روایتی از زندگی سردار شهید حاج «علی فیاض» (علای بوسنی)
بنیانگذار و فرمانده سابق نیروهای ویژه مقاومت اسلامی لبنان
محمدجواد مهدیزاده
5 می1970 (15 اردیبهشت 1349) در منطقه «انصار» از توابع شهرستان «نبطیه» در جنوب لبنان به دنیا آمد. دوران کودکی را هنوز به پایان نرسانده بود که حضور نظامیان صهیونیست را در زادگاهش دید. ارتش اشغالگر در همان زمان (1982/1361) فرودگاه متعلق به «سازمان آزادیبخش فلسطین»، که در منطقه انصار ساخته شده بود، را تبدیل به یک اردوگاه بزرگ اسرا کرد و هزاران فلسطینی و لبنانی را درون آن به اسارت نگه داشت. تعدادی از فرماندهان و رزمندگان برجسته تاریخ مقاومت اسلامی از جمله اسرای این اردوگاه بودند.
علاء 12 ساله در همان زمان تصمیم گرفت که در آینده یک رزمنده مبارز شود. این آرزو کمتر از 6 سال بعد محقق شد.
***
اولین تجارب رزمی را در «نبرد پایگاهها» در «اقلیم التفاح» به دست آورد؛ نبردی که دوره اول آن قبل از پیمان طائف بود و رزمندگان مقاومت اسلامی توانستند در یک سلسله هجوم موفق، ضربات قابل توجهی به نفرات و مواضع نیروهای اسرائیلی و مزدوران لحدی در جنوب لبنان وارد کنند. این نبرد با طراحی فرماندهانی نظیر سردار شهید «حاج سمیر مطوط» آغاز شد و تا آخرین هفته اشغال جنوب لبنان (17-24 می2000/27 اردیبهشت-3 خرداد 1379) ادامه پیدا کرد. دومین تجربه نظامی او، نبرد و کمین بر سر راه نیروهای ارتش اشغالگر در مناطقاشغالی حومه «صور» بود.
در ادامه مسیر، «علاء» (آن طور که بین همرزمانش شناخته میشد) کمکم به فرماندهی دستههای عملیاتی ارتقای جایگاه پیدا کرد. اولین آزمون عملیاتی مهم در کسوت یک فرمانده انتظار او را میکشید؛ ناشناختهترین جنگ برونمرزی حزبالله لبنان!
***
پس از فروپاشی یوگسلاوی سابق، بوسنی و هرزگوین به عنوان یک کشور مسلمان جدید از دل این کشور متلاشی شده اعلام موجودیت کرد. صربها و حامیانشان در اروپا که خیال میکردند این کشور مسلمان کوچک راه ریشه خود، امپراتوری مخوف عثمانی، را در پیش میگیرد، در بهار 1992 (1371) جنگ تمام عیاری را با هدف نابودی مسلمانان بوسنیایی و تصرف مناطق صرب نشین بوسنی آغاز کردند. صربها مانند عادت همیشگی در تمام کشتارهای قبلی مسلمانان بالکان، خصوصا قبل و حین جنگهای جهانی، از هیچ عمل وحشیانه و غیرانسانی چشمپوشی نکردند. سکوت دیگر جایز نبود.
«علاء» و دهها نفر از نیروها و افسران زبده مقاومت اسلامی همراه با نیروهای ایرانی راهی مناطق درگیری در بوسنی و هرزگوین شدند. اگرچه جزئیات نبردهای نیروهای حزبالله لبنان با ارتش صرب بوسنی و شبهنظامیان روس و یونانی متحد آنان، با وجود گذشت قریب به سی سال، همچنان جزو اطلاعات به کلی سری مقاومت اسلامی است اما گفته میشود که مکان استقرار آنها در شهرهایی نظیر «سارایوو» (پایتخت بوسنی و هرزگوین) و «زِنیتسا» (شهری در شمال غرب سارایوو که در میانه راه پایتخت به ناحیه صرب نشین بوسنی قرار دارد) بود.
یکی از مهمترین اهداف دشمن در جنگ، تصرف قله مهم و راهبردی «ایگمان» در غرب شهر سارایوو بود. تصرف این قله 1510 متری، که فاصله زیادی هم از مناطق با اکثریت صربنشین ندارد، این موقعیت را در اختیار شبهنظامیان صرب میگذاشت که با کمترین دردسر، سراسر شهر سارایوو را هدف حملات توپخانهای خود قرار دهند.
تلاش طولانی مدت نیروهای ارتش بوسنی و هرزگوین در کنار داوطلبان مسلمان، مانع از رسیدن صربها به هدف شان برای سیطره کامل بر این قله در ماههای پایانی جنگ شد.
طی نبردهای «حاج علاء» و همرزمانش در ناحیه مرکزی بوسنی و هرزگوین در تابستان 1994 (1373)، یکی از دوستان و همرزمان نزدیکش به نام «رمزی مهدی»، که اهل حومه نبطیه و پیش از پیوستن به مقاومت اسلامی، از دانشگاه بلگراد (پایتخت یوگسلاوی سابق و صربستان کنونی) فارغالتحصیل شده بود، به شهادت رسید. رمزی مهدی یکی از رزمندگانی بود که تجارب قابل توجهی در نبردهای نامنظم طی عملیاتهای مقاومت اسلامی در اطراف «جبل صافی» (یکی از مناطق مهم اقلیم التفاح) بدست آورده بود.
امضای طرح آمریکایی برای پایان آتشبس (موسوم به صلح دیتون) باعث شد که با وجود آتشبس، نیروهای ایرانی و بسیاری از مسلمانان دیگری که برای کمک به بوسنیاییها وارد منطقه شده بودند، ناگزیر از خروج از آنجا شوند. حاج علی فیاض هم همزمان با آخرین ماههای جنگ، ناچار به بازگشت به لبنان شد اما حضور و فرماندهی او در نبردهای بوسنی و هرزگوین، باعث شد کلمه «بوسنی» برای همیشه همراه لقب نظامی او شود و از آن به بعد، او را با عبارت «علای بوسنی» در مقاومت اسلامی بشناسند.
***
تجربه حضور در یک نبرد برون مرزی در خارج از لبنان و آسیا، جایگاه و قدرت فرماندهی او را تا حد قابل توجهی افزایش داده بود. او با این سطح جدید از فرماندهی و مبارزه، نبرد با ارتش صهیونیست را در مناطق اشغالی جنوب لبنان از سر گرفت.
یکی از مهمترین عملیاتهایی که آن را در این دوره فرماندهی کرد، حمله معروف نیروهای مقاومت اسلامی به پایگاه «سجد» در پاییز 1994 (1373) بود. صحنه اهتزاز پرچم مقاومت اسلامی در این عملیات هنوز هم برای اسرائیلیها دردناک است. [در قسمت اول مجموعه «پرچمداران حسین(ع)» به شرح زندگی رزمنده حامل پرچم در این عملیات، سردار شهید «حاج احمد سلوم» (ابوعلی مهدی) پرداخته شد.]
در یکی از همین عملیاتها، دوست و همرزم نزدیکش «حسین ناصر» (ملقب به حاج ابوادهم) هنگام عملیات ویژه حمله به پایگاه دشمن در منطقه «سُجُد» در می1997 (اردیبهشت 1376) به شهادت رسید و پیکرش به دست ارتش اشغالگر افتاد. پیکر او تا یک سال بعد در دست صهیونیستها بود و در یک عملیات بزرگ تبادل شهدا و اسرا با لاشه نظامیان اسرائیلی به لبنان برگشت.
هفتههای پایانی اشغال جنوب لبنان با اتفاقاتی برای حاج علاء همراه بود که بلافاصله پس از آزادسازی جنوب لبنان به شکل گستردهتری مورد توجه قرار گرفت.
***
حاج «عماد مغنیه» (رضوان)، برای تأسیس و گسترش یگانهای نیروی ویژه مقاومت اسلامی به سراغ «حاج علاء» رفت. شرایط جدید و پیروزیهای گسترده مقاومت اسلامی در سالهای پایان قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم میلادی، اقتضا میکرد که ساختار نظامی و عملیاتی مقاومت اسلامی به طور کامل ارتقا پیدا کند. جایگاه نیروهای ویژه در این مسئله انکارناپذیر بود.
«حاج علاء» مأموریت جدید را با قدرت آغاز کرد و توانست طی همکاری با فرمانده ارشدش (حاج رضوان)، یگانهای ویژهای در مقاومت اسلامی به وجود بیاورد.
همزمان با این کار، مسئولیتاشراف بر جبهه مرزی با مزارع اشغالی شبعا را نیز تا زمان جنگ 33 روزه برعهده داشت.
***
دشمن صهیونیست در جنگ 33 روزه قصد داشت با پیشروی سریع، تمام منطقه جنوب رود «لیطانی» را تحت اشغال خود درآورد. برای این منظور ابتدا باید تمام نوار مرزی جنوب لبنان را تصرف میکرد.
حاج علاء برای مقابله با طرح دشمن، در شهرک «کَفرا» مستقر شد و یک جبهه عملیاتی با مرکزیت این منطقه و دو شهرک «رشاف» و «صربین» ایجاد کرد. او تمام مناطق این جبهه عملیاتی را با کمینهای انفجاری و تسلیحات ضد زره تجهیز کرد.
این اقدام باعث شد که دشمن در عملیاتهای خود در جبهه جنوب صور طی جنگ 33 روزه، با شکستهای قابل ملاحظهای مواجه شود.
***
پس از پایان جنگ، طبق مأموریتی که از طرف حاج عماد مغنیه پیش از شهادتش داشت، مجددا به ارتقای توان نیروهای ویژه مقاومت اسلامی پرداخت. مدت زیادی از این مسئولیت نمیگذشت که آتش درگیریها و اعتراضات در سوریه تبدیل به یک جنگ تمام عیار شد و غیر از تهدید مناطق مرزی لبنان، حرمهای مقدس در سوریه نیز مورد تهدید گروههای مسلح تکفیری قرار گرفتند. مأموریت جدیدی در انتظار بود.
***
هیچ جا به اندازه «ریف دمشق» با کمینهای موفق «علای بوسنی» آشنا نیست. طی دو عملیات کمین انفجاری ضربه سنگینی به تروریستها زد. مهمترین و بزرگترین این دو عملیات، کمین معروف منطقه «عتیبه» در «غوطه شرقی» در حومه دمشق در فوریه 2014 (بهمن 1392) بود که طی دو انفجار بزرگ، نزدیک به 180 نفر از تروریستها را در فاصلهای کمتر از 30 ثانیه به هلاکت رساند. نقل شده که «زهران علوش» رهبر گروهک تروریستی «جیشالاسلام» هم جزو افراد حاضر در یکی از کمینهای طراحی شده توسط «حاج علاء» بود که به شکل عجیبی نجات پیدا کرد تا بعدا در حمله هوایی ارتش سوریه به تروریستهای هلاک شده بپیوندد.
***
در کنار مأموریت مهم دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س)
و مناطق همجوار، هدایت بسیاری از عملیاتها را در غوطههای شرقی و غربی، حومه فرودگاه بینالمللی دمشق، درعا، ارتفاعات حومه لاذقیه، حلب، سهل الغاب و بسیاری از مناطق تحت اشغال تروریستها در خاک سوریه برعهده داشت.
با تشکیل گروهک تروریستی داعش و سقوط بخش مهمی از خاک عراق، به همراه فرماندهانی نظیر شهید «حاج ابراهیم الحاج» (ابومحمد سلمان)، در کنار نیروهای حشد شعبی و مقاومت اسلامی عراق به جنگ با تروریستهای داعشی در مناطق بیابانی شمال و غرب عراق پرداخت.
***
طی نبردهای عراق و سوریه بیش از 7 بار مجروح شد اما با این حال هیچ تردیدی در عادت همیشگیاش نسبت به دوری از اتاق عملیات و فرماندهی نبرد در خط مقدم درگیری به خود راه نداد.
***
شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان محور مقاومت اسلامی، مخصوصا فرماندهان شهید لشکر «فاطمیون» افغانستان، علاقه ویژهای به او داشتند. یک عکس یادگاری از او، حاج قاسم، ابوحامد، فاتح و چند نفر دیگر از فرماندهان شهید جبهه مقاومت اسلامی تا امروز منتشر شده است.
***
پس از گشوده شدن جبهه «خناصر» در حومه جنوبی استان حلب در ابتدای سال 2016 (زمستان 1394)، مقاومت اسلامی تلاش کرد تا نیروهای داعش و دیگر تروریستهای تکفیری را از این منطقه عقب براند. فرماندهی این نبرد را «حاج علاء» برعهده گرفت.
حین درگیری با تروریستهای داعش، از ناحیه پاها و شکم به شدت مجروح و مفقود شد تا اینکه کمتر از 3 روز بعد از گزارش جراحت و مفقودی، نیروهای مقاومت اسلامی پیکر او را در منطقهای نزدیک به محل درگیری پیدا کردند. آن روز دوشنبه 29 فوریه 2016 (10 اسفند 1394) بود.
***
«اگه تموم خانههای مردم عرب رو بگردیم، شجاعتر از تو پیدا نمیکنیم!»
این عبارت معروفی بود که «سید مصطفی بدرالدین» (سید ذوالفقار) در مورد دوست، همرزم و فرمانده تحت امرش «علای بوسنی» گفت و مدتی بعد، پس از شهادت خود او (سید مصطفی) منتشر شد.