۲۸ - مهدی(عج) بشارت خداوند و موعـود پیامبران ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
در مطلب پیشرو حکومت امام مهدی(عج) تجلی و فلسفه بعثت انبیاء و انزال کتب آسمانی معرفی شده و درباره اینکه آن حضرت حاضر غایب است و در میان مردم حضور دارد سخن گفته شده است.
***
حکومت امام عصر(عج)، تجلی بعثت انبیاء
خداوند در آیات قرآن بیان میکند که در نهایت، جنگ حق و باطل با پیروزی حق و قیام تودههای مردم علیه قاسطین و عدالت خوران پایان مییابد و بشریت در صلح و عدالت و آرامش و آسایش روزگار خواهند گذراند. از نظر قرآن باطل هر چند زمانی، با مشابهت با حق، خودنمایی میکند، ولی در نهایت این حق است که پیروز میدان خواهد بود، چنانکه میفرماید: و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل همواره نابودشدنى است.»(اسراء، آیه 81)
به این معنا که کسانی که در جبهه الهی حزبالله هستند، در نهایت بر جبهه طاغوتی حزب الشیطان چیره میشوند: و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آوردهاند ولىّ خود بداند [پيروز است، چرا كه] حزب خدا همان پيروزمندانند.(مائده، آیه56)
این پیروزی در سایه ولایت امامان معصومی خواهد بود که آغاز آن را امیرمومنان علی(ع) شکل میبخشد؛ زیرا خداوند در آیه 55 همین آیه فرموده است: ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند: همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.
در روایات تفسیری بیان شده که تنها کسی که در حال رکوع زکات داده و انگشتری خویش را به فقیری میبخشد، امام المتقین علی(ع) است. پس حزبالله کسانی هستند که به ولایت خدا، پیامبر(ص) و این مومنان یعنی امامان معصوم(ع) اعتقاد داشته و تحت ولایت ایشان قرار گرفته باشند.
خداوند در آیه 22 سوره مجادله با تشریح اعتقادات و اعمال امیرمومنان(ع) بیان میکند که ایشان همان کسی است که در مقام راضیه و مرضیه قرار گرفته و به عنوان حزبالله نه تنها در دنیا پیروز است بلکه به عنوان مومن واقعی در آخرت رستگار خواهد بود: قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند- هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند- دوست بدارند. در دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأييد كرده است، و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن جويهايى روان است درمىآورد، هميشه در آنجا ماندگارند، خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند، اينانند حزب خدا. آرى، حزب خداست كه رستگارانند.
پس حزبالله همان شیعیان امیرمومنان علی(ع) هستند که تحت ولایت ایشان قرار دارند و اینان همان پیروز میدان حق و باطل و حزبالله و حزب الشیطان هستند و رستگاری و فلاح برای آنان رقم میخورد.
در حقیقت این جبر تاریخی و فلسفه تاریخ است که سرانجام آن با پیروزی حزبالله و شیعیان امیرالمومنین علی(ع) همراه خواهد بود.
این مستضعفانی که حقوق ایشان توسط ظالمان غضب میشود و در نهایت با مشیت و اراده الهی پیروز خواهند شد و حکومت زمین نیز به آنان میرسد، چنانکه خداوند درباره این اراده خویش میفرماید: و ما اراده كرده ايم بر آنانكه در زمين ضعيف نگه داشته شدهاند منّت نهيم و آنان را پيشوايان قرار دهيم و آنان را وارثان (زمين) گردانيم.(قـصص، آيـه 5)
اینان به عنوان صالحان، این حکومت را در اختیار خواهند گرفت، همانگونه که خداوند در کتب پیامبران پیشین آن را وعده داده و میفرماید: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد.(انبیاء، آیه 105)
این حکم قطعی و نوشته شده و وعده قطعی الهی در سرانجام تاریخ بشریت و جنگ حق و باطل است که در نهایت شیاطین جنی و انسی شکست خورده و حکومت به صالحان جنی و انسی میرسد. خداوند در جایی دیگر درباره این خلافت صالحان بر زمین میفرماید: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همانگونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند. (نور، آیه 55)
پس خلافت صالحان و حکومت الهی ایشان بر زمین در راستای اجرای دین اسلام مورد رضایت خدا و خلق(مائده، آیه 3) و تبدیل خوف و ناامنی و فقدان امنیت و آرامش، به امنیت و آرامش و تمکن یابی بشر بر منابع زمین و حرکت در مسیر صراط مستقیم اسلام مطابق با فطرت و رهایی از کفر و شرک است.(نور، آیه 55) این گونه است که فرصت برای همه بشریت فراهم میآید تا به عدالت در دنیا زندگی کنند و هر کسی به اختیار نه به اجبار راه کمال را بشناسد و برود و هر کسی حق خود را بر اساس کتاب الهی مطابق با فطرت بشناسد و حقوق خود را مطالبه کند و حتی برای رسیدن به حق ذاتی و فطری و قانونی خود اسلحه آهنین و شمشیر در دست گیرد و اینگونه هدف و حکمت و فلسفه بعثت پیامبران(ع) تحقق و تجسم عینی و نمود خارجی یابد: همانطور که قرآن میفرماید: بهراستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكستناپذير است. (حدید، آیه 25)
در حقیقت این فلسفه بعثت پیامبران(ع) با موعودی تحقق خواهد یافت که خداوند در کتب الهی دیگر و در قرآن بدان بشارت داده است.
به سخن دیگر، تمام فلسفه بعثت پیامبران و ارسال رسولان و انزال کتب آسمانی و فداکاریها و تلاشهای شبانهروزی پیامبران و پیروان مومن ایشان، در حکومت حضرت مهدی موعود(عج) ظهورمییابد و به تجسم و عینیت خارجی میرسد.
امام مهدى(عج)؛ حاضر غائب
در آموزههای اسلامی، حضرت مهدی(عج)، حکم موتور امید و حرکت برای همه مستضعفان و مظلومان را دارد. توجه به اینکه آن حضرت نه غائب بلکه در میان ما انسانها زنده و حاضر است دلها را زنده و امیدها را میپروراند و صبر و استقامت را در جانها تقویت میکند و شور مبارزه و مقاومت را موجب میشود.
پناه دهندهترين وآگاهترين
در زمانی که مومنان بیپناه هستند، او پناه مومنان است. با آنکه در غیبت است ولی حضوری دائمی دارد، هر چند که ظهوری ندارد تا به چشم سر دیده شود، ولی حضور او را در همه هستی میتوان احساس کرد؛ زیرا او مجاری فیض الهی در زمان خودش است. هر ستم دیدهای از نظر دینی و غیردینی میبایست به پناهگاه او روی آورد تا سلامت خویش را تضمین کند؛ چنانکه جوانان در عصر دقیانوس از ظلم دینی او فرار کردند و در امنیت الهی قرار گرفتند. علم و دانایی او به حال همگان به ما کمک میکند تا باور داشته باشیم که او میداند و قدرت الهی او به او کمک میکند تا هر آنچه خیر است برای ما انجام دهد.
امام المتقین علی(ع) در صفت و ویژگیهای مهدی موعود(عج) فرموده است: اَوْسَعُكُمْ كَهْفا وَ اَكْثَرُكُمْ عِلْما وَ اَوْصَلُكُمْ رَحِما... شَوْقا اِلى رُؤْيَتِهِ؛ پناه دهى او از همه شما گستردهتر و دانشش از همه شما بيشتر و رسيدگى به خويشانش از همه شما فزونتر است... چقدر مشتاق ديدن اويم! (بحارالانوار، ج 51، ص 115، روايت 24)
حضوری ناشناس
چنانکه گفته شد، ایشان برای ما ظهوری ندارد، اما حضوری دائمی دارد؛ آخر میشود که بدون حضور امام(عج) که مجاری فیض الهی است فیضی به موجودات و مخلوقات برسد؟! حضور ایشان چنان در همه هستی نمود دارد که اگر دمیحضور ایشان نباشد، به سبب فقدان حجت و خلیفه الهی، جهان بر مردمان خویش خشم گرفته و متلاشی میشود و هیچ اثری از موجودی باقی نخواهد بود؛ زیرا خداوند با خلیفه کامل خویش امور هستی را تدبیر میکند.
البته حضور ایشان برای مردمان حضوری ناشناس خواهد بود و هر کسی او را میبیند ولی نمیشناسد. امام صادق(ع) در اینباره به ما امت شیعه در عصر غیبت چنین یادآور میشود: فَما تُنْكِرُ هذِهِ الأُمَّـهُ اَنْ يَفْعَلَ اللهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ كَما فَعَلَ بِيُوسُفَ اَنْ يَمْشىَ فى اَسْواقِهِمْ وَيَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتّى يَأْذَنَ اللهُ فى ذلِكَ لَهُ؛ چگونه اين امت انكار مى كنند كه خداوند با حجت خويش آنگونه رفتار کند كه با حضرت يوسف رفتار کرد؛ (در حالی که امام زمان(ع) بهصورت ناشناس) در بازارهايشان حركت کند و پاى بر فرشهايشان بگذارد تا اين كه خدا در اينباره به او اجازه (ظهور) بدهد. (الكافى، ج 1، كتاب الحجه، ص 134، روايت 885)
پس بر اساس عقاید امامیه که از آموزههای معصومان(ع) گرفته شده، حضرت مهدى(ع)گر چه از چشمها پنهان است، ولى نه به آن معنى كه در غارها و بيابانها و دور از آبادى زندگى كند، بلكه در ميان مردم است، ولى مردمان او را نمىشناسند و به قدرت الهى از ديدهها پنهان است. پس او حضوری حتی در میان مردمان دارد ولی ظهوری برای ایشان ندارد و مردمان او را نمیشناسند.
حضور در مراسم حج
این حضور حضرت (عج) در خیابانها و خانهها و مساجد بهویژه در مراسمهایی چون شادی و عزاداری آباء و اجداد طاهرین(ع) ایشان تحقق مییابد و او در کنار شما در مساجد و حسینیهها وخانهها مینشیند و در بازار و خیابان و بیابان در کنار شما حرکت میکند و شاید شما حتی تنهای نیز به ایشان زده باشید ولی چون نمیشناختید، از او عبور کردید؛ چنانکه آن جوان به حضرت علامه طباطبایی(ع) در خیابان تنه میزند و حتی ناسزا و درشت گویی میکند و علامه(ع) از وی به کرامت میگذرد، زیرا کریمان اینگونه عمل میکنند: وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا؛ و كسانىاند كه گواهى دروغ نمىدهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند.(فرقان، آیه 72)
امام صادق(ع) درباره حضور ایشان در برخی از جاها از جمله موسم حج در مکه میفرماید: يَفْـقُدِ النّـاسُ اِمامَـهُمْ فَيَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيراهُمْ وَ لا يَرَوْنَهُ؛ مردم امام خويش را نيابند (امامشان غايب از نظرها باشد) پس امام هنگام حج در مراسم حج حضور يابد و ايشان را ببيند، ولى آنان وى را نبينند. (وسائل الشيعه، ج 8، ص 96، روايت 9)
از این روایت به دست میآید که امام زمان(عج) همانند یک ناشناس در میان مردم حرکت و زندگی میکند و مردم او را میبینند ولی نمیشناسند که ایشان خود امام زمان(عج) است؛ چنانکه حضرت یوسف(ع) با آنکه پیامبر خدا بود، در میان مردم در بازار میگشت و مردم او را نمیشناختند.