مهلكه منافقان و مواضع همراهان
۱۴۰۰/۰۹/۰۲
آغاز تابستان پرحادثه 1360، در واقع پايان حيات ائتلافي از گروههايي با ايدههاي ماركسيستي، ليبراليستي و شبه ناسيوناليستي بود كه نقاط اشتراكي، آنان را به يكديگر پيوند ميداد. يكي از مهمترين اشتراكها، اتفاق نظر براي عدم اجراي احكام اسلام در حكومت بود. نهضت آزادي كه اعضاي آن از سابقه تعلقات مذهبي (ولو علمگرايانه) برخوردار بودند، هيچگاه حاضر به محكوم كردن مخالفت مرتدّانه جبهه ملي با حكم اسلامي «قصاص» نشد. اين همنظري، در موضوع دفاع از بنيصدر نيز وجود داشت. اگر منافقين، سادهلوحانه مردم تهران را به نجات جان بنيصدر فراميخواندند، نمايندگان نهضت آزادي و همفكران آنها مثل حسين انصاريراد ـ نماينده نيشابور كه بعدها در مجلس ششم هم پيشقدم آبستراكسيونهاي تشنجزا بود ـ علي گلزاده غفوري، محمد مجتهد شبستري و... با غيبت در جلسات روزهاي 30 و 31 خرداد 1360 براي جلوگيري از سقوط بنيصدر تلاش ميكردند.1 اين تلاش براي ابقاي كسي صورت ميگرفت كه به گفته حسين نواب صفوي و سودابه سديفي، مشاوران بنيصدر، در زمان اختفا تأكيد ميكرد كه در صورت ناتواني در بسيج مردم به نفع خود، بايد سران جريان خط امام از بين بروند.2 اجراي اين خواسته از ترور آيتالله خامنهاي در نيمروز ششم تيرماه آغاز شد. گروهک فرقان با درج عبارت «هديه گروه فرقان» در داخل ضبط صوت انفجاري، جزوهاي را مبني بر به عهده گرفتن مسئوليت ترور رهبر معظم انقلاب انتشار دادند. اين در حالي بود كه تصور میشد اعضاي گروه كمتعداد فرقان يا اعدام، زنداني و نادم شده يا در تور اطلاعاتي دستگاههاي انتظامي و امنيتي هستند. تحليل سازمان منافقين از نتيجه فاجعه هفتم تير ماه نيز «بيآينده شدن نظام جمهوري اسلامي» بود.
گروههايي كه در عمر خود هيچگاه كمترين جايگاهي براي اقدامات قهرآميز(خصوصاً عليه رژيم ستمشاهي) قائل نبودند، با علاقه خاصي به استقبال اين اقدام جنايتكارانه رفتند. كريم سنجابي، دبير كل جبهه ملي در خاطرات خود با اين جملات به ستايش جنايت منافقين پرداخته است:
«مبارزات و جانفشانيهاي مجاهدين عليه دستگاه جابر و جاهل و ارتجاعي و ايران برباد ده آخوندها غيرقابل انكار است. ظاهراً آنها بودند كه با يك ضربت تاريخي شبانه مركز حزب جمهوري اسلامي را ويران و بهشتي و... جمع كثيري از وزيران و سردمداران آنها را نابود كردند.»3
اما تشييع عظيم شهيد بهشتي و ديگر شهداي هفتم تيرماه نه تنها منافقين را از پذيرش علني مسئوليت انجام انفجار بازداشت، بلكه باعث شد عناصر نهضت آزادي نيز مصلحت خود را در بازگشت به مجلس ببينند.
نهضت آزادي با صدور اطلاعيهاي انفجار 7 تير را محكوم كرد و البته در تسليت به امامخميني بالحني دوپهلو اعمال قهر و زور و قتل را شديداً محكوم كرد. نهضت آزادي و افرادي همچون كاظم سامي بهرغم همراهيهاي قبلي با بنيصدر و منافقين و ادامه موضعگيري دوپهلوي خود، به گفته آقاي هاشمي رفسنجاني در اين مقطع توقع داشتهاند كه امام خميني آنها را در سخنان خود تطهير كند.4 در شهرستانها عرصه برحاميان سابق بنيصدر بسيار تنگ شده بود. فشار موكلان حسين انصاريراد در شهر نيشابور آنچنان شديد بود كه وي استعفاي خود را به مجلس اول تقديم كرد.
البته در ميان عناصر همسو با ليبرالها كساني هم بودند كه در اين مقطع مواضع متفاوتي را اتخاذ كردند. 10 نماينده مجلس كه در بين آنان نام حسن يوسفي اشكوري، محمد كاظم موسوي بجنوردي (رئيس كتابخانه ملي در دوره رياست جمهوري خاتمي)، فتحالله اميد نجفآبادي ـ روحانينماي عضو باند مهدي هاشمي كه چندي بعد به جرم ارتكاب اعمال شنيع اعدام شد ـ و محمد محمدي گرگاني (از اعضاي سابق مجاهدين خلق) به چشم ميخورد، در اطلاعيهاي ضمن آنكه موضع انتقادي و مخالف خود با جريان خط امام را حفظ كرده بودند، بنيصدر را به سبب «تبديـل شـدن به مـركز وحـدت اكثـر مخـالفين نظـام جمـهوري اسـلامي» و غـرور و خودمداري و مخالفت با نهادهاي انقلابي مورد ملامت قرار دادند.5
پانوشتها:
1- روزنامه كيهان، 31/3/60، به نقل از مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2، ص576.
2- غائله چهاردهم اسفند، ص 730، به نقل از مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2، ص588.
3- سنجابي، اميدها و نااميديها، ص414، به نقل از مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2،
ص 598.
4- ياسر هاشمي، عبور از بحران (كارنامه خاطرات هاشمي رفسنجاني، سال ۱۳۶۰) نشر معارف انقلاب، چاپ نهم، 1386، ص160.
5- كيهان، 1/4/60، به نقل از سازمان مجاهدين خلق پيدايي تا فرجام، ج 2، ص576.