از جمله فضایل و مناقب ممتاز امیر مؤمنان علیهالسلام لَیلَهًْالمَبيت است. شبی که در بستر پیامبر(ص) خوابید و جان خود را فدای آن حضرت کرد تا ایشان به سلامت از مکه به مدینه مهاجرت کنند. خداوند به پاس ایثار و جانبازی امام علی(ع)، آیه ۲۰۷ سوره بقره، مشهور به آیه شِراء را نازل فرمود: «وَ مِنَ الناسِ مَن يَشرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤوفٌ بالعِباد؛ بعضی از مردم برای خوشنودی خداوند، جان خود را میفروشند و خدا به بندگان مهربان است.»
علامه طباطبایی مینویسد: «روایات زیادی از شیعه و سنی در تأييد این موضوع رسیده (که آیه فوق در لیلة المبيت و در شأن علی(ع) آمده است) و در تفسیر برهان آن را به پنج طریق از ثعلبی و غیر او نقل کرده است.» [ ثعلبی دانشمند و مفسر شافعی مذهب قرن پنجم است و تفسیری به نام الکشف و البیان معروف به تفسیر ثعلبی دارد] (تفسیر المیزان بحث روایتی ذیل آیه ۲۰۷ بقره)
همچنین تفسیر نور از قول ابن ابی الحدید عالم سنی معتزلی قرن هفتم در شرح نهجالبلاغه آورده است: «تمام مفسران گفتهاند این آیه درباره علی بن ابیطالب نازل شده است که در لیلة المبيت در بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابید و این موضوع در حدی از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آن را انکار نمیکند.» (تفسیر نور ذیل آیه ۲۰۷ بقره)
دلایل متعددی وجود دارد که علی(ع) در آن شب به قصد شهادت در بستر پیامبر(ص) خفت و اینکه در برخی نقلها پیامبر به آن حضرت اطمینان خاطر داد که از سوی مشرکان به او گزندی وارد نمیشود، گزافه است و هیچ اعتباری ندارد و آیه شِراء خود دلیل روشنی است که در مقام مدح امیر المؤمنين(ع) و در وصف از خودگذشتگی و ایثار آن حضرت نازل شده است.
در برخی روایات آمده است: «فَباتَ عَلیّ علیهالسلام مُوَطّناّ نفسَهُ علی القتل؛ علی علیهالسلام آن شب در جایگاه پیامبر خوابید در حالی که خود را برای کشته شدن آماده کرده بود.»(بحارالانوار ۱۹/۵۵)
آن حضرت طی ابیاتی از جانفشانی چنین تعبیر فرموده است:
وَقِيتُ بِنَفْسى خيرَ مَن وَطَأ الحَصَى وَ مَن طافَ بِالبَيتِ العَتيقِ وَ بِالحِجْرِ...
وَ بِتُّ اُراعِيهِم مَتى يَنشُرونَنى وَ قَد وَطّنتُ نَفسى عَلى القَتلِ وَ الأسرِ
من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که گرد خانه خدا و حِجر اسماعیل چرخیده است، سپر قراردادم. آن شب در بستر او و در انتظار حمله دشمنان ماندم و خود را برای کشته شدن و اسارت آماده کرده بودم.(همان ص ۶۳)
امام علی(ع) در شورای شش نفره خلیفه دوم، احتجاجاتی دارد. از جمله به حاضران در آن جمع فرمود: «به خدا سوگندتان میدهم آیا کسی از شما خود را سپر بلای رسول خدا قرارداده است در آن زمان که مشرکان میخواستند او را به قتل برسانند؟» آنان گفتند نه هرگز! حضرت ادامه داد: «من در بستر پیامبر خوابیدم و او به غار رفت. مشرکان مرا میدیدند و میپنداشتند رسول خدا در بستر خفته است و آنگاه که بر بالینم آمدند پرسیدند پسر عمویت کجاست؟ گفتم نمیدانم. آنان مرا مورد ضرب و جرح قرار داده و خواستند به قتلم برسانند.» (همان ص ۹۲)
علامه مجلسی به نقل از احیاءالعلوم غزالی روایت نموده: در شبی که علی بن ابیطالب(ع) در بستر پیامبر(ص) به سر برد، خداوند به جبرئیل و میکائیل فرمود من بین شما پیمان برادری برقرار کردم و عمر یکی از شما را از دیگری طولانیتر نمودم. کدام یک حاضرید مقدار بیشتر حیات خود را به دیگری هدیه کنید؟
هیچ یک حاضر به این کار نشدند و عمر طولانی را برای خود خواستند. در این هنگام خداوند فرمود: شما همانند علی بن ابیطالب نیستید. زیرا من بین او و محمد(ص) پیمان برادری بستم. علی در بستر پیامبر خفت و هستیِ خود را فدای او کرد و حیات او را بر جان خود ترجیح داد. اینک بر زمین رفته و او را از گزند دشمنان حفظ کنید.
آنان اطاعت کردند و جبرئیل بالای سر امیر مؤمنان(ع) و میکائیل پایین پای او قرار گرفت در حالیکه جبرئیل میگفت آفرین! خوشا به حالت! کیست همانند تو؟ای پسر ابیطالب! که خداوند نزد ملایک به تو مباهات میکند. آنگاه خداوند این آیه را نازل فرمود:» وَ مِنَ الناسِ مَن يَشرى... (همان ص ۳۹) علامه مجلسی این روایت را در ص ۶۴ نیز با تفاوتی جزئی از قول پیامبر(ص) آورده و نیز در ص ۸۵ از طرق عدیده به نقل از شیعه و سنی ذکر کرده است.]
در روایت دیگری پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «جبرئیل به من اطلاع داد که قریش بر کشتن من اتفاق کردهاند و خداوند امر نموده شبانه مهاجرت کنم و به غار ثور پناه ببرم و فرموده است تو را در جای خود قرار دهم تا با خوابیدن در بستر من، هجرتم را از آنان نهان سازی. اکنون تصمیم و نظرت چیست؟» علی(ع) عرض کرد آیا در صورت خفتن من شما در سلامت خواهید بود؟ پیامبر فرمود بله! علی(ع) خوشحال شد و خندید و بر زمین افتاد و سجده شکر به جا آورد. آنگاه به پیامبر گفت در پیِ آنچه مأمور شدهای برو که گوش و چشم و قلبم فدای تو باد... پیامبر او را در آغوش گرفت وگریست و علی نیز از فراق پیامبر اشک ریخت.(همان ص ۶۰)
از پیامبر(ص) روایت شده است: «صبح روزی که در غار بودم، جبرئیل بر من نازل شد. پرسیدم حبیبم جبرئیل! تو را خوشحال میبینم. گفتای محمد!(ص) چگونه شاد نباشم؟ حال آنکه خداوند درباره برادر و وصی تو و امام امتت علی بن ابیطالب(ع) کرامتی عنایت فرموده که چشمانم به آن سبب روشنی یافته است. گفتم چه کرامتی؟ گفت خداوند به عبادت دیشب او نزد ملایک مباهات کرد و فرمود ای ملایک من! به حجت بعد از پیامبرم در زمین نگاه کنید که در برابر عظمت من چهره خود را بر خاک نهاده است. شاهد باشید که او امام خلایق و سرور مردمان است.(بحار الانوار ۱۹/ ۸۷).
علامه مجلسی مینویسد اگر امیرمؤمنان به جای پیامبر در بستر نخوابیده بود، به یقین دشمنان تا صبح صبر نمیکردند و همان شب به تعقیب آن حضرت پرداخته و بر او دست مییافتند. بدین جهت سلامت رسول مکرم اسلام، رهینِ تدبیر خداوند با خوابیدن علی(ع) به جای پیامبر(ص) است. همچنین اطاعت و تسلیم آن حضرت در برابر پیامبر، بالاتر و برتر از انقیاد جدّش اسماعیل ذبیح است. زیرا ذبح اسماعیل به دست پدرش ابراهیم صورت میگرفت که دلی مملو از عواطف پدری داشت ولی شهادت امیرالمؤمنين در لیلة المبيت به دست دشمنانی بود که هیچ بویی از انسانیت و عواطف نبرده بودند... (همان ص ۹۵)
ادامه داستان هجرت
پیامبر برای گمراه کردن مشرکان به طرف یثرب که در شمال مکه است، نرفت بلکه به سمت جنوب مکه حرکت کرد تا به کوه ثور رسید و در آن پنهان شد. خداوند برای محافظت پیامبر خود عنکبوتی را فرستاد تا بر درِ غار ثور تار بتند و یک زوج کبوتر نیز در آنجا لانه ساخته و تخم گذاشتند و بر آن نشستند.(همان ص ۳۳) مشرکان از هجرت ناگهانی پیامبر به خشم آمده و برای یابنده آن حضرت صد شتر جایزه تعیین کردند.(همان ص ۴۰)
آنان از شخصی به نام ابوکرز که تخصص در شناسایی رد پا داشت، خواستند آثار قدم پیامبر را تعقیب کند. وی رد پای آن حضرت را تا دهانه غار پیدا کرد و گفت تا اینجا آمدهاند و از اینجا یا به آسمان پرواز کرده و یا درون زمین فرو رفتهاند.(همان ص ۵۱) وجود تار عنکبوت و لانه پرنده باعث شد، هیچ یک از کفار گمان نبرد که آن حضرت درون غار است.
پیامبر(ص) سه روز در غار توقف کرد تا قریشیان از جستوجو خسته و نومید شدند. در این سه روز علی علیهالسلام آب و غذا به پیامبر میرساند و نیز سه شتر برای پیامبر، ابوبکر و راهنمایشان کرایه کرد. (همان ص ۸۴) پیامبر، امیر مؤمنان را مأمور ساخت تا امانتها و ودیعههایی را که مردم مکه به ایشان سپرده بودند به صاحبانشان بازگرداند. آنگاه به همراه مادر خود فاطمه بنت اسد و دختر گرامی پیامبر فاطمه زهرا و گروهی از بنیهاشم و دیگران به سوی یثرب حرکت کند.
رسول گرامی اسلام(ص) در روز چهارم، از مسیرهای پنهان و فرعی حرکت کرد تا سرانجام به منطقه قبا در شش کیلومتری یثرب رسید و فرمود من در اینجا میمانم و به یثرب نمیروم تا آنکه برادرم و دخترم یعنی علی و فاطمه علیهماالسلام به من ملحق شوند.(همان ص ۶۴) سرانجام علی(ع) خود را به پیامبر رساند و از آنجایی که تمام مسیر را پیاده آمده بود، پاهای مبارکش متورم شده و از آنها خون میچکید. هنگامیکه پیامبر او را دید در آغوشش کشید وگریست(همان ص ۸۵) رسول اکرم(ص) در چند روزی که در قبا سکونت داشت مسجدی در آنجا بنا کرد که این اولین مسجد در اسلام محسوب میشود(سیره ابن هشام ۱/ ۴۹۴)
سرانجام آن حضرت به راه افتاد تا به نزدیکی یثرب رسید. شهری که مردمانش دلداده رسول مهربانی هستند و به برکت قدومش آن را مدینهًْالنبی نام نهادهاند. چشمان بیقرار مردم در انتظار کاروان پیامبر است. انتظار دیری نپایید و مرکب حضرتش از ثنیهًْالوَداع(گلوگاه خداحافظی، نام گردنهای در نزدیک مدینه) سرازیر شد. جمعیت با دیدن جمال دل آرای رسولالله(ص) شکیب از دست داد و اشک شوق در چشمها جوشیدن گرفت. هلهله شادی از مسلمانان مشتاق برخاست و آنان شادی کنان با هم سرودند:
طَلَعَ البَدرُ عَلَینا مِن ثَنِیّات الوَداع وَجَبَ الشُکرُ عَلَینا ما دَعا للهِ داع
أيّها المَبعوثُ فينا جِئتَ بِالأمرِ المُطاع جِئتَ شَرّفتَ المَدينة مَرحَباً يا خَيرَ داع
از گلوگاه وَداع، ماه کامل درخشیدن گرفت و شکر خدا تا همیشه زمان بر ما واجب شد
ای که بر ما مبعوث شدهای! فرمانت مطاع و پذیرفته است با قدومت، به مدینه شرافت بخشیدی. خوش آمدیای بهترین دعوتکننده!»
بدین ترتیب با هجرت پیامبر به مدینهًْالنبی، شالوده تمدن عظیم اسلام بنیانگذاری گردید.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی