به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 22,663
بازدید دیروز: 24,646
بازدید هفته: 85,224
بازدید ماه: 158,139
بازدید کل: 24,858,137
افراد آنلاین: 134
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۵ آبان ۱٤۰۳
Friday , 15 November 2024
الجمعة ، ۱۳ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
۳۸۲ - خاطره ای از شهید حاج حسن الحاج (ابومحمد اقلیم/ ماهر):ابومحمد ماهر؛ حماسه‌ساز اقلیم‌التفاح و شامات ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
پرچمداران حسین (ع)-بخش اول
 
خاطره ای از شهید حاج حسن الحاج (ابومحمد اقلیم/ ماهر):
 
ابومحمد ماهر؛ حماسه‌ساز اقلیم‌التفاح و شامات 
 
   ۱۴۰۰/۰۸/۲۵

روزهای محرم رزمندگان جنگ - ایسناالشهيد القائد حسن محمد الحاج /الحاج ماهر - Posts | Facebook

جواد مهدی‌زاده

روایتی از زندگی سردار شهید
حاج حسن الحاج (ابومحمد اقلیم/ ماهر)
از فرماندهان ارشد و بنیانگذاران مقاومت اسلامی لبنان)
خانواده «الحاج» اصالتا از مردم منطقه «عَرَمتی» در اقلیم التفاح بودند که به روستای «لُوَیزه» در همان ناحیه مهاجرت کرده بودند. در اوج برف و بوران روز سه شنبه 10 آذر سال 1343 (1 دسامبر 1964) خدا فرزند پسری به «حسین الحاج» و همسرش داد که نام او را «حسن» گذاشتند.
***
از دوران کودکی علاقه بسیار زیادی به روستای محل زندگی‌اش داشت. این علاقه بعدها بسیار بیشتر هم شد تا جایی که سال‌ها بعد، نه فقط نام لویزه، بلکه نام تمام منطقه اقلیم التفاح با نام او گره خورد.
در اثر همین علاقه، همیشه به خانواده در کار کشاورزی در مزرعه خانوادگی شان کمک می‌کرد. کتاب درسی یا مورد علاقه‌اش را هم با خودش به مزرعه می‌برد. شیوه مطالعه‌اش به این شکل بود که یک یا دو خط از کتاب را می‌خواند، سپس کتاب را باز می‌گذاشت و به کار مزرعه مشغول می‌شد. در همان حین کار، خطوطی که خوانده بود را تکرار می‌کرد تا حفظ شود. سپس به سراغ خط‌های بعدی می‌رفت و به همین ترتیب تمام مطلب را حفظ می‌کرد.
***
از همان دوره کودکی به سختی عادت کرده بود. مسیر خانه تا مدرسه، که در روستای «جَرجوع» و با فاصله نسبتا طولانی از لویزه بود، را پیاده رفت و آمد می‌کرد تا در کلاس درس حاضر باشد. تعداد دانش‌آموزان زیاد و جز یک خودروی ون، ماشین دیگری برای بردن آنها به مدرسه نبود. ترجیح می‌داد دیگران سوار شوند و اگر خودش جا پیدا کرد، سوار شود.
***
وقتی ارتش اسرائیل حمله گسترده را شروع و تمام مناطق تا بیروت را ‌اشغال کرد، در جزین و نبطیه به تحصیل در هنرستان مشغول بود. شرایط سخت باعث شد که هر دو هفته تنها یک بار برای دیدن خانواده به لویزه برود. هر وقت خبر می‌داد که در حال آمدن است، مادرش به پشت‌بام خانه می‌رفت تا از قبل رسیدن او به روستا را ببیند.
دیدن ‌اشغال منطقه و تصمیم او در مبارزه با دشمن ‌اشغالگر سرانجام مسیر او را برای همیشه عوض کرد.
***
پیش از اینکه نیروهای سپاه پاسداران وارد منطقه بقاع (شرق و شمال شرق لبنان) شوند، با دوستان همفکرش، که تعدادی از آنها قبلا در دیگر گروه‌ها و احزاب دوره‌های نظامی دیده بودند، در مسجد روستا جمع شدند. تصمیم قطعی بر آغاز یک حرکت مسلحانه علیه ارتش اسرائیل گرفته شد. نام این گروه شبه‌نظامی را هم «راه درست» (النهج الصالح) گذاشتند.
***
به محض گذراندن آموزش‌های سپاه در حومه «بَعلبَک» (شهری باستانی با اکثریت شیعه در منطقه بقاع در شمال شرقی لبنان)، به همراه دوستانش در همان گروه «راه درست»، به صورت مخفیانه به مناطق‌اشغالی برگشتند. این بار قرار بود هسته‌های یکپارچه مقاومت، که این گروه هم جزئی از آن به شمار می‌رفت، عملیات را علیه ارتش اسرائیل در منطقه‌اشغالی جنوب سازماندهی و اجرا کنند.
اقلیم التفاح به دلیل داشتن موقعیت طبیعی قابل توجه، مانند ارتفاعات، دره‌ها، باغ‌ها، مزارع، برکه‌ها و غارهای متعدد، منطقه‌ای بسیار مناسب برای به راه انداختن یک جنگ پارتیزانی گسترده علیه هر ارتش مهاجمی به شمار می‌رود.
حسن الحاج و دوستانش هم به محض استقرار دوباره در اقلیم التفاح، یکی از غارهای حومه لویزه را به عنوان قرارگاه و مرکز عملیاتی خود علیه نیروهای متجاوز صهیونیست در دوره اول پس از حمله بزرگ اسرائیل (1361-1363/ 1982-1985) تعیین کردند.
این غار یکی از اولین مراکز مهم مخفی مقاومت اسلامی در عمق منطقه ‌اشغالی بود که عملیات‌های رصد، کمین، بمبگذاری و درگیری با گشتی‌های ارتش اسرائیل و مزدوران در اقلیم التفاح را هدایت می‌کرد. از همین غار واقع در جنگل‌های اطراف لویزه، محور عملیاتی «اقلیم التفاح» در تشکیلاتی که مدتی بعد به نام «مقاومت اسلامی» شناخته شد، شکل گرفت.
هدایت این پایگاه و نظارت بر عملیات‌های اطراف آن، اولین جایگاه «حسن الحاج» 18 ساله، که حالا با لقب «ماهر» در بین دوستانش شناخته می‌شد، در کسوت یک فرمانده مقاومت ضد صهیونیسم بود.
***
خانواده الحاج از حضور پسرشان در جنبش مقاومت بی‌اطلاع نبودند تا اینکه یک روز سر و کله حسن پیدا شد. رفت سراغ مادرش و از او خواست چند نان بپزد تا همراه خودش ببرد. اینجا بود که خانواده الحاج بخشی از پشتیبانی از رزمندگان مقاومت اسلامی در اقلیم التفاح را به عهده گرفت و آن تأمین غذا و آذوقه برای رزمندگان حاضر در اطراف لویزه بود.
کم‌کم از آن روز به بعد نیروهای رزمنده هر زمانی که به غذا و آذوقه نیاز داشتند، یک نفر را به عنوان پیک پشت پنجره آشپزخانه می‌فرستادند تا آدرس یک محل خاص را بگوید، سپس اعضای خانواده نان و آذوقه‌ها را می‌بردند و آنجا می‌گذاشتند تا یک نفر از رزمندگان یا دوستان شان بیاید و غذا و نان را برای دیگر رزمندگان مستقر در اطراف روستا ببرد.
***
بعد از عملیات‌های استشهادی کوبنده و عقب‌نشینی صهیونیست‌ها به نوار‌اشغالی مرزی 1985، فرماندهی ارشد مقاومت اسلامی تصمیم گرفت پایگاه مهم دشمن در منطقه «سجد» را هدف حمله قرار دهد. طراحی و هدایت این عملیات را فرمانده کم نظیر تاریخ مقاومت اسلامی شهید «حاج سمیر مَطّوط» (حاج جواد/ در قسمت نهم مجموعه پرچمداران حسین(ع) به روایت زندگی این شهید پرداخته شد) برعهده گرفت.
«حاج ماهر» هم به عنوان یکی از نیروها، فرماندهان میدانی و دوستان «حاج جواد» در این عملیات شرکت کرد.
مقاومت اسلامی توانست عملیات را با موفقیت اجرا کند اما طی عملیات، یکی از نیروها مجروح شد و آن هم کسی جز «حاج ماهر» نبود. این اولین مورد از
دو بار جراحت او طی نبردهای ابتدایی از تاریخ حضورش در مقاومت اسلامی بود.
***
از اواخر 1363 تا 1366 (1985-1987) ، یعنی در فاصله 21 تا 23 سالگی، فرماندهی جبهه مهم
«اقلیم التفاح» را برعهده داشت. بازوی اطلاعاتی و شناسایی او در این دوره، دوست و برادر نزدیکش «محمد قانصوه» ملقب به «ساجد» بود (در قسمت پیشین مجموعه به زندگی سیره این سردار شهید پرداخته شد.) حمله به پایگاه سجد هم در همین دوره بود.
تا چند سال فرماندهی محور اقلیم التفاح را برعهده داشت و در همین مدت توانست بارها طی عملیات‌هایی پایگاه‌های دشمن و مزدورانش در بخش های‌اشغالی از مناطق و ارتفاعات اقلیم التفاح را هدف حمله قرار دهد.
یکی از موفق‌ترین این عملیات‌ها، که شخصا آن را طراحی و فرماندهی کرد، حمله رزمندگان مقاومت اسلامی به پایگاه ارتش رژیم صهیونیستی برفراز منطقه «بِئر کَلّاب» از بخش‌های اقلیم التفاح در روزچهارشنبه 6 مرداد 1372 (28 جولای 1993) بود. به رسم عملیات‌های مقاومت اسلامی در ماه‌های محرم و صفر، رزمندگان به جای پرچم‌های زرد، پرچم‌های سیاه رنگ حزب‌الله را با خود بردند تا پس از اجرای حمله، در مواضع تعیین شده از پایگاه به اهتزاز درآورند.
زمین واقع در دامنه تپه‌ای که پایگاه روی آن قرار داشت، به صورت کامل توسط سنگ‌ها و صخره‌های بزرگ و کوچک احاطه شده بود. به همین دلیل رزمندگان مقاومت اسلامی، با دقت و احتیاط پیشروی را به سمت سنگرهای بتنی دشمن در بالای دامنه تپه ادامه دادند. در همین حین که فیلمبردار ستاد «تبلیغات جنگی» مقاومت اسلامی (الاعلام الحربی) از صحنه عملیات فیلم می‌گرفت، یکی از رزمندگان با فریاد «یا اباعبدالله(ع)» و در حالی که سلاح تهاجمی «ام16-آ1» در دست داشت، با سرعت از تپه سنگلاخی بالا رفت و خود را به نزدیک مواضع صهیونیست‌ها رساند. یکی دیگر از رزمندگان هم با همین فریاد
(یا اباعبدالله(ع)) و در حالی که در دست راستش همان سلاح مشابه رزمنده قبلی بود و در دست دیگرش پرچم سیاه مقاومت اسلامی، ضمن تیراندازی موفق نفوذ به سمت سنگر دشمن شد.
انتشار تصاویر عملیات بئر کلاب و اهتزاز پرچم‌های سیاه مقاومت اسلامی برفراز پایگاه، برای صهیونیست‌ها بسیار سخت بود. اگرچه ارتش اسرائیل پایگاه منطقه بئر کلّاب را مانند دیگر پایگاه‌ها به خوبی تجهیز کرده بود اما به دلیل موقعیت ناهموار زمین این پایگاه، انتظار اجرای یک حمله دقیق و حساب شده از سوی حزب‌الله لبنان به این پایگاه را نداشت.
این حمله، یکی از موفق‌ترین حملاتی بود که
«حاج ماهر»، که حالا به دلیل علاقه زیادش به زادگاهش و در عین حال تجارب بالایش در همین منطقه به «ابومحمد اقلیم» معروف شده بود، علیه ارتش اسرائیل در تاریخ زندگی جهادی خود اجرا کرد.
***
از اوایل دهه 90 میلادی (70 شمسی) فرماندهی جبهه عملیاتی «بقاع غربی» را برعهده گرفت. در اولین و مهم‌ترین اقدام، یک پایگاه اطلاعاتی-عملیاتی برای مقاومت اسلامی در ارتفاعات مشرف به منطقه «تومات نیحا» در نظر گرفت تا وضعیت و اقدامات صهیونیست‌ها و ارتش مزدور لحدی در آنجا را تحت نظارت داشته باشد. کار دیگری که انجام داد، تمرینات مخصوص تطبیق شرایط رزمندگان با موقعیت سخت آب و هوایی منطقه بود چون در زمستان ارتفاع برف در این منطقه گاهی اوقات به دو متر می‌رسد.
از لحظه‌ای که «ابو محمد اقلیم» شرایط را در اطراف تومات نیحا تثبیت کرد، افسران و گشتی‌های ارتش اسرائیل در مناطق تحت‌اشراف او و نیروهایش در مقاومت اسلامی به صورت مداوم هدف حمله و کمین‌های متعدد قرار می‌گرفتند.
اسرائیلی‌ها سعی کردند از پوشش زرهپوش‌ها برای رفع این نقطه ضعف استفاده کنند اما هدف قرار گرفتن زرهپوش‌ها توسط نیروهای ابو محمد الاقلیم، خطای محاسباتی فرماندهان ارشد صهیونیست را به خوبی ثابت کرد.
***
یکی از دوستان و همرزمان وی، که فرماندهی محور جزین را برعهده داشت، «حاج ابومحمد سلمان» (سردار شهید ابراهیم الحاج/ در قسمت سوم مجموعه به زندگی این شهید پرداخته شد) بود. این بار هر دو در یک عملیات مشترک تصمیم داشتند ضربه سختی به مزدوران دشمن و سپس یگان‌های ویژه ارتش اسرائیل وارد کنند. این ضربه، انهدام نیروها و فرماندهان ویژه «گردان بیستم» از یگان‌های مهم ارتش مزدوران لحد در نقطه فرماندهی شان در شهر‌اشغالی «جِزّین» بود. این ضربات باعث شد که نیروهای مزدور لحدی از بعضی بخش‌های اطراف جزین عقب‌نشینی کنند. این موضوع سرآغاز عقب‌نشینی گسترده ارتش اسرائیل از لبنان بود.
«ابومحمد اقلیم» البته تصمیم داشت همچنان به غافلگیر کردن صهیونیست‌ها ادامه بدهد.
***
شناسایی‌ها و رصد اقدامات دشمن توسط نیروهای اطلاعاتی مقاومت اسلامی و شخص حاج ماهر، نشان داد که ارتش اسرائیل برای اجرای یک عملیات ویژه، قصد دارد گروهی از کماندوهای چترباز خود را از طریق تپه‌های واقع در محور «جَبّور- مَیدون» به عمق مناطق آزاد در آن سوی بقاع غربی اعزام کند. طبق بررسی‌های مقاومت اسلامی، این واحد قرار بود نیمه شب سه شنبه 4 اسفند 1377 (23 فوریه 1999) عملیات نفوذ را به سمت مناطق آزاد انجام دهد.
حاج ابو محمد اقلیم از قبل از حرکت این واحد، یگانی از نیروهای ویژه مقاومت اسلامی را مشخص و آنان را مأمور کرد که از قبل، در اماکن مشرف به مسیر حرکت این واحد در منطقه جبور مستقر شوند.
به محض رسیدن واحد صهیونیست، نیروهای ویژه مقاومت اسلامی به سمت آنان آتش گشودند. کماندوهای دشمن بهیچوجه انتظار حضور نیروهای مقاومت اسلامی در آن منطقه را داشتند. به همین دلیل همه آنان غافلگیر و گیج شدند.
در نتیجه این درگیری، که تا سحرگاه ادامه پیدا کرد، 15 نفر اعضای تیم کشته و زخمی شدند که در رأس آنها سرگرد فرمانده تیم و دو ستوان دستیارش بودند. کشته شدن سه افسر تکاور در یک عملیات، خسارت زیادی برای ارتش و جامعه کوچک صهیونیست بود.
حزب‌الله به این حد از ضربه نظامی و حیثتی هم اکتفا نکرد و فورا سلاح‌های تهاجمی غنیمتی از تیم کماندویی، مخصوصا سلاح ام18 مجهز به دوربین دید در شب و لیزر متعلق به فرمانده هلاک شده تیم، را در یک کنفرانس مطبوعاتی، که با حضور خود تکاوران مجری این عملیات برگزار شد، به نمایش گذاشت. پخش این تصاویر ضربه بسیار سخت تری به تبلیغات نظامی و جنگ روانی صهیونیست‌ها به شمار می‌آمد.
«کمین جبور» بعد از «کمین انصاریه»، دومین حمله قابل توجه از سوی یگان‌های ویژه حزب‌الله لبنان علیه نیروهای ویژه ارتش رژیم صهیونیستی ظرف چهار سال آخر‌اشغال جنوب و بقاع غربی لبنان بود.

Image result for ‫گل لاله‬‎