پرسش:عرفان چیست و عرفا چه تفاوتی با سایر دانشمندان علوم دیگر دارند؟
پاسخ:تعریف عرفان
یکی از علومی که در دامن فرهنگ اسلامی زاده شد و رشد یافت و تکامل پیدا کرد، علم عرفان است. درباره عرفان از دو جنبه میتوان بحث و تحقیق کرد: یکی از جنبه اجتماعی و دیگر از جنبه علمی و فرهنگی. بحث ما در اینجا فقط درباره عرفان به عنوان یک علم و یک بخش فرهنگی است. عرفان به عنوان یک دستگاه علمی و فرهنگی دارای دو بخش است: 1- بخش نظری 2- بخش عملی.
1- عرفان نظری
عرفان نظری مربوط است به تفسیر هستی یعنی تفسیر خدا و جهان و انسان. عرفان در این بخش مانند فلسفه است و میخواهد هستی را تفسیر نماید و البته با فلسفه تفاوتهایی در روش رسیدن به حقایق دارد. همچنان که فلسفه الهی برای خود موضوع، مبادی و مسائلی معرفی میکند، عرفان نیز موضوع و مسائل و مبادی معرفی مینماید. ولی البته فلسفه در استدلالهای خود تنها به مبادی و اصول عقلی تکیه میکند، و عرفان مبادی و اصول به اصطلاح کشفی را مایه استدلال خود قرار میدهد و آنگاه آنها را با زبان عقل توضیح میدهد. به بیان دیگر عارف آنچه را که با دیده دل و با تمام وجود خود کشف و شهود کرده است با زبان عقل توضیح میدهد.
2- عرفان عملی
بخش عملی عرفان عبارت است از آن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان میکند و عرفان در این بخش مانند اخلاق است، یعنی یک علم عملی است، و لذا علم سیر و سلوک هم نامیده میشود. در بخش عملی عرفان توضیح داده میشود که سالک برای اینکه به قله رفیع انسانیت یعنی توحید برسد، از کجا باید آغاز کند و چه منازل و مراحلی را باید به ترتیب طی کند و در منازل بین راه چه احوالی برای او رخ میدهد و چه خطورات و وارداتی بر او وارد میشود، و البته هم این منازل، مقامات و مراحل باید با اشراف و مراقبت یک انسان کامل و مرشد پخته که قبلا این راه را طی کرده و از راه و رسم منزلها و مقامات آگاه است صورت گیرد، و اگر همت مرشد و انسان کاملی بدرقه راه نباشد خطر گمراهی را به دنبال دارد. البته توحیدی که از نظر عارف قله رفیع و منبع انسانیت به شمار میآید و آخرین مقصد سیر و سلوک عارف است با توحید مردم عادی و حتی با توحید فیلسوف از زمین تا آسمان متفاوت است. توحید عارف یعنی اینکه موجود حقیقی منحصر به خدا است، و جز خدا هرچه هست «نمود» است نه «بود» توحید عارف یعنی جز خدا هیچ نیست. توحید عارف یعنی طی طریق کردن و رسیدن به مرحلهای که جز خدا هیچ ندیدن. این مرحله از توحید را مخالفان عرفا تایید نمیکنند و احیانا آن را کفر و الحاد میخوانند، ولی عرفا معتقدند که توحید حقیقی همین است و سایر مراتب توحید خالی از شرک نیست. از نظر عرفا رسیدن به این مرحله کار عقل و اندیشه نیست، کار دل و مجاهده و سیر و سلوک و تصفیه و تهذیب نفس است.
تفاوت عرفا با سایر دانشمندان
عرفا با سایر طبقات فرهنگی اسلامی از قبیل: مفسرین، محدثین، فقها، متکلمین، فلاسفه، ادبا، شعرا یک تفاوت مهم دارند و آن اینکه علاوه براینکه یک طبقه فرهنگی هستند و علمی به نام «عرفان» به وجود آوردند و دانشمندان بزرگی در میان آنها ظهور کرده و کتب مهمی را نیز تالیف کردند، یک فرقه اجتماعی در جهان اسلام به وجود آوردند با مختصاتی مخصوص به خود، برخلاف سایر طبقات فرهنگی از قبیل فقها و حکما و غیرهم که صرفا طبقه فرهنگی هستند و یک فرقه اجتماعی مجزا از دیگران به شمار نمیروند. اهل عرفان هرگاه با عنوان فرهنگی یاد شوند: با عنوان عرفا و هرگاه با عنوان اجتماعی خود یاد شوند، غالبا با عنوان «متصوفه» یاد میشوند. عرفا و متصوفه هر چند یک انشعاب مذهبی در اسلام تلقی نمیشوند و خود نیز مدعی چنین انشعابی نیستند و در همه فرق و مذاهب اسلامی حضور دارند، اما در عین حال یک گروه وابسته و بهم پیوسته اجتماعی هستند. یک سلسله افکار و اندیشهها و حتی آداب مخصوص در معاشرتها و لباس پوشیدنها و احیاناً آرایش سر و صورت و سکونت در خانقاهها و غیره و آنها به عنوان یک فرقه مخصوص مذهبی و اجتماعی رنگ مخصوصی داده است. البته همواره در میان شیعیان عرفایی بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند و در عین حال عمیقا اهل سیر و سلوک معنوی و عرفانی میباشند و الگوی حقیقی آنها در این راه قرآن و سیره پیامبر اکرم(ص) سبک و زندگی ائمه هدی(ع) میباشد، و در حقیقت عرفای حقیقی این طبقهاند نه گروههایی که صدها آداب، سنتها و بدعتها از خود اختراع کردهاند و به عنوان طریقت، مخاطبان خود را با آنها همراه میکنند. بنابراین عرفان عرفا درباره روابط انسان با خودش و با جهان و با خدا بحث میکند و عمده نظرش درباره روابط انسان با خدا است. و عرفان اجتماعی آنها با عنوان متصوفه با سبک زندگی و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) همخوانی ندارد.