محمدجواد مهدیزاده
استان «جبل» لبنان را با تعدد مذاهب و گروه مذهبی درونش میشناسند؛ شیعه امامی، درزیهای اسماعیلی، مسیحیان مارونی و چند گروه دیگر. در این بین چند منطقه دارای ساکنان شیعه مذهب است. «قماطیه» از توابع «عالیه» یکی از آنهاست. جایی که قهرمانان زیادی را تحویل مکتب مقاومت داده است. یازده سال پیش از اینکه متجاوزان صهیونیست به این منطقه برسند، یکی از این قهرمانان به دنیا آمد. نامش را «حاتم» گذاشتند، «حاتم حِماده»
* * *
مدت زیادی از عقبنشینی اشغالگران اسرائیلی و مزدوران لبنانیتبار لحدیشان به نوار اشغالی مرزی نمیگذشت. کمکم تصمیم گرفت پا در مسیر مقاومت بگذارد. به جای اینکه مانند گروهی از رزمندگان، از ابتدای کار وارد تشکیلات رزمیشود، تصمیم گرفت از سنگر فرهنگ و مساجد شروع کند. وارد تشکیلات انجمن پیشاهنگی «المهدی»(عج) شد و فرماندهی گروهی از کودکان و نوجوانان پیشاهنگ را برعهده گرفت. در همان مدت فرماندهی پیشاهنگان نشان داد که خصوصیات یک فرمانده لایق را داراست. پس از مدت کوتاهی توانست به عنوان یکی از نیروهای بسیج کل، وارد مقاومت اسلامی شود.
* * *
پس از دبیرستان، توانست در مقطع کارشناسی رشته مهندسی برق در دانشگاه عربی لبنان مشغول به تحصیل شود. این بار مسئولیت «بسیج تربیتی» حزبالله، بخش دانشگاهی حزب، را ابتدا در دانشکده و سپس در کل دانشگاه به عهده گرفت. لیاقت فرماندهی خود را بار دیگر، این بار در دانشگاه، به طرفداران و مخالفین مقاومت اسلامی ثابت کرد. با مدرک کارشناسی مهندسی برق از همین دانشگاه فارغالتحصیل شد.
* * *
واحد پشتیبانی هوایی مقاومت اسلامی جزء یگانهای کمتر شناخته شده حزبالله است. «علاء»، که از آن روز لقب حاتم در مقاومت اسلامی شده بود، در اواخر دهه 80 میلادی(60 شمسی) به این واحد پیوست. با انواع سلاحهای ضد هوایی موجود در مقاومت اسلامی آشنا شده بود. به همین دلیل با وجود سن کم، ظرف چند سال مشارکت در طرحهای دفاع هوایی و رصد نیروی هوایی ارتش اسرائیل و هواپیماهای جاسوسی آن، به فرماندهی «پدافند هوایی جبهه جنوب» رسید. با این حال، در نبردهای زمینی هم مشارکت داشت و یکی از فرماندهان طراح و هدایتگر در حمله به پایگاههای ارتش رژیم صهیونیستی و مزدورانش تا روز آزادسازی جنوب لبنان بود.
* * *
سابقه درخشان او در آشنایی، کار و هدایت نبردهای مربوط به سلاحهای ضد هوایی باعث شد سرانجام به جایگاه «فرمانده کل پدافند هوایی مقاومت اسلامی لبنان» برسد. با وجود بمباران گسترده مناطق غیرنظامی لبنان توسط دشمن طی جنگ 33 روزه، که به دلیل تعداد بالای هواپیماهای اهدایی آمریکا به رژیم صهیونیستی و تجهیز این هواپیماها به بمبهای ساخت آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا بود، حاج علاء موفق به انهدام چند پرنده جنگی و تعدادی از پهپادهای دشمن شد. با این وجود از میدان نبردهای زمینی در جنوب هم
نه تنها بیخبر نبود بلکه به رسم «دوران زیبا» (لقب سالهای مبارزه با ارتش اسرائیل در مناطق اشغالی جنوب) در نبردهای زمینی هم به یاری همرزمان خود میشتافت.
* * *
جنگ در شام شعلهور شده بود و آتشش حالا به سمت لبنان و عراق در حال گسیل هرچه بیشتر بود. حالا زمان آن رسیده بود که حاج علاء دوباره به فرماندهی در جبهه زمینی برگردد. جانشینی فرماندهی جبهه قلمون و هدایت بخش مهمی از نیروهای ویژه حزبالله (یگان نیرو مخصوص رضوان) مأموریتی بود که او آن را با موفقیت در قصیر، یبرود، رنکوس و سنگینترین نبرد آزادسازی در تاریخ حزبالله، آزادسازی شهر مهم و راهبردی «زَبَدانی» در جوار مرز سوریه با لبنان، به انجام رساند. بااشراف و همکاری فرمانده ارشد و همرزم قدیمیاش، «سید مصطفی بدرالدین» (سید ذوالفقار)، مراکز تجهیز خودرو تروریستهای تکفیری برای انفجار در داخل خاک لبنان را شناسایی و منهدم کرد. دشمن تکفیری کم کم به اهمیت «علاء 125» (لقب و کد مخصوص او در گفتوگوهای رزمندگان مقاومت اسلامی) بیشتر پی برد. این در حالی بود که خودش در هنگام کارهای روزانه رزمندگانش (حتی تهیه غذا و کارهای دیگر) به آنان کمک میکرد. «اتاق عملیات جبهه قلمون» برای او حکم خانه دوم را داشت.
* * *
حین جنگ در سوریه هر از گاهی فرصت میکرد تا به والدین، همسر و فرزندانش در وطن، لبنان، سر بزند. یک فرصت دیگر را هم در میانه جنگ هرگز از دست نداد. دوست داشت همراه زائران حضرت سید الشهداء(ع) در بزرگترین تجمع مسلمانان و شیعیان جهان و بزرگترین گردهمایی بینالمللی سالانه جهان، پیادهروی بزرگ اربعین حسینی، شرکت کند. فرماندهان ارشد مقاومت اسلامی هم ضمن التماس دعا از او، با سفر «حاج علاء» به عراق موافقت کردند.
او هم پس از سفر هوایی به نجفاشرف و زیارت امیر مومنان(ع)، درحالیکه مثل خیلی از زائران دیگر تنها یک کوله پشتی بر دوش خود داشت، مسیر نجف تا کربلا را پیاده طی کرد. بسیاری از رزمندگان مقاومت اسلامی این مسیر را پیش از او یا همراه او طی کردند.
* * *
نبرد در اطراف حلب شدت گرفته بود و نیروهای محور مقاومت اسلامی و ارتش سوریه با پیشروی در مناطق مختلف حومه شهر، در حال بازپسگیری آنها از تروریستهای تکفیری بودند. یکی از این مناطق مهم، «مجتمع 1070 واحدی» حلب بود که در حومه جنوب غربی شهر، بین «راموسه» و «حمدانیه» قرار گرفته است.
نبرد در اطراف این مجموعه بیشتر از یک ماه طول کشید. حاج علاء که طی همین نبرد سنگین، مشغول هدایت نیروهای مقاومت اسلامی در جبهه جنوب غرب حلب بود، طی درگیری با تروریستهای تکفیری در روز یکشنبه 16 اکتبر 2016 (25 مهر 1395) به شهادت رسید. آن روز چهارمین روز پس از عاشورای حسینی بود.
تا لحظه شهادتش، بسیاری از دوستان و آشنایانش نمیدانستند او همان «علاء 125» یکی از فرماندهان ارشد مقاومت اسلامی است. زمانی این موضوع برای همه آشکار شد که او را کنار دوستان و رزمندگان دیرینهاش، عماد مغنیه و سید مصطفی بدرالدین، در روضه الشهیدین بیروت دفن کردند.