قرآن؛ کلام خدا یا رؤیای رسولانه؟ (3)
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آیا آموزههای وحیانی قرآن، اعم از الفاظ و مفاهیم، مستقیما کلام خدا است که به پیامبرش وحی شده تا برای هدایت مردم آنها را به مخاطبانش ابلاغ کند یا اینکه رویاهای رسولانه شخصی خود پیامبر(ص) است که مستقیما با خدا ارتباطی ندارد؟
پاسخ:در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال، به طرح شبهه مورد نظر و سپس پاسخ به آن شامل:
1- مخاطب قرار گرفتن پیامبر(ص) 2- حقیقی بودن اصل خطاب الهی 3- ثنویت در منبع وحی 4- امی بودن پیامبر(ص) 5- تفکیک میان نفس پیامبر(ص) و منبع وحیانی پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم:
6- ترکیب وحی با نفس پیامبر(ص) و معضل رسالت
نتیجه قطعی شبهه رویای رسولانه، نفی ناخواسته رکن «رسالت» است که مشتقات این کلمه 513 بار در قرآن تکرار شده است. در این نظر، محور اصلی پیامبری است که همچون بقیه ابنای بشر، سخنانش مقبول و نامقبول، نیک و بد و پستی و بلندی داشته است! حال آنکه قرآن به وضوح در دهها آیه پیامبر(ص) را واسطه ابلاغ وحی برای مردم و بشیر و نذیر برای آنها شمرده است. اگر قرار بر هدایت مردم باشد، نامعقول و خلاف حکمت است که خداوند بندگان را به ترکیبی دعوت کند که آمیخته با تاثیرات تاریخ و جغرافیا، آن هم دوران جاهلیت است. لذا با این منظر چارهای نمیماند جز آنکه گفته شود، رسالت نقشی نفسانی و خودجوش بوده که پیامبر(ص) برای خویش فرض کرده و بقیه پیامبران پیشین نیز بر این قاعده بودهاند! اگر گفته شود روح و روان پیامبر(ص) صد در صد خدایی شده بود، در این صورت دیگر جایی برای خود او نمیماند و تاثیرپذیریاش از منابعی دیگر و مقبول و نامقبول بودن کلامش موردی نمییابد.
7- آیین و شریعت محمدی نه الهی
اگر تمام دیانت محصول و معلول شخصیت پیامبر(ص) باشد، بدیهی است به این نتیجه خواهیم رسید که دیانت اسلام، آیین و شریعت محمدی است با همه پستی و بلندیهایش در بلاغت و کلام هر چند نقش پیامبر(ص) و پاکی و پیراستگی نفس او در پذیرش وحی بدیهی است و بیشترین مخاطب و هدف تربیتی نازلکننده وحی نیز در نخستین سالهای رسالت همو بوده است، با این حال قرآن در حداقل ممکن نام پیامبر(ص) را آورده و به ذکر نقش او (رسوله و نبیه) اکتفا کرده است، و این از نظر آماری به راستی شگفتآور است که با 136 بار تکرار نام موسی(ع)، 69 بار ابراهیم،43 بار نوح (ع)، 36 بار عیسی (ع)، و مسیح، و فقط 4 بار نام پاک محمد(ص) در قرآن تکرار شده و گویی خداوند به عمد خواسته در آیین تسلیم توحیدی، شخصیتمحوری حاکم نگردد.
8- پیامبر(ص) شخصیتی فعال یا منفعل
پیامبر اسلام(ص) به گواهی تاریخ از فعالترین شخصیتها، و به گواهی برخی اندیشمندان غربی، تاثیرگذارترین شخصیت تاریخ بوده است. با این حال در ارتباط با وحی مطابق نص قرآن، صددرصد حالت انفعالی داشته و جز دریافت و ابلاغ آنچه بر او وحی شده، ذرهای از تشخیص و تمایلات خود را در آن کتاب دخالت نداده است. زیرا ابلاغ آموزههای وحیانی قرآن به مردم از کلیدیترین مباحث قرآنی است که در 24 آیه قرآن صریحا به آن اشاره شده است. آری اگر خداوند پیامی به رسول خدا داده تا به مردم ابلاغ کند چگونه میتوان این پیام را مقبول و نامقبول و آمیخته با تاثیرات نیک و بد پیامبر(ص) از محیط خود دانست؟ «ای پیامبر! در خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن تمام شود، شتاب مکن، و بگو! پروردگارا مرا علم بیفزای (طه- 114)
9- تفاوت سطح مطالب قرآن
قرآن کتاب راهنمای زندگی و هدایت همهجانبه بشر است. هم تودههای مردم را راهبر است (هدی للناس) و هم حاوی درجات پیشرفتهتری از هدایت است (و بینات من الهدی) و هم تشخیص دوست و شخصیت قرآنی یافتن را تعلیم میدهد (والفرقان). این کتاب از محکمات (قابل فهم) و متشابهات (پیچیده و چندوجهی) تشکیل شده و اموری را دربرمیگیرد که حتی به پیامبر(ص) 13 بار گفته شده تو چگونه میتوانی بفهمی؟ ما ادریک ما یومالدین؟ ما لیله القدر؟ ما القارعه؟ و... وجود صدها آیه در زمینههای مختلف که امروز در پرتو پیشرفت علم و کشفیات جدید بهتر شناخته شده و دهها کتاب که بعضا توسط غیرمسلمانان غربی و شرقی نوشته شده، نشان میدهد گوینده چنین سخنانی نمیتواند جز پروردگار عالم هستی باشد و پیامبری امی نمیتواند آگاه بر چنین اموری بوده باشد.