در نخستین بخش از مطلب حاضر دیدگاه قرآن و روایات درباره زشتی خیانت و تصرف ناحق در اموال عمومی مورد بررسی قرار گرفت.در ادامه به برخی از مصادیق امروزی خیانت در بیتالمال اشاره شده است.
***
مصادیق تصرف و خیانت در بیتالمال فراوان است که در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
نفوذ در مزایدههای دولتی
نفوذ در مزایدههای دولتی یا برگزاری مزایدههای صوری برای اموال دولتی یا ترک تشریفات قانونی مصداق بارزی از خیانت در بیتالمال است.در همه این موارد هر آنچه تحصیل شده رجس، سحت و آتش ابدی و غیر قابل اطفاء در آخرت است و صد البته آتش آن در این دنیا نیز جامعه را میسوزاند، این گونه اموال حرام، روابط اجتماعی را کاملا ناسالم میکند و زمینههای نفرت و عصیان اجتماعی را فراهم میآورد.
گرفتن دیه یا خسارت با اسناد جعلی از بیمه
یکی از راههای تعدی به بیتالمال تخلف در معامله با بیمه است. هرگونه گزارش کذب به بیمه و اخذ وجه، تصرف در حق کل ملت است، مثل اینکه در بازی فوتبال پای کسی شکسته و از روی کذب به بیمه اظهار کند که در اداره و در حال ادای وظیفه اداری پایش شکسته است.چنین گزارش کذبی واقعا اتفاق افتاده و فرد دروغگو میلیونها تومان از بیمه دولتی گرفته و بسیار خوشحال است که یک نعمت غیرمترقبه به او رسیده است، در حالی که آنچه به او رسیده نقمت است نه نعمت و آتش است نه آسایش.
نمونه دیگر تصرف در بیتالمال از طریق بیمه دولتی این است که فرزندش که راننده خودرو دولتی بوده ولی پشت فرمان نبوده در تصادف کشته میشود و پدر به دروغ به بیمه گزارش میدهد که فرزندش در حال رانندگی بوده و در نتیجه دیه کامل را میگیرد و راههای متعدد دیگر برای سوءاستفاده از بیمه دولتی.
خیانت در امور خرید ادارات و کارخانجات
گاهی کارپرداز برای خرید اداره خیانت میکند و ملکی را که 20 میلیارد ارزش دارد 22 میلیارد خریده و تبانی میکند تا دو میلیارد را خود تصرف کند، چنین خائنی ،هم از آخور میخورد و هم از توبره!
بعضی از متصدیان خرید در کارخانجات به ثروتهای نجومی رسیده و در کشورهای مختلف برای خودشان خانههای مجلل خریدهاند و خودروهای متعدد لوکس زیر پا دارند.
گاهی کارپرداز، فروشنده جنس ارزان را رها میکند و جنس را از فروشنده دیگری گرانتر میخرد، چون فروشنده ارزان حاضر به تبانی نیست و به کارپرداز سهم نمیدهد، بدون تردید چنین کارپردازی مشغول ذمه بیتالمال یا کارفرما است و در صورت اول روز قیامت در برابر کل ملت مسئول است و قطعا خلاصی ندارد و با دیدن خیانت خود به جایاشک، خونگریه میکند.
این خیانت، رو سیاهی است چه در اداره دولتی صورت بگیرد و چه در موسسه غیردولتی. مصیبت بزرگ در این باب این است که کارمندی مدت بسیار مدیدی در سمت کارپردازی باشد و در تمام این مدت مدید آلوده به گناه و مال حرام و تصرف در بیتالمال شود. شدت عقوبت چنین فردی و همچنین شدت غضب خداوند از چنین فردی قابل تصویر و تصور نیست و فقط بعد از شکسته شدن حصار زمان و مکان، خواهد فهمید که چه آتشی در دنیا او را احاطه کرده بود. خداوند میفرماید: إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُها وَإِنْ یسْتَغِیثُوا یغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ یشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا؛ ما برای کافران ستمکار آتشی مهیا ساختهایم که شعلههای آن مانند خیمههای بزرگ، گرد آنها احاطه کند و اگر (از شدت عطش) شربت آبی درخواست کنند، آبی مانند مس گداخته سوزان به آنها دهند که صورتها را بسوزاند و آن آب بسیار بد شربتی و آن دوزخ بسیار بد آسایشگاهی است.(20)
تبانی ارزیاب و کارشناس
ارزیابی ارزیاب، تشخیص کارشناس و حتی گزارش افسری که صحنه تصادف را به قاضی اعلام میکند چشم قاضی است و حکم بر اساس تشخیص آنها صادر میشود، به همین جهت تبانی احتمالی اینها از اصلیترین عوامل ضایع شدن دائمی حقوق و گرفتاری ابدی است، مثل اینکه بانکها هنگام دادن وام اقدام به اخذ وثیقه میکنند، این وثیقه باید ارزش مالی مناسب جهت پس گرفتن وام داشته باشد تا وام گیرنده جرأت خیانت نداشته باشد،برای این کار باید ارزیاب، ملک مورد وثیقه را ارزیابی کند که تبانی ارزیاب خائن با گیرنده وام، ضربه مهلکی به بیتالمال وارد میکند.
زمانی در یکی از شهرهای ایران گیرنده وام کلان از پرداخت آن خودداری کرد و هیچ اعتنایی به هشدارها و اخطارهای بانک ننمود، مسئولین بانک با تعجب از جرأت و جسارت او اقدام به توقیف املاک مورد وثیقه کردند ولی وقتی رئیسبانک متوجه شد که ارزیاب، قیمتی بسیار غیر واقعی بر ملک مورد وثیقه گذاشته و دست گیرنده وام را برای تصرف اموال بانک آزاد گذاشته، از شدت ناراحتی بهگریه افتاد. در چنین موردی، هم گیرنده وام و هم ارزیاب، دزد حرفهای هستند و از جیب ملت دزدیدهاند و باید در محکمه الهی جوابگوی یک ملت باشند و بدون اخذ رضایت از یک ملت، خلاصی برای آنها از عذابی که مظهر غضب خداست وجود ندارد، در چنین حالتی هر دو خائن به جایاشک، باید خون بگریند. طبیعی است که با تکرار اینگونه خیانتها اقتصاد کشور به طور قطع در سراشیبی قرار میگیرد و یک ملت به خاک سیاه مینشیند.
کارشناسان دادگستری چشم قاضی هستند و حرف اصلی را آنها میزنند، در زمانهای گذشته گاهی بین قاضی و کارشناس «تقارض»(بده بستان) صورت میگرفت. قاضی هر طور که میخواست حکم کند به کارشناس دستور میداد مناسب با آن حکم کارشناسی کند و بالعکس گاهی کارشناس که به مشکل بر میخورد مشکل را با عنایت قاضی حل میکرد.
با تشخیص کارشناسان دادگستری در موضوعات و رشتههای مختلف میلیاردها ثروت جابهجا میشود، طبعا موضوع، بسیار وسوسه انگیز است و اگر کف نفس، واهمه قدسی و قدرت روحی در کار نباشد از باب
« يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ » (نزديك است روشنىِ برقش چشمها را بِبَرَد)(21) حق الناس عظیمی جابهجا خواهد شد و با این جابهجایی نه تنها گناه مستمر بر شخص غاصب و بر کارشناس نوشته خواهد شد، بلکه محرومیت نسلهای بعدی نیز به پای این خائنین حساب خواهد شد، از این رو خیانت احتمالی ارزیاب و کارشناس جزو «مهلکات» و «قاصمات الظهر» (عوامل کمر شکن) است و طبعا خلاصی از آن در عرصه ابدیت به هیچ وجه ممکن نیست. چنین افرادی ابدیت خود را با شندرغاز دنیا معامله کردهاند و انگار شاعر در حق این گونه افراد فرموده:
از زرگری به کوزه فروشی رسیدهای
خاکت به سر، ترقی معکوس کرده ای
خیانت طراح
گاهی طراح یک پروژه عمدا کاری میکند که هزینه پروژه بالا برود ،چون 2 درصد هزینه پروژه به او اختصاص دارد و هر چقدر هزینه پروژه بالاتر باشد، برای او صرفه بیشتری دارد ،مثل اینکه در طرح مسیر راه آهن عمدا مسیر کوهستانی را انتخاب میکند تا طرح دارای چندین تونل شود و هزینه پروژه به صورت سرسامآوری بالا برود تا سطح دو درصد او بالا برود ،طبعا در چنین حالتی هزینه بسیار سنگینی بر بیتالمال و بر ملت تحمیل میشود و بدون هیچ تردیدی چنین طراحی، رو سیاه دنیا و آخرت است و روز قیامت خونگریه میکند.
فرار مالیاتی
از بدترین خیانتها به بیتالمال فرار مالیاتی است. بطور مثال ممکن است صاحب کارخانه یا فروشنده پایین دست بدون کد اقتصادی و بدون فاکتور رسمی جنس بفروشد تا مالیات ندهد و اگر فروشندهای از خریدار یا خریداری از فروشنده کد اقتصادی طلب کند، از خرید و فروش اجتناب کنند چون در آن صورت باید به سازمان امور مالیاتی توضیح دهند که این همه جنس را به چه کسی فروخته یا خریدهاند، طبعا هر دو طرف اقدام به معامله غیر قانونی میکنند و در این بین سهم دولت که در واقع سهم بیتالمال و سهم ملت است ضایع میشود.
استفاده از خلأهای قانونی، رایجترین راه برای فرار مالیاتی است. خائنین به بیتالمال با استفاده از خلأ قانونی شرکتهای کاغذی به ثبت میرسانند، این شرکتها به نام افراد فاقد صلاحیت فاقد هرگونه مال است. آنها با این کار خلاف، براحتی قادر میشوند که هم فرار مالیاتی و هم پولشویی و هم قاچاق کالا و هم تسهیلات بانکی داشته باشند.
آنها افراد بیپول را اجیر میکنند و از طریق تنظیم وکالت نامههای «با حق توکیل بلا عزل» اقدام به ثبت شرکت میکنند، سپس معاملات کلان و یا صادرات کلان به نام آنها انجام میدهند در حالی که آن اجیران بیچاره هیچ اطلاعی از این عملیاتهای ناپاک ندارند و از سر اضطرار با شندرغازی از مال به اطاعت و مزدوری مافیاهای فرار از مالیات در آمدهاند.آنها یا افراد گمنام یا کسانیاند که در هفت آسمان یک ستاره ندارند،حالا تصور شود که به نام آنها میلیاردها صادرات صورت گرفته است و نتیجه آن معوقات مالیاتی بسیار وحشتناک در کشور شده است و حالا سازمان امور مالیاتی به فرد بیچاره و مفلسی در کنار مرز مراجعه میکند و از او 80 میلیارد تومان مالیات میخواهد! در حالی که او قادر به تامین ضروریات زندگی خود هم نیست.در یکی از شهرهای مرزی در شمال ایران مالیات بسیار تکان دهنده به نام یک پیرزن ثبت شده است که نه پول دارد و نه اطلاع!
فرار مالیاتی از گناهانی است که جبران آن در آخرت به هیچ وجه مقدور نیست اما عجیب این است که فراریان مالیاتی به گناه نابخشودنی خود به چشم زرنگی نگاه میکنند و این از تسویلات و حیلههای شیطان است. آنها خوشحال هستند که به این گناه بزرگ مرتکب میشوند. حضرت آیت الله
میانجی میفرمودند: در روایت است هر کس گناه کند و به گناه خود خوشحال باشد ،خداوند محبت امیر المومنین(ع) را از دل او بیرون میبرد!
یکی از بدترین راههای فرار مالیاتی، تبانی احتمالی معدودی از مامورین مالیاتی و ممیّزین با مؤدیان مالیاتی است. این مورد از مواردی است که براحتی توسط دستگاه نظارتی قابل تشخیص نیست و در چنین حالاتی جلوگیری از تعدی به بیتالمال جز با طهارت نفس، کفّ نفس و واهمه قدسی ممیزین ممکن نیست.
خیانت از طریق دفترچه خدمات درمانی
گاهی با دفترچه خدمات بدون اینکه بیماری در کار باشد، داروهای سرطانی و داروهای بیماریهای خاص را که با یارانه دولتی خریداری شده میگیرند و به ثروت کلان دست پیدا میکنند و باعث میشوند که هزینه سنگینی بر بیتالمال و بر ملت تحمیل شود. این خیانت با تبانی پزشک متخلف صورت میگیرد، در حالی که با راهاندازی کارت هوشمند سلامت براحتی میتوان جلوی این گونه خیانتها را گرفت و صیانت عظیمی را ایجاد کرد.
تعدی به حقوق بیمارانی که امیدی به زنده ماندن خود ندارند، از مظاهر قساوت بینظیر و جنایت بیبدیل است.
خیانت در ارز دولتی
در چند سال اخیر دولت میلیاردها دلار دولتی را در اختیار وارد کنندگان قرار داد تا اجناس ضروری و کالاهای اساسی را وارد کنند و در اختیار ملت قرار دهند، در حالی که مکانیزم کامل و دقیق توزیع برای این مقصد تدارک دیده نشده بود، این اقدام، خطای بزرگ از طرف دولت و امتحانی سخت برای وارد کنندگان بود.
در این ماجرا تمام کسانی که کالاهای وارداتی را با قیمت دلار دولتی در اختیار ملت قرار ندادند ،مدیون ملت هستند، آنها ولو در این دنیا مفری از محاکمه پیدا بکنند ،اما در روز قیامت و در روز فزع اکبر باید پاسخگوی ملت مخصوصا فقراء، بیچارگان، مساکین، درماندگان، پیرزنها، پیرمردها، مضطران، بیماران و طبقات شکننده جامعه باشند.
تصرف در اراضی ملی و منابع طبیعی
از جمله موارد تعدی به بیتالمال تصرف در اراضی ملی و منابع طبیعی است. ویلاسازی در اراضی ملی یا زیر کشت بردن منابع طبیعی بعد از تصرف عدوانی یا با اره برقی افتادن به جان جنگل یا جعل وقف نامه برای منابع طبیعی یا جعل و ارائه سوابق غیر واقعی برای اراضی ملی و منابع طبیعی یا تصرف قانونی در منابع طبیعی جهت احداث مجتمع صنعتی سپس اعراض از احداث مجتمع و تغییر کاربری زمین و دست یافتن به ثروتهای نجومی و... همه اینها دزدی صریح و وقیحانه از جیب مردم است و روز قیامت یک ملت طلبکار او خواهد بود.
کسانی که در ویلاهای این گونه نشستهاند یا کسانی که از محصولات این گونه اراضی استفاده میکنند یا کسانی که با تغییر کاربری غیر قانونی اینگونه اراضی، پول هنگفت و سرسام آور به جیبزده و یک شبه از حالت «لم یکن»(نداری) به سطح«ثم کان»(نو کیسگی) رسیدهاند.(22)هیچ تردیدی نداشته باشند که از حالا در محاصره آتش هستند ،همچنانکه خداوند فرموده: «ما برای کافران ستمکار آتشی مهیا ساختهایم که شعلههای آن مانند خیمههای بزرگ گرد آنها احاطه کند.»(23)
امروزه قیمت چوب به صورت سرسام آوری بالا رفته است و تمام کارخانجات ام دی اف و نئوپان ندای «هل من مزید» سر داده اند، در حال حاضر قیمت چوب هر روز در حال رشد است. امروزه در اتوبانها و جادهها شاهد تردد کامیونهای حمل چوب هستیم.کاتب این حروف بارها و بارها در جنگلهای شمال شاهد غارت درختان با اره برقی بوده است که قطعا در این خیانت تبانی با برخی از ناظران دولتی دور از انتظار نیست.
گاهی یک درخت میتواند بیش از ده میلیون تومان ارزش داشته باشد، از این رو غارت سیاهی متوجه جنگلهای ایران شده است. این روزها از هر گوشه جنگلها صدای اره برقیهایی که به جان درختان افتادهاند به گوش میرسد، کسانی که به این جنایات دست میزنند سه نوع گناه دارند:
اول اینکه از بیتالمال و از ثروت ملت دزدی کردهاند و اخذ حلیت از یک ملت در محکمه الهی مقدور نیست.آنجا وقتی میبینند ابدیت خود را به شندرغازی فروخته اند، غم و غصه خفهکنندهای نه تنها سینه بلکه حنجره آنها را میفشارد : «و آنها را از آن روز قريب[الوقوع] بترسان، آنگاه كه جانها به گلوگاه مىرسد ،در حالى كه اندوه خود را فرو مىخورند. براى ستمگران نه يارى است و نه شفاعتگرى كه مورد اطاعت باشد.»(24) ،اما راه بازگشتی نیست : وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ (25)
دوم اینکه با قطع درختان خطر بسیار وحشتناکی محیط زیست و کره زمین را تهدید میکند و در اثر آن سیل ناهنجاریهای محیط زیستی بشریت را فرا میگیرد.
هر هکتار جنگل که حدود ۱۰۰ اصله درخت در آن وجود دارد، ۷.۵ تا ۸.۵ تن دی اکسید کربن را طی سال جذب و اکسیژن یکساله 10 نفر را تامین میکند.
متخصصین این فن میگویند یک درخت 100 فوتی (30 متری) که 18 اینچ یا 46 سانتیمتر قطر داشته باشد 6000 پوند (2700 کیلو) اکسیژن تولید میکند.
سوم این گونه تصرف در منابع طبیعی ظلم بیّن در حق نسلهای آینده است و قطعا نسلهای آینده در محکمه الهی حقوق خود را مطالبه خواهند کرد.
خیانت اجیران دولت(کارمندان)
تمام کسانی که به استخدام دولت در آمدهاند، اجیر دولت هستند و در واقع وقت خود را به دولت فروختهاند. آنها حق ندارند حتی دقیقهای از آن را صرف کارهای شخصی خود کنند یا از انجام کار سرباز زنند و الا مدیون بیتالمال و مدیون ملت خواهند بود، به همین دلیل استخدام و اجیر شدن در اسلام مکروه است چون فروختن عمر است.
استخدام از این جهت مکروه است که لحظههای انسان مال شخص دیگر است و هرگونه استفاده شخصی در آن، ضایع کردن حق است؛حال اگر این حق، حق عموم و ملت بود ،مصیبت فوقالعاده است.
یک فرد بسیار محترم و از خانوادههای اصیل و ریشه دار میگوید ساعت هشت صبح در ادارهای حاضر بودم تا کار خودم را که مربوط به آن اداره بود رتق و فتق کنم، مرا به اتاقی هدایت کردند اما اتاق بسته بود ،هشت و سی دقیقه شد در باز نشد، ساعت نه شد، باز نکردند، نه و سی دقیقه خودم در را باز کردم دیدم کارمندان صبحانه را خورده مشغول گپ زدن هستند؛ از آنجا که بدون اجازه در را باز کرده بودم یکی از آنها برخورد بدی با من کرد و من برگشتم و امروز در آتش ندامت میسوزم که چرا من به آنجا رفته و آن گونه شنیدم.
اگر کسی اجیر بخش خصوصی شود او نیز حق تصرف شخصی در زمان اجاره را نخواهد داشت. کارمندی که به این نکته توجه ندارد در طول سی سال خدمت خود روزانه وزر و وبال عظیمی برای خود جمع میکند. او هر روز مدیون ملت یا کارفرمای خود میشود، او سهم بزرگی در خیانت به کشور خود نیز دارد، چون خیانت به وقت، از اصلیترین اسباب عقبماندگی کشورهای عقب مانده است. او سالها به ثروت اصلی ملت خود یعنی «وقت نیروی انسانی» آتش زده است و بر اهل بصیرت پوشیده نیست که عقبماندگی یک ملت در دنیای معاصر که در آن منطق «الحق لمن غلب» حکومت میکند عنصری بسیار خطرناک است.
تصرف در بیتالمال از مسیر دروغ
از طریق دروغ صدها راه برای دستبرد به بیتالمال وجود دارد،مثلا اگر تاجری دستگاهی را 200 هزار دلار خریده به دروغ بنویسد 300هزار دلار تا صد هزار دلار از بیتالمال را از کشور خارج کند یا جنسی را برای کشور خریده اما قیمت غیر واقعی نوشته است، در این صورت هم ارز اضافی از کشور خارج میشود که مال مردم است و هم جنس به صورت گران به دست مصرفکننده میرسد ،از این جهت نیز مدیون مردم است.
دروغ گاهی از طرف دلال است، دلال قرار است برای یک تاجر ایرانی دستگاه خارجی یا جنس خارجی بخرد اما قیمت واقعی را اعلام نمیکند، با اینکه خود فروشنده نیست بلکه واسطه است، وی به دروغ قیمت را بالاتر میگوید تا سهم عمدهای را برای خود اختصاص دهد، در این صورت او مدیون خریدار است و اگر پای ارز در میان باشد مدیون بیتالمال هم هست و اگر مبیع جنس باشد در این صورت جنس با قیمت بالاتر به دست مردم میرسد ،بنابراین باز مدیون مردم و بیتالمال هم است.
صرف وامهای دولتی در غیر موارد مقرر
کسانی که وامهای دولتی را که برایاشتغالزایی داده میشود در غیر محل مقرر مصرف میکنند همه مدیون ملت هستند ،این وام مال ایتام، زنهای بیوه، جوانهای بیکار، انسانهای گرفتار و دردمند است و کسی که این گونه وامها را در غیر مورد مقرر مصرف کرده در روز قیامت در برابر انسانهای مضطر، گرفتار، دردمند و... مسئول خواهد بود.
یک دامدار میگوید: روزی فردی سراغ من آمد و گفت گله تو را یک روزه احتیاج دارم، او گله را از من گرفت و در طویله جای داد، همان روز بازرس بانک آمد و او با نشان دادن گله به دروغ اظهار داشت که من در حال دامداری هستم، سپس گلهها را به من برگرداند و وام را گرفت و در تهران برای خود خانه خرید. طبعا این خانه، ملک غیر خواهد بود و بدون تردید عبادت در چنین خانهای مقبول نیست. صاحب این خانه در روز قیامت در حالی محشور خواهد شد که خانه غصبی را بر پشت خود حمل میکند! خداوند فرموده: «و هر كس خيانت ورزد، روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد؛ آنگاه به هر كس [پاداش] آنچه كسب كرده، به تمامى داده مىشود و بر آنان ستم نرود.»(26)
اخذ وام دولتی و صرف آن در غیر مورد معین از بدترین تصرف در بیتالمال مسلمان هاست و صاحب آن باید جوابگوی کل ملت باشد،مثل اینکه کارخانه دار خائنی اسکلتی آماده کرده هر وقت متوجه میشود مامورین بانک میآیند به جرثقیل دستور میدهد اسکلت را بالا ببرند و وقتی مامورین میروند دستور میدهد پایین بیاورند، چنین شخصی فقط حرام خور نیست بلکه هم گناه دروغ و هم گناه نفاق را یک جا جمع کرده است. در روایت است که از دروغگو بوی بسیار متعفنی متصاعد و به مشام فرشتگان میرسد و آنها دروغگو را لعنت میکنند، قطعا لعنت ملائکه بازدهی وام نامشروع را ویران میکند، چنین شخصی با ارائه دو قیافه متفاوت مصداق بارز نفاق است. حضرت امام در درس اخلاق خود فرمودهاند: بعضیها در روز محشر به صورت شتر گاو پلنگ محشور میشوند و در روایت است بعضی صورتها و قیافهها در محشر آنچنان کریه، زشت و وحشتناک است که «تحسن عندها القردۀ و الخنازیر»! یعنی قیافه میمون و خوک زیباتر از قیافه اوست.
از بدترین موارد غیر قانونی و غیر شرعی در تصرف وام دولتی که مصداقی بارز از خیانت در بیتالمال است اینکه مثلا برخی سرمایهگذاران و کارخانه داران وامهای کلان از دولت میستانند و مامور میشوند که با آن دستگاههای آکبند تولیدی به کشور وارد کنند اما آنها با وارد کردن دستگاههای مستعمل و دست دوم بخش کوچکی از وام را به مورد مقرر اختصاص میدهند سپس در بخش عظیمی از وام مأخوذه تصرف شخصی می کنند.
تحمیل هزینه به بیتالمال
هرکس به هر نحوی هزینه بر بیتالمال تحمیل کند مدیون کل ملت است ،مثل اینکه عضو شورای شهر است، وی به شهردار اجازه نمیدهد به فلان پیمانکار کار بدهد مگر اینکه سهم او مشخص شود، طبیعی است که پیمانکار مزبور سهم او را روی پیمان میآورد و سهم نامبارک او از بیتالمال پرداخت میشود؛ یا نماینده مجلس است و پیمانکاری را که قبلا با او تبانی کرده به مدیر ادارهای تحمیل میکند و پیمانکار سهم او را روی پیمان میآورد و نماینده مجلس مدیون کل ملت میشود، در اینجا این ناپاکان ملت دو جنایت کردهاند: اول پول حرامی است که از بیتالمال دزدیدهاند و دوم آبروی نظام اسلامی را که محصول خون هزاران شهید است ریختهاند و باید جوابگوی تمام شهیدان باشند.
تصرف در کنتور آب و برق و گاز
تصرف در کنتور آب و برق و گاز یا عدم پرداخت قبوض آنها یا جدا کردن انشعاب غیر قانونی از برق و آب مصداق بارز تصرف در بیتالمال است، پول آب و برق و گاز پول شخصی دولت نیست بلکه پول ملت و پول بیوه زنان و ایتام است و کسی که از پرداخت آن به دولت اسلامی ابا میکند در واقع از جیب ملت دزدی میکند.
گاهی بعضی از مجرمین و خلافکاران در توجیه تصرف غیر قانونی در بیتالمال و بخصوص هزینه آب و برق و گاز میگویند مگر آب و برق و گاز جزو بیتالمال و بیتالمال متعلق به ملت نیست؟ ما نیز جزو همین ملت هستیم، پس تصرف ما در آن تصرف در حق خودمان است!
در جواب باید گفت، با انجام این کار مدیریت و اداره کشور ممکن نخواهد بود چرا که اگر هر کس به خود اجازه استفاده بی حساب و کتاب از بیتالمال را بدهد ،هرج و مرج جامعه را فرا خواهد گرفت و اول کسی که در این آشوب و هرج و مرج ضرر خواهد کرد و زندگی بر او جهنم خواهد شد گوینده همین توجیهات است. از طرفی تردیدی در سهیم بودن آحاد ملت در بیتالمال نیست اما بهرهمند شدن از این سهم باید از روی عدالت و قانون باشد.
فرار از حقوق دولتی از طریق قاچاق و...
هر گونه فرار از حقوق دولتی، تصرف در بیتالمال است و این خود شکلهای زیادی دارد، از جمله آنها موضوع قاچاق است. تمام کالاهایی که به صورت قاچاق وارد کشور میشوند، از پرداخت حقوق دولتی فرار میکنند در نتیجه مدیون تمام ملت هستند.
مورد دیگر از موارد معامله روی حقوق دولتی، اخذ رشوه و معاف کردن بدهکار دولتی از بدهکاری است.در روایت وارد شده که رسول خدا فرمود: إِیاكُمْ وَ اَلرِّشْوَةَ فَإِنَّها مَحْضُ اَلْكُفْرِ وَ لاَ یشَمُّ صَاحِبُ اَلرِّشْوَةِ رِیحَ اَلْجَنَّةِ؛ از رشوه گرفتن دورى كنيد كه آن كفر محض است و رشوه گير بوى بهشت را استشمام نمى كند.(27)
و از امام صادق(ع) مروی است: اَلرِّشَا فِی اَلْحُكْمِ هُوَ اَلْكُفْرُ بِاللَّهِ؛ رشوه در قضاوت، كفر ورزيدن به خداست.(28)
رشوه را از آن جهت کفر به خدا میگویند که خداوند در رشوه سببیت برای رشوه نگذاشته است که زندگی کسی با آن توسعه پیدا بکند، پس اگر رشوهگیر اعتقاد دارد که با رشوه به نان و نوایی میرسد، قطعا او به خدای دیگر معتقد شده است. امیر المومنین میفرماید: طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا؛ شب هنگام درزده شد و مردی زنبیل به دست که رشوهای در قالب حلوا برای من آورده بود پشت در ظاهر شد، زنبیل را نگاه کردم دیدم که خمیر حلوا از زهر مهلک مار درست
شده است.(29)
این سخن پیام بزرگی از آن امام معصوم است که رشوه را به خانه نیاورید و فرزندان خود و اهل خانه را با آن مسموم نسازید ،بالاترین حق فرزند بر ذمه پدر این است که قوت حلال به خانه بیاورد.
در بعضی از روایات رشوه در ردیف اجرت زن زانیه و ثمن سگ ذکر شده است ،آیا با چنین پولی میتوان نسل سالم پایه گذاری کرد؟
جابهجا کردن حق الناس با رشوه از جمله گناهانی است که شئامت آن هر لحظه بر رشوهگر نوشته میشود چه در دستگاه قضا باشد و چه در سایر ادارات.
***
همه آنچه ذکر شد از انواع تصرف در بیتالمال است و مرتکبین این خلافها در روز فزع اکبر در حالی که دزدیهای خود را بر دوش حمل میکنند به محشر خواهند آمد : «و هر كس خيانت ورزد، روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد؛ آنگاه به هر كس [پاداش] آنچه كسب كرده، به تمامى داده مىشود و بر آنان ستم نرود.»(30)
این خائنین با این خیانتها نه تنها خود بلکه فرزندان و نسل خود را نیز گرفتار ساختهاند و شئامت تصرف در بیتالمال قطعا دامن آنها را خواهد گرفت.
تصرف در بیتالمال و ضایع کردن حقوق ملت و بدهی به ملت منحصر در آنچه ذکر شد نیست و مصادیق فراوان دیگری دارد و جز با عنایت خاصه حضرت حق خلاصی از این امتحان مقدور نیست. در روایت است هر کس سالم از این دنیا خارج شود ملائکه از سلامتی او تعجب میکنند، امیر المومنین درباره حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمود: خَرَجَ مِنَ اَلدُّنْیا خَمِیصا وَ وَرَدَ اَلْآخِرَةَ سَلِیما؛ از دنیا گرسنه بیرون رفت و به آخرت سالم وارد شد.(31)
_______________
20. کهف، آیه 29
21. نور، آیه 43
22. در روایت است دست خود را به دهان مار ببر اما از کسی که «لم یکن ثم کان» شده چیزی نخواه ،کنایه از اینکه او نو کیسه است یعنی ولو او در ظاهر ثروتمند است اما امعاء و احشاء او پر از فقر است؛ لَأَنْ أُدْخِلَ يَدِي فِي فَمِ اَلتِّنِّينِ إِلَى اَلْمِرْفَقِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَسْأَلَ مَنْ لَمْ يَكُنْ ثُمَّ كَانَ یعنی داخل کردن دست در دهان مار تا مرفق برای من بهتر از خواستن چیزی از کسی است که هیچ چیز نبوده و بعدا چیزی شده است.(بحار الأنوار ج۷۴ ص۴۶)
23. کهف، آیه 29
24. غافر، آیه 18
25. ص، آیه 3
26. آل عمران، آیه 161
27. بحار الأنوار، ج۱۰۱ ص۲۷۴
28. الکافي، ج۷ ص۴۰۹
29. نهجالبلاغه ،خطبه 224
30. آل عمران آیه 161
31. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 138