به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 21,349
بازدید دیروز: 23,262
بازدید هفته: 59,265
بازدید ماه: 132,180
بازدید کل: 24,832,301
افراد آنلاین: 385
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲٤ آبان ۱٤۰۳
Thursday , 14 November 2024
الخميس ، ۱۲ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
خوان حکمت (۲۹۷) : بدترين غدّه فکري و اعتقادي انسان(خوان حکمت) ۱۴۰۰/۰۸/۲۹

خوان حکمت

 بدترين غدّه فکري و اعتقادي انسان

۱۴۰۰/۰۸/۲۹

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

هيچ موجودي در نظام هستي، همتاي خداي سبحان نيست و اين دعاي نوراني «جوشن كبير» تقريباً شناسنامه بخشي از اوصاف و اسماي حُسناي خداي سبحان است، اگر در قرآن كريم آمده است او (أَحْسَنُ الْخالِقين‏)[1] است يا
(خَيْرُ الْحاكِمين‏)[2] است يا (خَيْرُ الْفاصِلين‏)[3] است؛ در اين دعاي نوراني «جوشن كبير» كه اگر شب‌هاي جمعه موفق بشويم قرائت آن براي ما روح و ريحان است و با تعابیر «خَيْرَ الْحَاكِمِينَ»، «خَيْرَ مَعْرُوفٍ عُرِف‏، أَعَزَّ مَذْكُورٍ ذُكِر» آمده است.[4] ديگر از او بالاتر نيست. در نظر ابتدايي وقتي گفته مي‌شود خدا (أَحْسَنُ الْخالِقين‏) است، خدا (خَيْرُ الْحاكِمين‏) است، خدا (خَيْرُ الْفاصِلين‏) است، انسان خيال مي‌كند اين خير يك خير تفضيلي است، به اصطلاح جزو «أفعل تفضيل‌»هاست؛ بعد وقتي تحقيق مي‌كند مي‌بيند خير تعييني است و نه خير تفضيلي. اگر ما در مسئله (أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ)[5] اين چنين مي‌يابيم كه اين اولويّت تعييني است و نه تفضيلي، همه اوصافي كه درباره خداي سبحان است كه او (خَيْرُ الْحاكِمين‏) است، (أَحْسَنُ الْخالِقين‏) است، (خَيْرُ الرَّازِقين)[6] است، (خَيْرُ الْفاصِلين‏) است، همه اينها تعييني است؛ نه يعني ديگران هم حاكمند، خالقند، رازقند، فاتحند؛ ولي خدا بهتر است، اين چنين نيست؛ چون در ساير آيات قرآن كريم اين خيرها را به‌عنوان خير تعييني مي‌داند نه تفضيلي. اگر مي‌فرمايد خدا (أَحْسَنُ الْخالِقين‏) است، در بخش‌هاي ديگر مي‌فرمايد: (اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ)[7] اين موجبه كليه تخصيص‌پذير هم نيست؛ يعني اگر درباره ديگران توهّم كنيم كه آنها هم خالقند؛ نظير مسيح(ع) كه مي‌گويد: (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَهًِْ الطَّيْر)[8] يا ساير موارد اعجازي، آنها مظهر خالقيّت خدا هستند، نه اينكه واقعاًً آنها خالقند، خدا هم خالق است؛ منتها خالقيت خدا بهتر از خالقيت اينهاست  و اگر براي مؤمنين عزّت است كه (لِلهِ الْعِزَّهًُْ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين‏)،[9] در بخش‌هاي ديگر از قرآن كريم منحصراً عزّت را براي خدا مي‌داند (لِلهِ الْعِزَّهًُْ جَميعَاً)؛[10] هم اين (جَميعَاً) مفيد حصر است، هم آن تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است. پس اگر عزّتي براي انبيا و اوليا و مؤمنين هست، ظهور عزّت خداست، اگر خالقيّتي براي مسيح هست ظهور خالقيت خداست و ساير موارد. پس چيزي همتاي ذات اقدس اله نيست.چه اينكه او كلّ اين نظام را آفريد، او كلّ اين نظام را مي‌پروراند، خالقيت براي اوست، يك؛ ربوبيت براي اوست، دو؛ معرفت چنين خالقي، ايمان به چنين خالقي، اطاعت دستور چنين خالقي، بهترين فضيلت است؛ هيچ فضيلتي بالاتر از اعتقاد توحيدي و ايمان به خدا و اسماي حُسناي او نيست و ما با اين ايمان، اين مهم‌ترين ارزش درگيريم و شيطان با كمك وساوس دروني با این عزيزترين و گرامي‌ترين سرمايه ما كار دارد. اينكه در برخي از آيات خدا فرمود:«اكثر مؤمنين گرفتار شركند.»[11]، براي اين است يا گرفتار شرك اعتقادي‌اند يا شرك در مقام عمل، شيطان دست‌بردار نيست و وسوسه مي‌كند.
غرور و خودخواهي، راه نفوذ شیطان
از چه راه - معاذالله - ما را مشرك اعتقادي يا مشرك در عمل مي‌كند؟ از درونِ ما به‌عنوان خودخواهي و غرور. اينكه ما حاضر نيستيم حرف ديگري را بپذيريم، اينكه حاضر نيستيم حرف ما را ديگران نپذيرند، اينكه در هر كاري يك پسوند «من» و «بايد» باشد، اينكه (أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه‏)[12] اين بدترين دشمن ماست. از وجود مبارك رسول گرامي(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسيده است كه «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» (دشمن‌ترين دشمن تو، نفسى است كه ميان دو پهلويت قرار دارد) ،[13] همين غرور و خودخواهي كه حرفِ من اين است. چنین کسی خداي خود را همان هوس مي‌داند، چيزي را باور دارد كه مورد مِيل او باشد، از چيزي اطاعت مي‌كند كه مورد ميل او باشد؛ اين بدترين غدّه فکري و اعتقادي ماست.آن وقت با اين غدّه به هيچ وجه نمي‌شود مبارزه كرد؛ لذا در آن بخش از آيات فرمود: ( و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند! ‏) يا شرك در اعتقاد كه شرك در عمل را هم به همراه دارد يا لااقل شرك در عمل است،گرچه در شرك در اعتقاد نباشد. فرمود: (لِلهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلا)[14] در بخش پاياني اين آيه فرمود: (وَ مَنْ كَفَرَ)؛ يعني مستطيعي كه مكه نرود كفرِ عملي دارد نه كفر اعتقادي، اين خطر براي همه ما هست.
 بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي(دام‌ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 16/10/95
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا 
____________________________
[1]. مؤمنون، 14؛ صافات، 125. [2]. اعراف، 87؛ يونس، 109؛ يوسف، 80. [3]. انعام، 57. [4]. المصباح للكفعمي (جنهًْ الأمان الواقيهًْ)، ص258.
[5]. انفال، 75. [6]. مائده، 114؛ حج، 58 و... [7]. رعد، 16؛ زمر، 62.
[8]. آل‌عمران، 49. [9]. منافقون، 8. [10]. فاطر، 10. [11]. يوسف، 106.
[12]. جاثيه، 23. [13]. عدهًْ الداعی و نجاح الساعی، ص314. [14]. آل‌عمران، 97.