محمدجواد مهدیزاده
روایتی از سردار کارگردان شهید حسن عبدالله (کرار) از فرماندهان ارشد واحد تبلیغات جنگی مقاومت اسلامی، عکاس، تدوینگر و کارگردان شبکه المنار لبنان
چهار سال از اشغال مناطق لبنانی همجوار با شمال فلسطیناشغالی میگذشت که اسرائیلیها برای گسترش مناطق تحت نفوذ رژیمشان، این بار عقب زدن کامل فلسطینیها از مرز شمالی را بهانه کردند و با حمله به خاک لبنان، ظرف کمتر از 10 روز به حومه جنوبی بیروت رسیدند. یکی از روستاهایی که از چهار سال قبل تحت اشغال صهیونیستها قرار داشت، شهرک مرزی «عَیتَرون» بود. در همان سال حمله، «حسین عبدالله» و همسرش صاحب پسری شدند که او را «حسن» نام گذاشتند.
***
روزگار کودکی «حسن» با بازی میگذشت اما وقتی در همان کودکی فهمید که مشغول زندگی در یک روستای تحت اشغال صهیونیستهاست،
کم کم بازی هم جایش را به چیزهای دیگر داد. وقتی در پایان تحصیلات ابتدایی و آغاز دبیرستان، به همراه خانواده از روستا نقل مکان کردند، دیگر نه جایی و نه وقتی برای بازی کردن نبود. زمان کارهای مهم دیگری فرارسیده بود.
***
به هنر، مخصوصا عکاسی و فیلمبرداری، علاقه داشت. همین شد که وقتی در اواخر دهه 90 میلادی (70 شمسی)، روزها و ماههای اوج عملیاتهای مقاومت اسلامی لبنان علیه ارتش اسرائیل و مزدوران لحدیاش، به مقاومت اسلامی پیوست، او را به واحد «تبلیغات جنگی» (الإعلام الحربی)، که وظیفه ثبت صحنههای عملیاتها، ساخت برنامههای مستند و تبلیغی و تولید محتوای رسانهای علیه صهیونیستها و دیگر دشمنان مقاومت (مخصوصا آمریکا و تروریستهای تکفیری) را به عهده دارد، فرستادند. اینجا سرآغاز حماسههای بزرگ حسن در خط مقاومت بود.
***
با کمتر از 17 سال سن، جوانترین عکاس و فیلمبردار واحد تبلیغات جنگی مقاومت اسلامی به شمار میرفت. با این وجود، مأموریت بزرگی به او، که حالا در بین همرزمانش به لقب نظامی «کرار» شناخته میشد، داده شد: «فیلمبرداری از حملات مقاومت اسلامی به مهمترین پایگاههای ارتش رژیم صهیونیستی در نوار اشغالی جنوب لبنان»!
قطعا برای یک ژنرال ارشد منطقه شمالی ارتش اسرائیل، که خبر حمله مقاومت اسلامی و داوطلبان «سرایای لبنانی» به پایگاه مهم «عَرَمتی» در نوار اشغالی جنوب لبنان را از طریق تصاویر ضبط و پخش شده در شبکه «المنار» لبنان میدید، وضعیت بسیار دردناکتر میشد اگر میفهمید که آن صحنهها را یک رزمنده فیلمبردار و نوجوان 17 ساله اهل منطقه اشغالی ضبط و به گیرندگان مورد نظر در شبکه المنار ارسال کرده است. ضربه تصاویر این عملیات به حدی برای اسرائیل سنگین بود که باعث ترس و رعب هرچه بیشتر اسرائیلیها و مزدورانشان شد؛ چیزی که سبب شد سرعت عقبنشینی دشمن روند تصاعدی به خود بگیرد و جنوب لبنان، کمتر از یک ماه بعد از حمله به پایگاه عرمتی، از اشغال صهیونیسم آزاد شود.
***
اسرائیل حاضر به آزاد کردن اسرای لبنانی نبود. مقاومت اسلامی هم تصمیم گرفت که یک عملیات اسیرگیری در مزارع اشغالی «شِبعا» انجام دهد تا با اسیر کردن تعدادی از نظامیان صهیونیست، اسرائیلیها را وادار به آزادسازی اسرای لبنانی در زندانهای فلسطین اشغالی کند. فیلمبرداری و تصویر صحنههای عملیات پیش رو به «کرار» و نیروهایش در واحد تبلیغات جنگی واگذار شد.
صبح روز شنبه 7 اکتبر 2000 (16 مهر 1379)، درست چند ماه بعد از عقبنشینی بزرگ صهیونیستها، اوضاع در مزار اشغالی «شِبعا» در مثلث مرزی لبنان-سوریه-فلسطیناشغالی آرام بود. تعدادی جوان لبنانی اهل جنوب، در حالی که لباسهای ورزشی تنشان بود، مشغول بازی فوتبال در محوطه نزدیک به دروازه مرزی شدند. اسرائیلیها خیالشان از بابت امنیت مرز راحت بود و توجه نمیکردند که این گروه جوان، چرا حین فوتبال هر چند لحظه یکبار با پای خود، سنگهای درشتتر محوطه نزدیک دروازه مرزی را از محل زمین فوتبال به حاشیه آن جابهجا میکنند. غیر از این، آنها حتی نمیدانستند که «کرار» و تعدادی از همرزمانش مشغول فیلمبرداری از صحنه هستند.
چند ساعت بعد، یک خودروی نظامی اسرائیلی در آن طرف دیوار مرزی حال عبور بود که ناگهان یک بمب در کنار دروازه مرزی منفجر شد. فریاد
«یا صاحبالزمان(عج)» کرار در بیسیم پیچید. فرصت اعزام نیروهای کمکی برای صهیونیستها زودتر از آنکه فکرش را بکنند، به پایان رسید. یک خودروی استیشن مقاومت اسلامی با شیشههای دودی، دقیقا از همان نقطهای که چند ساعت پیش تعدادی جوان مشغول فوتبال اما در اصل، کنار انداختن سنگهای درشت اطرافش بودند، با سرعت از دیوار مرزی عبور کرد و وارد مزارع شبعا شد. همزمان تعدادی از رزمندگان مقاومت اسلامی هم به سمت خودروی اسرائیلی شلیک کردند.
دقایقی بعد رزمندگان مقاومت اسلامی سه نظامی صهیونیست را از درون خودرویشان در مزارع اشغالی شبعا بیرون کشیدند و سوار بر خودروی استیشن به داخل مناطق آزاد برگشتند کمتر از 10 روز بعد هم یک سرهنگ لهستانی-آلمانیتبار اسرائیلی موساد به نام «الحانانتانِنباوم» در دام حزبالله افتاد و در بیروت اسیر شد. وعده سید حسن نصرالله عملی شد. حالا اسرائیلیها دوباره مجبور به گشودن پرونده اسرای لبنانی در زندانهای فلسطین اشغالی شدند.
***
مسئولیت مهم دیگری به کرار داده شده بود: فیلمبرداری از وصیتنامههای رزمندگان مقاومت اسلامی. عادت نیروهای مقاومت از اوایل دهه 90 میلادی این است که از رزمندگان خود، فیلم وصیتنامه تهیه کند. این موضوع در ابتدا به استشهادیون در دهه 80 میلادی (60 شمسی) اختصاص داشت. او این مأموریت را به دقیقترین شکل ممکن انجام داد.
از میان رزمندگانی که وصیت نامههایشان توسط واحد تبلیغات جنگی مقاومت اسلامی ضبط شد، چند نفر از دوستان او بودند که در جنگ 33 روزه به شهادت رسیدند. یکی از نزدیکترین دوستانش «سید مصطفی زلزلی» (سید صادق) بود که در نبردهای زمینی جنوب لبنان به شهادت رسید.
مأموریت دیگر کرار در جنگ 33 روزه تصویربرداری و عکاسی از صحنههای جنگ و نبردهای رزمندگان مقاومت اسلامی بود. بسیاری از این صحنهها به دلایل امنیتی همچنان در آرشیو مقاومت اسلامی حفظ شده است.
***
سید حسن نصرالله علاقه بسیار زیادی به وی داشت. تا پیش از شروع جنگ 33 روزه، در بسیاری از ملاقاتهای خصوصی و عمومی سید مقاومت به عنوان فیلمبردار حضور داشت. بارها توسط سید حسن مورد تقدیر قرار گرفت.
***
بعد از پایان جنگ 33 روزه، مشغول همکاری با شبکه المنار شد. تصمیم گرفت که به عکاسی و فیلمبرداری، کارگردانی و تدوین را هم اضافه کند. مدت زیادی از کارش در دفتر المنار در جنوب بیروت نگذشته بود که مهارت قابل توجهی در هر دو کسب و ساخت فیلم، مستند، کلیپ و برنامههای تلویزیونی مربوط به مقاومت اسلامی را آغاز کرد.
از کارهای مهمی که ساخت فیلمهای «نقطه فداکاری» و «رویای دیدار»، در کنار مجموعه مستند «گروهان عشق» (زندگینامه استشهادیون مقاومت اسلامی لبنان که سید حسن نصرالله شخصا در یک سخنرانی از آن تقدیر کرد)، را میتوان نام برد. آثاری که بسیاری از آنها جزو کارهای جذاب تاریخ کار شبکه المنار و سینمای مقاومت لبنان محسوب میشوند.
***
با شروع جنگ در سوریه، با وجود داشتن سه فرزند (بتول، عباس و محمد مهدی) برای همراهی با رزمندگان مقاومت اسلامی راهی میدان نبرد با تروریستهای تکفیری در شام شد. مدت زیادی از حضورش در سوریه نگذشت که در یک انفجار از ناحیه صورت، دست و چند عضو دیگر دچار جراحت شد. جانبازی برای دفاع از حضرت زینب(س) در برابر دشمنانش را افتخاری بزرگ میدانست.
با این وجود جراحتهای سنگین، کرار همچنان به ثبت تصاویر رزمندگان مقاومت اسلامی در نبرد با تروریستهای تکفیری ادامه داد.
***
نبرد در شمال حلب به شدت جریان داشت. نیروهای جبهه مقاومت اسلامی به دنبال شکست محاصره شهرهای شیعهنشین «نبل» و «الزهراء» بودند. کرار نیز به عنوان یکی از مسئولان رسانهای مقاومت اسلامی در حال ضبط تصاویر بود که یک انفجار در حین درگیری رخ داد. «حاج کرار» پس از سالها به آرزوی دیرینه خود رسید. آن روز سهشنبه 17 فوریه 2015 (28 بهمن 1393) و در هفته فرماندهان شهید مقاومت اسلامی بود؛ هفتهای که به خاطر توالی روزهای شهادت «حاج عماد مغنیه»، «سید عباس موسوی» و «شیخ راغب حرب» به این نام شناخته شده است.
***
«وظیفه شما مهمترین کار مقاومت اسلامیه چون نبرد رزمندههای مقاومت رو ثبت میکنین. شما باید این کار رو حتی به قیمت خونتون با موفقیت انجام بدین، برادرها!» این وصیتی بود که «حسن عبدالله»، همانطور که از نیروهایش در واحد تبلیغات جنگی خواسته بود، با خونش به آن عمل کرد.