرد خطبهای ایراد فرمودند که به خطبه شقشقیه معروف شده است. آنگاه امام در بین کلام خود فرمود: اگر نبود جمعیت بسیاری که گرداگرد مرا گرفته بودند و به یاریم قیام کرده بودند (حکومت بر شما را نمیپذیرفتم و ریسمان خلافت را رها میکردم) ولی از این جهت حجت تمام شده است... (نهجالبلاغه- خطبه 3)
3- موضع خنثی و ترک فعل حق
* در تاریخ آمده است که عدهای از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) از آن حضرت کنارهگیری کردند و از طرفی به معاویه هم نپیوستند. اصحاب، نظر امام را درباره آنان جویا شدند؟ امام علی(ع) در پاسخ فرمود: «خذلوا الحق و لم ینصروا الباطل» آنان به باطل کمک نکردند ولی حق را نیز خوار گذاشتند. این سخن را حضرت علی(ع) درباره افرادی مانند: عبدالله ابن عمر، سعد ابن ابی وقاص، سعید ابن عمرو، اسامه ابن زید،محمد ابن مسلمه،انس ابن مالک، ابوموسی اشعری و اخنف ابن قیس که از همراهی آن حضرت در جنگ با دشمنان خودداری کردند،فرموده است. (نهجالبلاغه- حکمت 18)
4- فحش ندهید، عملکردها را به چالش بکشید!
* روزی امام علی(ع) شنید حجرابن عدی و عمرو ابن حمق دو نفر از یارانش، به معاویه ناسزا میگویند. امام آنها را نهی کرد. آنها به حضور امام آمده و عرض کردند: آیا ما بر حق نیستیم؟ آیا پیروان معاویه بر طریق باطل نیستند؟ امام در پاسخ فرمود: ما برحقیم و آنها بر باطل. آنها سؤال کردند: پس چرا ناسزا نگوییم؟ امام فرمود: من دوست ندارم شما فحش بدهید ولی اگر کارهای بد دشمن را افشا کنید استوارتر در گفتار و رساتر در عذر است... حجر و عمرو هر دو عرض کردند: بسیار خوب به نصیحت تو گوش میکنیم و آن را بکار میبندیم (شرح نهجالبلاغه خویی، ج 13، ص 94)
* سدیر روایت کرده که امام جعفر صادق(ع) فرمود: جمعی از اهالی بصره نزد من آمده و از طلحه و زبیر سؤال نمودند. به آنها گفتم: طلحه و زبیر دو پیشوای کفر بودند، زیرا روزی که امیرالمومنین(ع) در جنگ جمل و در برابر لشکر کفر مردم بصره صفآرایی نموده بودند، به اصحاب و یاران خود فرمود: «در جهاد با این قوم عجله و شتاب ننمایید تا من با آنها اتمام حجت کنم و در پیشگاه خداوند میان ما و آنها عذری نباشد» آنگاه حضرت در برابر مردم بصره آمد و فرمود: ای مردم بصره! آیا من در حکمی، جور و ستم کردهام؟ گفتند: خیر. امام فرمود: آیا برخلاف قسم و سوگند (خود) رفتاری کردهام؟ عرض کردند: خیر باز پرسیدند: آیا مرا مایل به دنیا میدانید؟ گفتند: نه فرمودند: آیا برای خود و اهل بیت خویش چیزی را ترجیح و اختصاص دادهام که شما از آن محروم ماندهاید؟ پاسخ منفی دادند. فرمود: آیا حدود الهی را در بعضی معطل گذاشته یا در موردی انجام ندادهام؟ عرض کردند: خیر فرمود: پس چرا بیعت مرا شکستید و به دیگران پیوستهاید؟ سپس امام فرمود: پس شما مردمی کافر هستید و برطبق صریح قرآن که میفرماید: وان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم (توبه-12) با شما جهاد و کارزار خواهیم کرد. آنگاه امام علی(ع) به یاران خود فرمان جهاد (حمله) داد و فرمود: به آن خدایی که محمد(ص) را به راستی و به حق مبعوث فرمود: اهل بصره مصداق حقیقی این آیه میباشند و از زمانی که این آیه نازل شده تا امروز به مضمون این آیه جهادی عمل نشده بود که اینک شما به جهاد میپردازید. (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 77)
2- تنها مانده بودم!
* پس از آنکه مردم بعد از مرگ عثمان با امام علی(ع) بیعت کردند،حضرت در مسجد بر منبر بودند که شخصی از میان جمعیت صدا زد: چرا در گرفتن حق خلافت مسامحه کردی؟ ماالذی ابطأ بک الی الان؟ حضرت در پاسخ این فرد خطبهای ایراد فرمودند که به خطبه شقشقیه معروف شده است. آنگاه امام در بین کلام خود فرمود: اگر نبود جمعیت بسیاری که گرداگرد مرا گرفته بودند و به یاریم قیام کرده بودند (حکومت بر شما را نمیپذیرفتم و ریسمان خلافت را رها میکردم) ولی از این جهت حجت تمام شده است... (نهجالبلاغه- خطبه 3)
3- موضع خنثی و ترک فعل حق
* در تاریخ آمده است که عدهای از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) از آن حضرت کنارهگیری کردند و از طرفی به معاویه هم نپیوستند. اصحاب، نظر امام را درباره آنان جویا شدند؟ امام علی(ع) در پاسخ فرمود: «خذلوا الحق و لم ینصروا الباطل» آنان به باطل کمک نکردند ولی حق را نیز خوار گذاشتند. این سخن را حضرت علی(ع) درباره افرادی مانند: عبدالله ابن عمر، سعد ابن ابی وقاص، سعید ابن عمرو، اسامه ابن زید،محمد ابن مسلمه،انس ابن مالک، ابوموسی اشعری و اخنف ابن قیس که از همراهی آن حضرت در جنگ با دشمنان خودداری کردند،فرموده است. (نهجالبلاغه- حکمت 18)
4- فحش ندهید، عملکردها را به چالش بکشید!
* روزی امام علی(ع) شنید حجرابن عدی و عمرو ابن حمق دو نفر از یارانش، به معاویه ناسزا میگویند. امام آنها را نهی کرد. آنها به حضور امام آمده و عرض کردند: آیا ما بر حق نیستیم؟ آیا پیروان معاویه بر طریق باطل نیستند؟ امام در پاسخ فرمود: ما برحقیم و آنها بر باطل. آنها سؤال کردند: پس چرا ناسزا نگوییم؟ امام فرمود: من دوست ندارم شما فحش بدهید ولی اگر کارهای بد دشمن را افشا کنید استوارتر در گفتار و رساتر در عذر است... حجر و عمرو هر دو عرض کردند: بسیار خوب به نصیحت تو گوش میکنیم و آن را بکار میبندیم (شرح نهجالبلاغه خویی، ج 13، ص 94)