پرسش:از منظر آموزههای وحیانی چه علل و اسباب و عواملی موجبات دوری از فطرت الهی و دینگریزی و کمرنگ شدن ارزشهای الهی و انسانی را در جامعه فراهم میآورد؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سوال به بحث فطری بودن دین و یکی از اهم عوامل دینگریزی در جامعه یعنی فقر و تنگدستی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطالب را پی میگیریم.
2- آلودگی محیط اخلاقی و اجتماعی
نقش محیط در ارتباط با گرایش مردم به دین و دینداری و یا اعراض آنها از دین انکارناشدنی است. از منظر جامعهشناسی نوع مردم تابع محیط اخلاقی و اجتماعی خود قرار میگیرند و جذب جریان غالب در آن محیط و جامعه میشوند اگرچه استثنایی هم ممکن است وجود داشته باشد، اما این بهصورت یک قاعده نیست. بنابراین هرقدر که اجتماع و محیط گرایش به امور متعالی و دینی داشته باشد، افراد آن اجتماع نیز کشش و تمایلشان به همان سمت است و اگر محیط و فضای خانواده و اجتماع چنان باشد که همه از دین و مذهب بدگویی کنند و همه امکانات در راه گریز از دین به کار رود، بهطور طبیعی نوع و اکثریت افراد تحت تاثیر قرار گرفته، مشی و مرام خود را آنگونه میسازند و پی میگیرند. جامعهشناسان گفتهاند: هر جامعهای ارگانیسم اعضای خود را تحت سازمان معینی درمیآورد و به اصطلاح افراد را واجد نوع معینی از شخصیت میکند. آری کششهای اجتماعی به اندازهای نیرومند و توانا است که عموم مردم از تمام مقرراتش پیروی میکنند و بدون اندیشه و فکر، خویشتن را با آداب و سنن آن منطبق میسازند. محیط نیرومند اجتماع قادر است به آسانی، جوانان و سایر مردمان را همرنگ خود ساخته، صفات و خلقیات خانوادگی آنها را تغییر دهد. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم» مردم به دولتمردان و حاکمان خود شبیهترند تا به پدرانشان(تحفالعقول، ص208) یعنی شباهت اخلاقی مردم به محیط اجتماعی و مقتضیات زمان خود اعم از زمامداران و حکومت
و الگوهای اجتماعی بیشتر از شباهت به خلقیات و صفات خانوادگی و پدر و مادر است. شهید مطهری(ره) در این رابطه مینویسد: یکی از چیزهایی که موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات میشود، آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوتپرستی و هواپرستی است. محیط آلوده همواره موجبات تحریک شهوات و تنپروری و حیوانصفتی را فراهم میکند... لذا اقوام و ملتهایی که تصمیم میگیرند روح و مذهب و اخلاق و شهامت و شجاعت و مردانگی را در ملتی دیگر بکشند، وسایل عیاشی و شهوترانی و سرگرمیهای نفسانی آنها را فراهم و تکمیل میکنند.(انسان و سرنوشت، ص108) امام علی(ع) در نهجالبلاغه خطبه 206 میفرماید: مردم هر جامعهای اصلاح نمیشود جز آنکه زمامداران آن جامعه اصلاح گردند.
3- عملکرد عالمان دین
تبلیغات گفتاری و تذکرات اخلاقی عالمان دین اگرچه در هدایت انسانها نقش و تأثیر دارد اما زمانی که از پشتوانه عملی و رفتاری تهی باشد، دلهای مخاطبان را نمیتواند جذب کند. شهید مطهری(ره) مینویسد: هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمیدهد. شما میبینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی میکنند، ولی از حکما و فلاسفه آن قدرها پیروی نمیکنند. چرا؟ برای اینکه فلاسفه فقط میگویند، فقط مکتب دارند، فقط تئوری میدهند، اما در گوشه حجرهاش نشسته است. هی کتاب مینویسد و تحویل مردم میدهد، ولی انبیا و اولیا تنها تئوری و فرضیه ندارند عمل هم دارند. آنچه میگویند اول عمل میکنند. حتی این طور نیست که اول بگویند، بعد عمل کنند. اول عمل میکنند بعد میگویند. وقتی انسان بعد از آنکه خودش عمل کرد گفت، آن گفته اثرش چندین برابر است. علیابن ابیطالب(ع) میفرماید: «ما امرتکم بشیء الاوقد بسقتکم بالعمل به ولانهیتکم عن شیء الاوقد سبقتکم بالنهی عنه» هرگز شما ندیدید که امر کنم شما را به چیزی، مگر اینکه قبلاً خودم عمل کردهام. تا اول عمل نکنم به شما نمیگویم و من هرگز شما را نهی نمیکنم از چیزی، مگر اینکه قبلاً خودم آن را ترک کرده باشم (نهجالبلاغه- خطبه 175 شبیه عبارت) همچنین امام صادق(ع) میفرماید: «کونو ادعاهًْ الناس بغیر السنتکم...» مردم را به دین خدا دعوت کنید اما نه با زبانتان بلکه با عملتان (الکافی، ج 2، ص 78) یعنی با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت کنید. انسان وقتی عمل میکند، خود به خود، با عمل خود جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. (حماسه حسینی، ج 2، ص 10)
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: دو گروه از امت من اگر اصلاح شوند امت من اصلاح میشوند و اگر فاسد شوند امت من فاسد میشوند گفته شد: ای رسول خدا! آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: فقیهان و زمامداران (تحف العقول، ص 50)
ادامه دارد