پرسش و پاسخ در آموزههای علوی(3)
(پرسش و پاسخ)
1- آمادگی برای مرگ
* از امام علی(ع) پرسیدند: ما الاستعداد للموت؟ آمادگی برای مرگ چگونه است؟ حضرت فرمود: آنکه واجبات را به جای آورد و از محرمات اجتناب ورزد و خویشتن را به مکارم اخلاق و صفات آراسته گرداند، و با حصول این امور دیگر هراسی نیست که آدمی با مرگ ملاقات کند و یا آنکه مرگ به سراغ او آید.(امالی شیخ صدوق، ص67)
2- پشیمانترین انسانها در قیامت
* امام علی(ع) در پاسخ به این سوال که پرحسرتترین مردم و پشیمانترین آنها چه کسی است؟ حضرت در پاسخ فرمود: کسی که مال و ثروت خود را در ترازوی (عمل) دیگری (در قیامت) ببیند و خداوند به سبب آن او را به دوزخ برد و وارث او را به بهشت داخل کند. (بحارالانوار، ج103، ص15)
3- آخرین لحظات عروج ملکوتی
* حبیب ابن عمرو میگوید: بعد از ضربت خوردن امام علی(ع) خدمت امام رسیدم. حضرت در بستر افتاده بود. زخم سر مبارکش را باز کردند به حضرت گفتم: یا علی! این زخم شما چیزی نیست و باکی بر شما نیست (خداوند شما را شفا دهد). حضرت فرمود: ای حبیب! من هماکنون از شما مفارقت میکنم. من گریستم و امکلثوم هم که نزد امام بود، گریست. حضرت به او فرمود: دخترم چرا گریه میکنی؟ امکلثوم گفت: جدایی از شما باعث گریه من شده است. امام فرمود: دخترم گریه مکن! به خدا اگر آنچه را که پدرت میدید تو هم میدیدی هرگز گریه نمیکردی. حبیب میگوید: به اما عرض کردم: یا علی چه میبینید؟ حضرت فرمود: ای حبیب! همه فرشتگان آسمان و پیغمبران صف کشیدهاند برای ملاقات من و این هم برادرم محمد رسول خدا(ص) است که نزد من نشسته است و میفرماید: بیا که آنچه در پیش داری بهتر است از آنچه که برایت هست. حبیب گوید: هنوز از نزد امام بیرون نرفته بودم که حضرت به شهادت رسید. (امالی شیخ صدوق، ص396)
4- تکلم با کشتگان جمل
* از امام علی(ع) روایت شده که چون آن حضرت بعد از کشتن اهل جمل به بصره آمد، سوار بر اسب در میان صفوف حرکت میکرد و آنها را میشکافت تا آنکه به «کعب ابن سوره» رسید. کعب قاضی بصره بود و این مقام را عمر به او داده بود. کعب در میان اهل بصره در زمان عمر و عثمان به قضاوت باقی مانده بود. چون فتنه اهل جمل در بصره علیه امام علی(ع) برپا شد، کعب قرآنی بر گردن خود حمایل نمود و با تمام فرزندان و اهل خود برای جنگ با آن حضرت خارج شد و همگی آنها کشته شدند. چون حضرت بر جنازه کعب عبور کرد او در میان کشتگان افتاده بود، در آنجا درنگ کرد و فرمود: کعب را بنشانید! کعب را بین دو مرد نشاندند. آنگاه امام خطاب به او فرمودند: ای کعب ابنسوره! آنچه را که پروردگار من به من وعده داده بود یافتم که تمامش حق بود. آیا تو هم وعیدهای پروردگارت را به حق یافتی؟ و سپس فرمود: کعب را بخوابانید و کمی حضرت حرکت کرد تا رسید به «طلحهًْ ابن عبدالله» که آن هم در میان کشتگان بود. حضرت فرمود: او را بنشانید، او را نشاندند و همان خطاب را عینا به طلحه فرمود: و سپس فرمود: طلحه را بخوابانید. یکی از اصحاب سوال کرد: ای امیرالمومنین! در گفتار شما با این دو مرد که کلامی را نمیشنوند چه فایدهای وجود داشت؟ حضرت فرمود: ای مرد! سوگند به خدا آنها کلام مرا شنیدند. همانطوری که اهل قلیب (چاه بدر) کلام رسول خدا(ص) را شنیدند. (احتجاج طبرسی، ج1، ص189)
5- شیفته دیدار خدا
* از امام علی(ع) پرسیدند: چرا شیفته دیدار خدا هستی؟ فرمودند: چون دیدم که خداوند دین فرشتگان و فرستادگان و پیغمبران خود را برای من برگزید، دانستم که مرا چنین گرامی داشته است، و فراموش نمیکند. از این رو دوستدار دیدار او شدم. (تفسیر صافی، ج1، ص166)