به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 21,951
بازدید دیروز: 24,646
بازدید هفته: 84,512
بازدید ماه: 157,427
بازدید کل: 24,857,426
افراد آنلاین: 133
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۵ آبان ۱٤۰۳
Friday , 15 November 2024
الجمعة ، ۱۳ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
۳۹۷ - خاطره ای از شهدای ستارگان مسیحیِ آسمان دفاع مقدس : ۱۴۰۰/۱۰/۰۷

 خاطره ای از شهدای ستارگان مسیحیِ آسمان دفاع مقدس : 

    ۱۴۰۰/۱۰/۰۷

شهید «آرمِن آودیسیان»عید پاک و حضور رهبر معظم انقلاب در منزل خلبان شهید مانوکیانروایت یک رزمنده مسیحی از شهید «روبرت لازار» - ایسناشهید احمد رشیدپور



کامران پورعباس
در ایام کریسمس و سالروز میلاد حضرت مسیح(ع) قرارداریم. چه بجاست یادی کنیم از رشادت‌ها و فداکاری‌های شهدای مسیحی در دفاع مقدس.
به همین مناسبت نگاهی می‌اندازیم به ماجرای شهادت چند شهید عزیز مسیحی با مرور دیدارهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با خانواده گرامیِ شهدای مسیحی. نقل شده که سابقه دیدار آقا با خانواده شهدای اقلیت به سال 61
بر می‌گردد. دیدارهای صمیمانه و خاطره‌انگیزی که تا سال‌های رهبر شدن ادامه یافت و در دوران رهبری نیز این دیدارها به صورت مسمتر انجام گردیده است.
خود حضرت آقا فرموده‌اند که: «در تهران حدود 80 شهید ارمنی هستند. من در این چند سال منزل اغلب رفتم.»
شهید آرمن آودیسیان
شهید آرمن آودیسیان در دفاع مقدس راننده آمبولانس بود و در هنگام عقب بردن مجروحان جنگی، ماشینش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد.
در سال 1396، همزمان با شب اول ژانویه و سال نو مسیحیان، مقام معظم رهبری به دیدار خانواده شهید آرمن آودیسیان می‌روند.
پدر و مادر گرامی شهید از دیدن رهبر انقلاب این گونه یاد می‌نمایند؛ پدر می‌گوید: «از خوشحالی نمی‌دانستم چه کنم؟» و مادر می‌گوید: «بی‌اختیار‌ گریه می‌کردم از خوشحالی که همچین شخصی در را باز کند بیاید تو. این خیلی برای ما مهم است. همچین شبی در زندگی نداشتیم.»
مادر شهید با دیدن آقا ‌گریه می‌کند و توضیح می‌دهد که اشک شوق است. می‌گوید خیلی آرزو داشتم شما را ببینم. آقا می‌گویند: «ان‌شاءالله همیشه خوشحال باشید.»
پدر شهید دستهایش را به آسمان می‌گیرد و می‌گوید: «خدایا قربانت بروم، چه سعادتی نصیب ما شد امشب.»
آقا مقداری از شیرینی که برای پذیرایی مقابلشان گذاشتند را نصف می‌کنند و به پدر شهید می‌دهند. مقداری دیگر تعارف مادر شهید می‌کنند. مادر می‌گوید: «من دیگر مریض نمی‌شوم» و خدا را شکر می‌کند. آقا خودشان بقیه شیرینی را میل می‌نمایند.
مادر شهید می‌گوید: «آن شب خیلی آقا خودمانی بود بی‌اندازه.»
در پایان و هنگام رفتن نیز رهبر انقلاب پیشانی پدر شهید را می‌بوسند و مادر دستش را به ابای آقا متبرک می‌کند.
شهید مانوکیان
شهید مانوکیان خلبان بوده و پروازهای عملیاتی جنگی زیادی داشته است. هواپیمایشF14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالاي صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته است. هواپیمایش را در دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما بالا می‌آید و به ‌سمت ایران سرازیر می‌شود. هواپیما در خاک ایران به زمین برخورد می‌کند.
مانوکیان، شهید ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشه هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است و درباره شهادتش و اخلاقش تعریف می‌کنند.
خاطرات یکی از محافظان سابق رهبری از دیدار آقا با خانواده شهید مانوکیان بسیار معروف است.
این دیدار در صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه انجام شده است.
مادر شهید با شنیدن خبر تشریف‌فرمایی رهبری غش کردند.
دیداری صمیمانه و معنوی و نورانی مثل تمام دیدارهای رهبری انجام شد که جزییات آن بارها در سایت‌ها و مطبوعات و رسانه‌ها بازنشر گردیده است.
در انتهای این دیدار، مادر شهيد به رهبری گفت:
«ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم....
توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الان نمی‌فهمیدم بعضي چيزها را.
می‌گفتند در دین شما بانویی که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است، را بین در و دیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دوره 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم.
ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست. امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌اي كه داريد، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چقدر بزرگ است.»
شهید روبرت لازار
شهید آشوری روبرت لازار مدت‌ها مفقودالاثر بود.
چند روز مانده بود سربازیش تموم شود، اما قبول نکرده بود برگردد و سرانجام بعد از قطعنامه شهید می‌شود. به گفته هم‌رزمش تا لحظه آخر پشت تیربار بود و هرچی گفتم بریم عقب، نیامد. یک خمپاره به سنگرشان برخورد می‌کند و زخمی و اسیر می‌شود و ۸ سال بی‌خبری مادر شهید از جوان ۲۲ ساله‌اش آغاز می‌شود.
آلفرد برادر شهید، سال 1375 برای اولین بار به مسجد مقدس جمکران می‌رود و چنین تعریف می‌کند:
«شب چهارشنبه بود و ماه رمضان. جمکران غلغله بود. گفتم یا صاحب‌الزمان! خبر برادرم رو برام بیار؛ زنده یا شهید.
من که صاحب‌الزمان رو نمی‌شناختم. اما دیدم همه‌ مردم دارند دعا می‌کنند، به دلم افتاد برای برادر مفقودالاثرم دعا کنم....
پنجشنبه بود که از معراج خبر آوردند برادرم برگشته و فردا با هزار شهید تشییع میشه.
فرداش روز قدس بود. مادرم از هیچی خبر نداشت. به دلش الهام شده بود. رفته بود نماز جمعه برای تشییع.
غوغایی بود اون روز. هیچ تشییعی این‌جوری نشده بود. کلی از هم‌محلی‌های مسلمون اومده بودن تشییع جنازه‌ برادرم. تو همین کلیسای مارگیوگیز جمع شده بودند و سینه می‌زدند و می‌گفتند: حضرت عیسی مسیح، صاحب عزاست امروز.»
در سال 1394، رهبر انقلاب به دیدار خانواده شهید آشوری روبر لازار رفتند.
پس از شنیدن خبر تشریف‌فرمایی رهبری، اشک مادر شهید جاری می‌شود.
روی دیوار منزل شهید فقط دو قاب عکس هست، یکی قاب عکس شهید روبرت لازار و دیگری قاب عکس امام و رهبری.
مادر شهید در آغاز این دیدار می‌گوید: «به همه می‌گفتم. رهبر مال من هم هست. مگه فقط برای مسلمون‌هاست؟ برای همه است.»
آقا در این دیدار پس از شنیدن ماجرای رشادت‌های شهید می‌گویند: «اینها مایه افتخار است. نه فقط برای خانواده‌ شهید، بلکه برای کل کشور.»
اشاره می‌کنند به امنیت کشور که ناشی از همین مجاهدت‌هاست. بعد در حالی که به مادر اشاره می‌کنند می‌گویند: «اینها را همه می‌دانند، اما نکته مهم این است که: «پشت این مجاهدت، مجاهدت این خانم است. این روحیه خیلی باارزش است.... هرجا می‌روم، غالباً مادرها روحیه‌شان بهتر از پدرهاست.»
رهبر انقلاب در این دیدار می‌فرمایند: «اقلیت مسیحی، هم ارامنه و هم آشوری، سربلند بیرون آمد در انقلاب و جنگ. به‌عنوان یک ایرانی وفادار عاقل بصیر شجاع.»
شهید وهانج رشیدپور
شهید ارمنی وهانج رشیدپور در حمله دشمن بعد از قطعنامه در فکه شهید شد.
رهبر انقلاب در زمستان ۱۳۹۴ با خانواده شهید دیدار نمودند.
آقا به خانواده شهید فرمودند: «خدا ان‌شاءالله این جوان عزیز شما را با حضرت مسیح محشور کند؛ با اولیایش محشور کند. اینها فداکاری و مجاهدت کردند. فداکاری و مجاهدت پیش خدا ارزش دارد. اینها این ارزش را آفریدند. و این را هم شما بدانید، اگر امروز من، شما، دیگران، در یک محیط امنی داریم زندگی می‌کنیم، به برکت کار اینها است.»
شهید گاگیک تومانیان
شهید گاگیک تومانیان در بیست و چهار مرداد 1366 در مریوان شهید شد.
رهبر انقلاب در دیدار با خانواده شهید با این کلام گرم که «من احساس پیوند و عُلقة عاطفی و قلبی خودم را به شما ابراز می‌کنم»، قلب دردمند مادر و دختر شهید را می‌نوازند و بی‌حساب شادشان می‌نمایند.
آقا برایشان دعا می‌کنند: «امیدواریم دل شما شاد باشد. این غم‌های بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غم‌ها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد می‌کند و رحمت الهی را جلب می‌کند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.»
مادر شهید هم می‌گوید: «من خیلی خوشحال هستم شما را اینجا می‌بینم. من هر وقت می‌روم کلیسا برای شما دعا می‌کنم. برای سلامت و عمر زیاد شما.»

Image result for ‫گل لاله‬‎