1107 - پاسخ اشکالات به تعدد زوجات(2)(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۰/۱۲/۰۲
پاسخ اشکالات به تعدد زوجات(2)
(پرسش و پاسخ)
در بخش نخست به دو اشکال درباره تعدد زوجات شامل: 1- محبت تقسیمبردار نیست؟! 2- اجازه شهوترانی به مردان است؟! و پاسخ اجمالی آنها پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
اشکال سوم: از بین رفتن صفا و صمیمیت در خانواده
پرسش: ازدواج و تشکیل خانواده کانون تربیت نسل آینده است و باید تدابیری اتخاذ شود نسلی که در این خانواده تربیت میشود در محیطی اخلاقی و توأم با صفا و صمیمیت باشد. با قانون تعدد زوجات تحقق چنین شرایطی برای تربیت فرزندان ممکن نیست زیرا در خانهای که دو زن یا بیشتر وجود داشته باشد و از هر زنی فرزندانی بهوجود آید، بهطور طبیعی در چنین خانوادهای همواره جنگ و دعوا و اختلاف میان زنها و فرزندان خواهد بود و آن محیط اخلاقی و صفا و صمیمیت در آن از بین خواهد رفت؟!
پاسخ اشکال سوم: اختلافات و منازعات ناشی از عمل نکردن به احکام و قوانین اسلام است
شکی نیست که کانون خانواده از منظر اسلام نقش تعیینکنندهای در تربیت فرزندان سالم و نسلی پاک دارد، و بهطور طبیعی شرایط و محیط خانواده نیز از جنبههای اخلاقی، عاطفی و علمی و همه مولفههای تربیت صحیح باید فراهم باشد. در این راستا قانون تعدد زوجات هیچگونه تعارضی با سایر دستورات و احکام اسلامی ندارد که ما بگوییم اگر وارد خانوادهای شود آن خانواده دچار اختلاف، تضاد و از هم گسیختگی میشود، بلکه قوانین و ضوابط اسلامی همپوشانی دارند و مکمل یکدیگر میباشند. بنابراین اگر قانون تعدد زوجات میخواهد در یک محیط اسلامی اجرا شود، لاجرم باید با همه مولفههای تربیت اسلامی همخوانی پیدا کند، و اگر مردها و زنهای مسلمان بدانند که این یک وظیفه اجتماعی است و کاری است که به این وسلیه خدا را راضی کردهاند، بنابراین از یک جهت اجتماع خودشان را از آسیبها و انحرافات حفظ کردهاند و از طرف دیگر به یک تکلیف اسلامی عمل کردهاند. که نمونه آن را در صدر اسلام به وضوح میبینیم. اما اگر بنا شود تربیت و محیط خانواده اسلامی نباشد، و انواع تعالیم، تلقینات و تربیتهای منفی و ضداسلامی باشد، طبیعی است که اختلافات روزبهروز بیشتر میشود و محیط و شرایط خانواده پر از تشنج، چالش و تعارض خواهد شد. اینکه در جامعه ما زنهایی خودشان حاضر شدهاند همسر دوم مردی شوند دلالت دارد بر وجود همان ضرورت و فلسفه اجتماعی چهبسا اگر این ضرورت اجتماعی نبود، محال بود که این زنها همسر دوم مردان شوند. شاید به حسب طبیعت اولی برای یک زن بهتر این باشد که زن یک مرد فقیر بشود که زن دیگری نداشته باشد، تا زن یک مرد ثروتمند بشود که زن دیگر دارد! بنابراین نفس اجرای قانون تعدد زوجات که یک ضرورت و فلسفه اجتماعی است موجبات از بین رفتن صفا و صمیمیت و اخلاف را در خانواده فراهم نمیآورد. بلکه این چگونگی رفتار و سبک زندگی مردان و زنان در خانواده است که میتواند تنشآفرین و بحرانزا برای کانون گرم خانواده باشد.
اشکال چهارم: عدم مراعات تساوی حقوق زن و مرد
پرسش: تعدد زوجات قانون تساوی حقوق زن و مرد را به هم میزند، و اگر ما به یک مرد اجازه بیش از یک زن بدهیم معنایش این است که زن را نسبت به مرد تحقیر کرده و حقوق او را نادیده گرفتهایم. اگر گفتیم یک مرد دو زن بگیرد یعنی یک مرد مساوی است با دو زن. اگر گفتیم سه زن بگیرد یعنی یک مرد مساوی است با سه زن و اگر بگوییم چهار زن بگیرد یعنی یک مرد مساوی است با چهار زن و این حقوق زن و عدم مراعات تساوی حقوق زن و مرد است؟!
پاسخ اشکال چهارم: تعدد زوجات نافی حقوق زن و تحقیر آنها نیست
تعریف مساوات: معنی مساوات این است که قانون نباید منشأ امتیاز میان افراد باشد. یعنی امتیاز از قانون نباید پیدا شود. معنی مساوات قانون این است که افراد و طبقاتی که در شرایط مساوی هستند، حق مساوی و تکلیف مساوی دارند، اما آنهایی که خودشان طبعا در شرایط مساوی نیستند، یعنی عملا یا طبیعتا دارای امتیازی هستند، وظیفه قانون این نیست که امتیازی را که آنها به عمل و کسب یا به حکم طبیعت به دست آوردهاند نادیده بگیرد و اینها را مساوی فرض کند. بنابراین مساوات درست است آنجا که با عدالت هماهنگ باشد. و اگر با عدالت هماهنگ نباشد، مساوات نیست. مساوات غیر از عدالت است. در این رابطه قانون تعدد زوجات به هیچ وجه ربطی به تحقیر زن و نادیده گرفتن حقوق زنان و عدم مراعات تساوی حقوق زنان و مردان ندارد، زیرا تعدد زوجات از منظر اسلام یک راهکار عملیاتی برای حل یک معضل بزرگ اجتماعی
است. این ضرورت و فلسفه اجتماعی است که ایجاب میکند مردان تا چهار زن بتوانند با لحاظ شرایط و مقرراتی به عقد دائم خود درآورند و این منافات با حقوق زنان و تحقیر آنها ندارد، چراکه این قانون تعدد زوجات مبتنی بر شرایطی است که اگر به نحو صحیحی اجرا شود، حقوق زنها به بهترین وجه تامین میشود که از مهمترین آنها اجرای عدالت است. هم در عرصه مادی و توزیع امکانات و هم در عرصه معنوی و عاطفی که باید عادلانه رفتار شود. اما اینکه چرا زنها نمیتوانند با چهار مرد ازدواج کنند، آن هم دلایل علمی و پزشکی خاص خود را از جهت فرزندآوری دارد که در جای خود به آن پرداخته شده است.