پرسش:چرا مردان باید در اجتماع خانواده نقش مدیریت و سرپرستی را به عهده بگیرند و خدای متعال این نقش را برعهده زن قرار نداده است؟
پاسخ:آموزههای وحیانی اسلام، دلایل متعددی را برای نقش مدیریت و سرپرستی مرد ذکر کرده است که در اینجا به اهم آنها اشاره میکنیم:
لزوم وجود مدیر در اجتماع خانواده
نکته اساسی در اجتماع منزل و کانون خانواده این است که آیا ضرورت دارد یک مدیر و مقام مطاع در آن وجود داشته باشد؟ آیا اجتماع خانواده هم لازم است یک چهارچوب و نظم و قانونمندی داشته باشد و یک قدرتی باید باشد که این شکل معقول و منطقی خانواده را به وجود آورد؟
آیا در اجتماع خانواده هرکسی اعم از مرد و زن و فرزندان اگر آزادی مطلق داشته باشند و هرکدام هرکاری را که دلشان خواست انجام دهند، این کانون خانواده معقول و مقبول به نظر میرسد؟
در اینجا بحث بعدی پیش میآید که اگر قرار است مرد در عرصه اجتماع خانواده نقش مدیریت و سرپرستی را به عهده بگیرد ملاکها و ضوابط مدیریت و حاکمیت او چیست و چگونه باید در اجتماع خانواده مدیریت کند؟ قرآن کریم در سوره نساء آیه 34 میفرماید: «الرجال قوامون علی النساء بها فضلالله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم» مدیریت خانواده با مرد خانه یعنی شوهر است چون خداوند نوعا مردان را از نظر توان و تصمیمگیری در موقعیتهای حساس مقدم بر بانوان قرار داده است و نیز برای آنکه هزینههای زندگی را مردان تامین میکنند.
نفی هرگونه تحکم و زورگویی
در اینجا مقصود از مدیریت خانواده تحکم و زورگویی نیست، بلکه مرد خانه باید در چهارچوب آموزههای عقلانی و وحیانی و مصالح خانواده نقش مدیریتی خود را ایفا کند، و اسلام به او به هیچ وجه حق تحکم و زورگویی و بدرفتاری و سوءمدیریتی را نداده است! حتی آنجا که میفرماید: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم» (احزاب- 6) این حق اولویتی که پیامبر(ص) بر امت خود دارد، باز هم معنایش حق حکومت و مدیریت بر طبق مصالح است نه تحکم و زورگویی که اساسا این حق اعطایی نیست ولو اینکه آن فرد معصوم باشد!
تسلط ظاهری مرد و تسلط معنوی زن
در اجتماع خانواده اگرچه نوعی تسلط و حکمرانی و مدیریت را خدای متعال براساس نظام خلقت به مردان داده است، اما از طرف دیگر به زنان نیز یک قدرت معنوی و قلبی و جمال و محبوبیتی قرار داده که تمایل به سلطه و مدیریت خود را نه به صورت آمرانه و مدیریتی بلکه به صورت معنوی و قلبی نسبت به مرد تحقق میبخشد، بنابراین هم مرد و هم زن که میل به تسلط و برتریطلبی در وجودشان هست با یکدیگر تنازع و کشمکش پیدا نمیکنند بلکه تحقق هر دو میل برتریطلبی با سازوکار خلقتی و مدیریتی حکیمانه موجبات اتحاد و همدلی بیشتر را در خانواده فراهم میآورد.
مزیت مرد بر زن از نظر نیروی بدنی
قرآن کریم یکی از ملاکهای برتری و اصلح بودن را قدرت بدنی میداند و در قصه طالوت و جالوت میفرماید: «وزاده بسطه فیالعلم و الجسم» طالوت به این دلیل باید رهبر باشد که هم قدرت علمی دارد و هم قدرت بدنی و جسمی(بقره- 247) بنابراین مرد از لحاظ این مزیت جسمانی که دارد، برای مدیریت و حکمرانی در اجتماع خانواده و مقام مطاع بودن شایستگی و صلاحیت دارد.
رابطه مدیریت مرد در خانواده و نفقه دادن
براساس آموزههای وحیانی قرآن کریم نفقه زن در اجتماع خانواده برعهده مرد است. در اینجا آیه شریفه «و بما انفقوا من اموالهم» انفاق را علت مدیریت و حکومت ذکر میکند نه مدیریت و حکومت را علت انفاق. یعنی نه اینکه تو که مدیریت و حکومت میکنی پس انفاق هم بکن، بلکه تو که باید انفاق کنی و خرج این زن را بدهی پس حق حکومت و مدیریت کردن هم داری. بنابراین طبق آیه شریفه خداوند حداقل دو دلیل اساسی برای مدیریت مرد در عرصه اجتماع خانواده را نام میبرد: یکی بحث قدرت و توانایی جسمی و دیگری بحث نفقه خانواده که برعهده مرد میباشد.