قرآن؛ کلام خدا یا رؤیای رسولانه؟ (2)
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آیا آموزههای وحیانی قرآن اعم از الفاظ و مفاهیم مستقیما کلام خدا است که به پیامبرش وحی شده تا برای هدایت مردم آنها را به مخاطبانش ابلاغ کند، یا اینکه رؤیاهای رسولانه شخصی خود پیامبر(ص) است. که مستقیما با خدا ارتباطی ندارد؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سوال به طرح شبهه موردنظر و سپس پاسخ به آن شامل: 1- مخاطب قرار گرفتن پیامبر(ص) 2- حقیقی بودن اصل خطاب الهی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم:
3- ثنویت در منبع وحی
اگر قرآن محصول و معلول شخصیت پیامبر(ص) و او نیز پرورده تاریخ و جغرافیای خویش و مؤلف آن کتاب مقدس قرآن بوده باشد، در این صورت، قرآن و آموزههای وحیانی آن دو منبع پیدا میکند: 1- الهامات غیبی 2- نفس و شخصیت تاثیر پذیرفته پیامبر(ص) از منابع متعدد زمان و مکان خود، یعنی دوران جاهلیت! و آنچه به زبان پیامبر(ص) و اهلبیت و اجماع عالمان امت «کلامالله» شمرده میشود، درواقع ترکیبی از دو منبع تلقی خواهد شد، که مشمول تغییر و ابطال، همچون آثار و الهامات بشری عارفان و عالمان اخلاق میگردد. حال آنکه به نص قرآن کریم خدای متعال میفرماید: «بیتردید این کتابی است برتر (باطلنشدنی) که هیچ باطلی از پیش و پس (حال و آینده و گذشته) بدان راه ندارد. تنزیلیافتهای است از سوی (خداوند) حکیم و ستودهشده مطلق(فصلت - 42).
4- امی بودن پیامبر(ص)
تشکیک در اصل «کلامالله» بودن قرآن، از قصور ارتباط آن حضرت با «نفس» تاثر گرفته پیامبر از محیط خود ناشی میشود، حال آنکه قرآن به کرات پیامبر اکرم(ص) را «امی» درس نخوانده و بیخبر از آنچه کسب علم و تجربه نامیده میشود، میشمارد، و مخصوصا اصرار دارد و تاکید میکند که او پیش از نبوت هرگز در این وادیها نبوده است. قرآن کریم میفرماید: تو پیش از این نه هرگز کتابی خوانده و نه خطی نوشته بودی، که اگر چنین بود، ابطالگران حتما تردید میکردند. بلکه قرآن آیات روشنگری است در سینه کسانی که دانش داده شدهاند(عنکبوت-48) دوران تولد، طفولیت، کودکی و جوانی آن یتیم قریش، برای معاصرانش همچون کف دست شفاف بود، و میتوانستند به راحتی این یادآوری را بپذیرند که «بدینگونه ما قرآن را به فرمان خویش بر تو وحی کردیم، و پیش از آن نه میدانستی کتاب چیست و نه ایمان کدام است؟! بلکه ما آن (قرآن) را نوری قرار دادیم تا بندگان شایستهای را که بخواهیم بدان هدایت کنیم(شوری-52).
5- تفکیک میان نفس پیامبر(ص) و منبع وحیانی
منکرانی که به تلقی (دریافت) مستقیم حقایقی از خدا باور نداشتند، از پیامبر(ص) میخواستند، قرآن دیگری برای آنها بیاورد یا تغییرش دهد، به او وحی میشود که به آنها بگوید: «من از سوی نفس خویش (تلقاء نفسی) نمیتوانم آن را تبدیل کنم، من فقط از آنچه به من وحی میشود تبعیت میکنم... من پیش از این عمری را میان شما به سر بردم (سابقه چنین سخنانی نداشتم) چرا عقلتان را به کار نمیبرید؟(یونس-15) صریحتر از این نمیشود تلقی و دریافت کلام الهی را از نفس پیامبر تفکیک کرد، تلقی همان دریافت و فهم مطلب است. همانگونه که حضرت آدم(ع) به تلقی کلماتی از پروردگارش رسید(بقره-37) عیسی کلمه القاء شده خداوند بر حضرت مریم(س) بود(نساء-171) قرآن تاکید میکند: بیتردید تو قرآن را از جانب خداوند حکیم علیم تلقی و دریافت میکنی(نمل-6) تبعیت انحصاری پیامبر(ص) از وحی در آیات متعددی آمده است. در این آیه شریفه میفرماید: «این قرآن گفتار فرستاده (جبرئیل) کریم است نه گفتار یک شاعر و کاهن، ولی اندک باور میکنند و پند میپذیرند که این نازلشده از سوی رب عالمیان است، اگر او (محمد) سخنانی به دروغ بر ما بسته بود و قطعا او را به چنگ قدرت میگرفتیم، و شاهرگش را میبریدیم!»(حاقه-38تا46)
ادامه دارد