شهید عدالتخواهی
(پرسش و پاسخ)
پرسش:اینکه گفتهاند اجرای عدالت علی(ع) قاتلش شد، این عدالت چه عدالتی بود که منجر به شهادت آن حضرت در محراب عبادتش گردید؟
پاسخ:جایگاه اصل عدالت
اصول دین را پنج چیز شمردهاند: 1- توحید 2- عدل 3- نبوت 4- امامت 5- معاد، عدل و امامت اختصاصاً در شیعه از اصول دین شمرده شده و گاهی این دو اصل را به نام اصول مذهب هم مینامند و منظور این است که از نظر اسلامشناسی این مذهب و از منظر پیشوایان این مذهب عدل و امامت هم از اصول دین است.
بنابراین معلوم میشود از نظر مذهب و طریقه ما اصل عدل بسیار مهم و جایگاه رفیعی دارد.
عدالت در قرآن
عدالت در دو آیه شریفه به صراحت آمده است: 1- سوره حدید آیه 25: ما پیغمبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان (وسیله اندازهگیری) فرستادیم تا مردم بر میزان عدالت عمل کنند.
2- سوره نحل آیه 90: خداوند به عدالت و احسان (نیکی) و کمک وصله ارحام امر میکند و از کارهای زشت و بد و ظلم نهی میکند. خداوند پند میدهد تا شما متذکر بشوید.
در آیه اول هدف کلی ادیان آسمانی را برقرار شدن موازین عدالت ذکر میکند و در آیه دوم به عنوان یک اصل از اصول و مبانی کلی اسلام و به عنوان روح اسلام میفرماید: خداوند به عدل و احسان امر میکند و از فحشا و منکرات و بدیها و ظلمها نهی میکند.
چه عدالتی موجب شهادت علی(ع) شد؟
چگونه عدالت علی(ع) قاتلش شد و چگونه تصلبش در این راه، آشوبها و فتنهها از طرف کسانی که عدالت علی(ع) مستقیما برضرر آنها بود بپا کرد؟ این عدالت آیا صرفا یک عدالت اخلاقی بود، نظیر آنچه میگوییم اما جماعت یا قاضی با شاهد یا بینه شرعی باید عادل باشد؟ این شکل عدالتها که باعث قتل کسی نمیشود، بلکه برعکس باعث شهرت و محبوبیت و احترام بیشتر نزد مخاطبان میشود. آن نوع عدالتی که قاتل مولا علی(ع) شناخته شد، در حقیقت فلسفه اجتماعی آن حضرت و نوع تفکر خاصی بود که امام علی(ع) در عدالت اجتماعی داشت و خودش شدیدا اصرار میورزید که عدالت اجتماعی اسلام و فلسفه اجتماعی اسلام صرفا همین را اقتضا میکند. او تنها عادل نبود عدالتخواه بود. فرق است بین عادل و عدالتخواه همان طوری که فرق است بین آزاد و آزادیخواه. یکی آزاد است، یعنی خودش شخصا مرد آزادی است و یکی آزادیخواه است، یعنی طرفدار آزادی اجتماع است و آزادی هدف و ایده اجتماعی او است.
همین طور است عدالت. یکی شخصا آدم عادلی است و یکی عدالتخواه است. عدالت فکر و فلسفه اجتماعی او است. یکی شخصا انسان صالحی است و دیگری مصلح و اصلاحطلب جامعه است. قرآن کریم میفرماید:«کونوا قوامین بالقسط» قیام به قسط یعنی اقامه و بپا داشتن عدل، و این غیر از عادل بودن از جنبه شخصی است (نساء 135) بنابراین امام علی(ع) به عدالت از منظر فلسفه اجتماعی مینگریسته است. از یک طرف سخنان و مباحث نظری آن حضرت و از طرف دیگر طرز عمل و شیوه رفتاری آن حضرت در دوره زعامت و حکومت خود، بیانگر این حقیقت است که عدالت به صورت یک فلسفه اجتماعی اسلامی مورد توجه و تاکید امام علی(ع) بوده و آن را ناموس بزرگ اسلامی تلقی میکرده و از هر چیزی بالاتر میدانسته است. راهبردها و سیاستش برمبنای این اصل تاسیس شده بود و ممکن نبود به خاطر هیچ منظور و هدفی، کوچکترین انحراف و انعطافی از آن پیدا کند، و همین امر یگانه عاملی بود که مشکلات زیادی برایش به وجود آورد، زیرا آن حضرت فوقالعاده در این امر تصلب و تعصب و انعطافناپذیری به خرج میداد. درباره تصلب امام علی(ع) در امر عدالت که از یک منظر و تعبیر باید گفته عدالت و از منظر و تعبیر دیگر باید گفت حقوق بشر، همین بس که فلسفه پذیرفتن خلافت را بعد از عثمان، بهم خوردن عدالت اجتماعی و منقسم شدن مردم به دو طبقه سیرسیر و گرسنه گرسنه ذکر میکند (نهجالبلاغه -خطبه 3) و همین شیوه عدالتخواهی حضرت و گرفتن اموال غصب شده غیر عادلانه از بیتالمال مسلمین به عدهای خاص در زمان خلفای سه گانه که حضرت وعده گرفتن آنها را قبل از به دست گرفتن حکومت به آنها داده بود اگر چه کابین زنهای خود کرده باشند، موجبات سه جنگ جمل، نهروان و صفین علیه آن حضرت شد که در نهایت شهادت آن الگوی عدالتخواهی را به همراه داشت.