به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 24,694
بازدید دیروز: 24,646
بازدید هفته: 87,255
بازدید ماه: 160,170
بازدید کل: 24,860,166
افراد آنلاین: 84
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۵ آبان ۱٤۰۳
Friday , 15 November 2024
الجمعة ، ۱۳ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
۳۵۰ - دفــتـر خــاطــرات ســـرو قــامــتـان: لشکر پرستاره و سرافراز فاطمیون ۱۴۰۱/۰۲/۲۰
به مناسبت 22 اردیبهشت سالگرد تشکیل فاطمیون: 
 
دفــتـر خــاطــرات ســـرو قــامــتـان:
 
لشکر پرستاره و سرافراز فاطمیون  
 
۱۴۰۱/۰۲/۲۰
 
امروز؛ تشییع پیکر

کامران پورعباس
فاطمیون امتداد تفکر بسیجی در افغانستان است؛ «فاطمیون» در 22 اردیبهشت سال ۱۳۹۲ شمسی فعالیت خود را آغاز کرد و به سرعت در صفوف نخست مبارزه با تکفیری‌ها ایستاد و بیشترین تعداد شهدای جبهه مقاومت را تقدیم نمود.
هسته اولیه شکل‌گیری فاطمیون، تعدادی از نیروهای افغانستانی بودند که به آنها سپاه محمد(ص) میگفتند. این گروه در افغانستان علیه شوروی سابق و طالبان جنگیده و نیروهایی بودند که از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرده و به شدت مرید امام خمینی(ره) بودند.
زمانی که بحث سوریه پیش آمد، از جمهوری اسلامی تقاضا کردند که در جنگ شرکت کنند. انقلاب اسلامی هم که همیشه و همه‌جا حامی گروه‌های مقاومت است، از تشکیل فاطمیون حمایت کرد. ابتدا تیپ فاطمیون تشکیل و در حدود سه سال بعد به لشکر تبدیل شد.
نام «فاطمیون» به این دلیل انتخاب شد که در ایام شهادت حضرت زهرا(س) شکل گرفت. همچنین مجاهدان افغانستانی می‌گفتند چون حضرت زهرا(س) غریب بود و در غربت شهید شد و ما هم در سوریه غریب هستیم، نام فاطمیون برازنده است.
در عظمت این لشکر همین بس که رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌فرمایند:
«برادران و خواهران عزیز افغانی و خاوری‌های مشهد و خراسان و اینها در همه‌ مراحل انقلاب اسلامی نقش ایفا کردند؛ هم در خود اصل انقلاب و پیروزی انقلاب هم در دفاع مقدس و دوران جنگ تحمیلی، هم در همه‌ حوادث بعدی، حالا هم که در قضیه دفاع از حرم‌های اهل‌بیت(علیهم‌السلام) این جوان‌های مثل دسته گل، پدر مادرها این جوانها را فرستادند برای دفاع از حریم اهل‌بیت. و من به شما عرض بکنم، شهدایی که در این راه به شهادت می‌رسند یک امتیازی دارند، یک رجحانی دارند. این فرزندان شما در واقع جان خودشان را سپر قرار دادند برای اینکه دست این بدخواهان و این خبیث‌ها به حرم اهل‌بیت نرسد. لذا شأن اینها شأن بسیار بالایی است.»08/01/1395
و سردار سرافراز اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی خاطرنشان نموده است:
«فاطمیون یک کوثر، یک خیر ارزشمند نه تنها برای مسلمانان در اینجا، بلکه برای کل جهان اسلام است.»
و شهید مصطفی صدرزاده گفته است:
«بچه‌های فاطمیون بسیار غریب و خاص‌اند و بسیار هم مورد عنایت حضرت زهرا(س) هستند.»
درود می‌فرستیم بر تمامی شهدای فاطمیون و یادی می‌نماییم از چند شهید این لشکر پرستاره و سرافراز.


شهید مصطفی صدرزاده

تشکیل هسته اولیه لشکر فاطمیون با 25 نفر/ وقتی نصرالله و سلیمانی پیام دادند  بر دست
شهید مصطفی صدرزاده در سال ۹۲ برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) با نام جهادی «سید ابراهیم»، داوطلبانه به سوریه اعزام شد. با تهیه مدارک هویتی افغانستانی و یادگیری فارسی دری، خود را در دل لشکر فاطمیون جای کرد.او فرمانده گردان عمار از لشکر فاطمیون بود که سرانجام پس از چندین بار جانباز شدن، در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با 1 آبان 1394 در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.
زندگی نامه شهدا را از اول تا آخر می‌خواند. مثلاً می‌گفت شهید ابراهیم ‌هادی فلان خصوصیت را داشت، شهید همت فلان کار را می‌کرد و...
یکی از شبها از شب تا صبح از خاطرات ابراهیم هادی برای همرزمش تعریف کرده بود. هر وقت زیارت عاشورا می‌خواند، ثوابش را به ابراهیم هادی هدیه میکرد. گفته بود ابراهیم هادی را در خواب دیده که به او گفته شما هم می‌آیی پیش ما.
شهید قاسم سلیمانی خاطرنشان نموده است: «سید ابراهیم از بهترین فرماندهان ما بود. ... یک جوان تو دل برویی بود. آدم لذت می‌برد نگاهش کند. من واقعاً عاشقش شدم.»
مادر شهید در محضر رهبری گفتند: «نذر بودن، نذر حضرت ابوالفضل.»
و سپس چنین در این مورد توضیح دادند: «روز تاسوعا سه سالشون بود، سه سال و نیمش بود. من توی روضه نشسته بودم؛ بعد آقا مصطفی میره دم در موتور بهش می‌زنه؛ میان به من میگن که مصطفی کشته شد؛ بعد من همین‌طور که جلوی کتیبه‌های حضرت عباس نشسته بودم، گفتم ایشون نذر خودتونه، نگهداریدش، من بکنمش سربازتون. دقیقاً ده دقیقه یک ربع قبل از اذان ظهر بود. ظهر تاسوعا دقیقاً تاریخ شهادتشون همین شد، ده دقیقه یک ربع قبل از اذان ظهر.
رهبر انقلاب بعد از شنیدن ماجرای شهید صدرزاده فرمودند: «واقعاً اینها چیزهایی است که باید در تاریخ ثبت بشود. این خیلی با عظمته. افسوس که آن کسانی که اهل نوشتن تاریخ و ضبط کردن و ثبت کردن این چیزها هستند، خیلی‌هاشون اهمیت این چیزها را نمی‌فهمند.»
شهید علیرضا توسلی 
شهید علیرضا توسلی با نام جهادی ابوحامد، فرمانده اسطوره‌ای و ابرقهرمان بزرگ و بی‌نظیر فاطمیون است. 
در سال ۱۳۶۳ به ایران مهاجرت کرد و ابتدا در حوزه علمیه شهر اصفهان و سپس ادامه تحصیلات حوزوی را در قم گذراند و فارغ‌التحصیل جامعهًْ‌المصطفی شد.
در سال ۱۳۶۶ در دفاع مقدس شرکت داشت و تقریباً یک سال و نیم در جبهه‌های کردستان جنگید.
پس از جنگ با بعثی‌ها، به زادگاهش بازگشت و مدتی با ارتش شوروی سابق و پس از آن با طالبان مبارزه کرد پس از شکست طالبان و اشغالگری آمریکا، به ایران بازگشت و به کارگری ساختمان مشغول شد. 
در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ راهی دفاع از حرم آل‌الله در سوریه شد و توانست با هماهنگی نیروی قدس سپاه پاسداران و همراهی حاج قاسم سلیمانی، فاطمیون را تشکیل دهد.
زمانی که وارد سوریه شد، مجاهدین افغانستانی از ایران، پاکستان، افغانستان، اروپا و اقصی نقاط جهان به سوریه سرازیر شدند. آنها با کمترین امکانات بیشترین دستاورد‌ها و فتوحات را داشتند.
روحیه جهادی، خلوص، ایمان و تجربیات و مهارت‌های گسترده نظامی‌اش، زمینه‌ساز فرماندهی فاطمیون شد.
 از نظر فنون نظامی شخصیت برجسته‌ای بود؛ به‌طوری که آشنا با تمامی مهارت‌های نظامی بود. همرزمانشان از دقت و زیرکی خاصش در طراحی و ساماندهی عملیات تعریف می‌کنند.
سردار توسلی شخصیتی محبوب، فرمانده‌ای مقتدر و مورد اتکا و وثوق سردار قاسم سلیمانی بود.
در اسفند سال ۱۳۹۳، در اولین روز شروع فاطمیه، در جريان آزادسازي تپه تلقرين در حومه درعا بر اثر اصابت مستقیم موشک‌های اسرائیلی به همراه تعدادی از همرزمانش مثل شهید فاتح به شهادت رسید.
جانشینش شهید رضا بخشی معروف به فاتح نام مقدسِ حضرت فاطمه زهرا(س) را روی جلیقه‌اش نوشته بود تا ایدئولوژی و آرمان و هدفش را شجاعانه فریاد بزند. کمتر کسی این کار را در سوریه انجام می‌داد چرا که اگر کسی در حالی ‌که نام حضرت زهرا(س) را همراه داشت اسیر می‌شد، به‌شدت توسط داعشی‌ها شکنجه می‌شد و حتی به جنازه‌اش هم جسارت می‌کردند. چون با موشک مورد هدف قرار گرفته بود، بخشی از جلیقه‌اش هم سوخته بود.
پیکر شهید توسلی همراه با شش شهید افغان مدافع حرم همزمان با سالروز شهادت صدیقه کبری سلام‎الله در مشهد تشییع و خاکسپاری گردید.
همسر گرامی شهید توسلی از اخلاص و ولایتمداری شهید می‌گوید: «ایشان در هر کاری حتی جزیی‌ترین روزمرگی‌ها، رضای خداوند را مدنظر داشتند. ... شهید توسلی یک عاشق به تمام معنای رهبری بودند. به یاد دارم زمانی که سخنرانی‌های حضرت آقا پخش می‌شد، ایشان بسیار با دقت گوش می‌کردند و به ذهن می‌سپردند. ... همسرم می‌گفتند: ایشان نائب آقا امام زمان(عج) هستند و حرمت بسیار و جایگاه والایی دارند. ما باید بسیار شکرگزار باشیم که رهبری همچون ایشان داریم. ... همیشه به من می‌گفتند: تصور کن که آدم به این توفیق دست یابد که در این نظام سرباز حضرت آقا باشد، چقدر شیرین و افتخارآمیز است.»


شهید عظیم واعظی

نخستین شهید فاطمیون چه کسی بود؟
شهید عظیم واعظی نخستین شهید مدافع حرم فاطمیون است. همیشه حرفش این بود که می‌خواهم برای دفاع از حرم بروم تا شهید شوم. بسیار شجاع و جنگجو بود. تلفات ۸۰ نفره در یکی از عملیات‌ها، حکایت از همان جنگجویی و شجاعت شهید عظیم واعظی دارد.
در 30 مرداد 1392 در اثر تیراندازیِ یک تک‌تیرانداز داعشی به سرش به شهادت رسید.
محسن بختیاری یکی از مدافعان حرم و از مؤسسان لشکر فاطمیون در مورد این شهید پیشتاز فاطمیون اظهار می‌دارد: وی معتقد بود که باید جبهه مقاومت را حفظ کنیم و واقعاً با خون خود این جبهه را حفظ کرد.


شهید رضا اسماعیلی

مشهد میزبان برگزاری یادواره شهید «رضا اسماعیلی»
شهید رضا اسماعیلی از نخستین کسانی بود که به فاطمیون پیوست و به نخستین شهید بی‌سر فاطمیون معروف است.
در نبرد با تکفیری‌ها نمونه نداشت. بسیاری از دشمنان را به جهنم فرستاده بود.
مادر گرامی شهید ابراز می‌دارد: «شهادت در خانواده ما موروثی است؛ برادر من ۳۰ ساله بود که در عملیات آزادسازی پل خرمشهر شهید شد، دوتا خاله هم دارم که هر کدام یک شهید تقدیم کشورکرده‌اند. رضا هم همان راه را رفت. ... دامادم [جواد خاوری] در همان مأموریت اول جانباز شد و دیگر نتوانست برود و الان اولین جانباز فاطمیون است.»
دو سال مدام می‌رفت سوریه و برمی‌گشت. در نبرد آزادسازی شهرک شیعه‌نشین زمانیه، وارد منطقه داعشی‌ها می‌شود. تا جایی که مهمات داشته از خودش دفاع‌ می‌کند، بعد که مهماتش تمام می‌شود، اسیر دست پیروان یزید می‌شود.
داعشی‌ها چند بار از او می‌پرسند که برای چه اینجا آمدی؟ رضا هم می‌گوید: به‌خاطر حضرت زینب(س). می‌گویند: اگر به مقدساتی که به آنها معتقدی پشت بکنی، ما تو را آزاد می‌کنیم‌. اما رضا می‌گوید: من به‌خاطر حضرت زینب(س) آمده‌ام سرم را هم بدهم، محال است به اعتقاداتم پشت کنم.
در حالی که مدام «یا علی» و «یا زینب» می‌گفته، او را شهید می‌کنند. هنوز ساعتی از اسارتش نگذشته بود که در شبکه‌های مجازی تصاویر سر بریده‌اش از سوی یزیدیان زمان پخش شد.
دوستانش عملیات را ادامه دادند و شهرک آزاد شد و پیکر رضا به دست آمد، اما داعشی‌ها که فهمیده بودند او فرمانده است، سرش را با خودشان برده بودند. رضا شب قبل از شهادتش یک خوابی دیده‌ بود و همرزمانش را بیدار کرده بود و گفته بود من خواب دیدم امام حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می‌شوی، اگر سرت را بریدند، نترس، درد ندارد.
هشتم بهمن ۱۳۹۳ در 21 سالگی شهید شد و فرزندش هم مدت کوتاهی بعد از شهادتش به‌دنیا آمد. مادر گرامی شهید از ارادتش به رهبری می‌گوید: «پسر من به حضرت آقا خیلی ارادت داشت؛ ‌حتی وقتی می‌خواست برود سوریه، یکی از عکس‌های آقا را هم با خودش برده بود؛ وقتی هم که پیکرش برگشت، این عکس توی جیب لباسش بود. الان هم من این عکس را توی کیف پولم همه جا می‌برم. ... این عکس کنار عکس رضا همیشه با من است.»


شهید سید احمد حسینی

جزئیات تشییع پیکر مطهر 8 شهید فاطمیون در 6 شهر کشور- اخبار فرهنگی تسنیم |  Tasnim
شهید سید احمد حسینی نخستین شهید مدافع حرم بی‌سر قم است. همسر گرامی‌اش موافق رفتنش به سوریه نبود. از آبان تا بهمن سال 92 مطالبی برایش تعریف کرد تا رضایت داد.
از جمله می‌گفت: ما مدام به روضه می‌رویم، گریه می‌کنیم که امام حسین(ع) را تشنه شهید کردند؛ امام تشنه آب نبود، تشنه لبیک یاران و امتش بود؛ همان امتی که امام زمانشان را تنها گذاشتند. ما هم الان امتی هستیم که داریم امام زمان خود را تنها می‌گذاریم؛ فرقی با آنها نمی‌کنیم.
یک حرف دیگری که آن موقع زد و در وصیتنامه‌اش هم نوشته بود، این بود که من شب تاسوعا نبودم اما کسانی که از تاریکی شب استفاده کردند و رفتند، رسوای تاریخ شدند. مشابه همان اتفاق دارد الان می‌افتد و من نمی‌خواهم جزو کسانی باشم که جا ماندند.
سرانجام همسرش رضایت داد. یک‌سری قول و قرارها با هم گذاشته بودند که یکی از آنها این بود که سر پل صراط می‌ایستم تا تو بیایی. گفت به نظر معامله پرسودی هست، قبول کن. در حرم قول داده بود و شاهد آن‌ هم حضرت معصومه(س) بود. به همسرش گفته بود مثل زن و مادر وهب باش.
بهمن 92 اعزام شد و 18 فروردین 93 به شهادت رسید. زخمی و زنده بود که یزیدیان زمانه او و چند تن از همرزمانش را سر بریدند. سرهایشان را بردند ولی پیکرشان آنجا ماند.
آن موقع سردار توسلی گفتند باید پیکرها پس گرفته شود، حتی اگر بابت آن شهید بدهیم. خود بچه‌ها گفتند اگر ما بابت ایشان شهید شویم رواست.چند روز منطقه دست تکفیری‌ها بود و یک مقدار طول کشید تا بتوانند پیکرها را بگیرند.


شهید مهدی صابری

مراسم سالگرد شهادت فرمانده تیپ فاطمیون
مهدی صابری فرمانده گروهان حضرت علی‌اکبر(ع) نیروی مخصوص فاطمیون بود. از کودکی علاقه خاصی به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. دبستان بود که با هیئت ام‌ابیها حضوری فعال پیدا کرد و از همان موقع مداحی را هم شروع کرد.
عشق و علاقه بی‌حد به اهل‌بیت(ع) داشت و در مقام عمل به اهل‌بیت عشق می‌ورزید. حضرت علی‌اکبر را شاهزاده علی‌اکبر صدا می‌کرد و علاقه ویژه‌ای به ایشان داشت و در هیئت حضرت علی‌اکبر(ع) فعالیت می‌کرد و در یادداشت‌هایش سخن از ایشان می‌زد و حتی گروهان خودش در جبهه‌های مقاومت را به نام ایشان نامگذاری نمود.
در ایام محرم و صفر کلاً در هیئت مشغول بود و در ایام فاطمیه در ستاد حدیث غربت فعالیت می‌کرد.
در آخرین دست نوشته‌اش آمده است: «یا علی‌اکبر لیلا! عشقت میان سینه من پا گرفته. شکر خدا که چشم تو ما را گرفته. دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی.»
ایام فاطمیه سال 1393 بود که به شهادت رسید. پدرش گرامی‌اش می‌گوید: مهدی در وصیتنامه‌اش نوشته است: رسیدن به سن سی سال بعد از آقا علی‌اکبر برایم ننگ است؛ تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی‌اکبر را نمی‌توانم تصور کنم؛ فرق سالم را بعد از آقا علی‌اکبر
نمی‌خواهم.
در بار آخری که به خانه برگشت به مسئول هیئت محل گفته بود که من دیگر برنمی‌گردم و گفته بود که پرچم هیئت حضرت علی‌اکبر را بر روی تابوتش بگذارد. پیکر مطهرش همزمان با ایام شهادت صدیقه طاهره در قم تشییع و به خاک سپرده شد.


شهید علی‌اصغر انصاری

آخرین پیام بی‌سیمی یک رزمنده فاطمیون/ یادت باشد قرار بود باهم برویم کربلا |  خبرگزاری فارس
شهید علی‌اصغر انصاری، شهید گمنام لشکر فاطمیون است. در ۲۰ سالگی راهی سوریه شد. در اعزام‌هایش دو بار جانباز شد. یک بار داخل تانک بود که دشمن تانک را زد. از این ماجرا نجات پیدا کرد اما دچار موج‌گرفتگی و سردرد و سنگینی گوش شد. بار دوم شیمیایی شد و خیلی درد می‌کشید؛ تاول‌های پوستی‌اش بعد از مصرف دارو التیام پیدا می‌کرد و بعد از مدتی دوباره تاول می‌زد و خیلی اذیتش می‌کرد.
پس از ماه‌ها مجاهدت در ۲۸ مهرماه ۹۴ در حما به شهادت رسید و پیکرش تا امروز کشف نگردیده است.


شهید حسین علیزاده

روایت سه شهید فاطمیون از یک خانواده: شیعیان افغانستانی برای اهل‌بیت(ع) جان  می‌دهند- اخبار فرهنگی تسنیم | Tasnim
شهید حسین علیزاده دایی شهید علی‌اصغر انصاری است. مي‌گفت: سوريه قطعه‌اي ديگر از اين دنياي خاكي است. گویي حرم حضرت زينب(س) از كره زمين جدا است. وقتي وارد حرم بي‌بي زينب(س) مي‌شوي، انگار وارد بهشت شده‌اي كه ناپيداست و انتهايي ندارد.
همچنین مي‌گفت: بچه‌هاي فاطميون به عشق حضرت زينب(س) و امام حسين(ع) مجاهدت مي‌كنند. همين اعتقادات از آنها نيروهاي قوي مي‌سازد كه در اكثر هجوم‌ها فاتح ميدان مي‌شوند.
چهار سال مداوم از سال 1392 تا 1396 در جبهه مقاومت حضور داشت و سرانجام در 5 بهمن 1396 در البوکمال به شهادت رسيد.
برادر گرامی شهید حسین علیزاده با اشاره به شوق رزمندگان فاطمیون برای دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) می‌گوید: شیعیان افغانستان و به خصوص رزمندگان تیپ فاطمیون، شیعیان مخلصی هستند که به حضرت زهرا(س)، حضرت علی(ع) و خاندانشان پایبندند. ما دوست داریم خالصانه در جوار اهل‌بیت(ع) و حرم حضرت زینب(س) شهید شویم و خالصانه برای آنها خدمت کنیم و جان می‌دهیم.


شهید محمود کلانی

پوستر شهید حجت الاسلام «محمود کلانی» منتشر شد
شهید حجت‌الاسلام محمود کلانی در خانواده‌ای روحانی منسوب به پیر پارسای خطه هزارستان آقابزرگ کلانی کرمانی، به دنیا آمد.پدر گرامی‌اش نیز روحانیِ انقلابی و ولایی و پیرو خط امام خمینی است که اظهار داشته است: «ما در روستایی 10 خانواری به دنیا آمدیم. اوایل انقلاب ایران ما سخنان امام خمینی(ره) را گوش می‌کردیم و از این 10 خانوار حدود 5 الی 6 نفر مقلد امام بودیم. ...
الحمدلله نظام جمهوری اسلامی امروز به یُمن نیروهای فداکار، فرمانبر و انقلابی، امید مستضعفان و مردم آزادی‌خواه دنیا است. شخصیت‌هایی که در این نظام سکان قدرت را در دست دارند، مانند حضرت امام و مقام معظم رهبری در هیچ جای دنیا نمونه برایشان وجود ندارد. ...
درباره امام باید بگویم که نفس مسیحایی ایشان روی جامعه شیعه افغانستان تأثیر داشت. خیلی از آنها مقلد ایشان بودند. او را ادامه‌دهنده‌ خط پیامبر و ائمه معصومین می‌دانستند.»
شهید حجت‌الاسلام محمود کلانی درس طلبگی را از جامعهًْ‌المصطفی(ص) آغاز کرد و کارشناسی و کارشناسی ارشد را در جامعهًْ‌المصطفی(ص) گذراند. برای تبلیغ و درس میان افغانستان و ایران در حال رفت و آمد بود. دروس حوزوی را نیز تا مقطع رسایل و مکاسب ادامه داد. منبر هم زیاد می‌رفت و سخنرانی‌هایش عالی بود.
مثل بسیاری از طلبه‌های دیگر به فعالیت‌های فرهنگی دیگر هم مشغول بود: تأسیس انجمن علمی فرهنگی ابن سینای بلخی درسال 1385 به همراه چند تن از دوستانش، همکاری در برگزاری چندین همایش با موضوعات نقش علما در فرهنگ‌سازی افغانستان، علما و چشم‌انداز آینده، امام حسین(ع) و انسجام اسلامی و ...، همکاری در برگزاری همایش‌های سالیانه در تجلیل از شهید مزاری، راه‌اندازی نشریه علمی فرهنگی بیان، با همکاری دیگر اعضای انجمن ابن سینا، فعالیت فرهنگی در افغانستان و همکاری با دانشگاه المصطفی(ص) در کابل در سال‌های 89 و 90، بنیان‌گذاری جلسه هفتگی دعای توسل عاشقان ولایت اهل‌بیت درسال 1385 و...
وی ۲ شهریور ۱۳۹۲ در سوریه بر اثر شلیک خمپاره با دو پای قطع شده، به شهادت رسید.


شهید احمدحسین بخشی

روایت دلتنگی و اشک‌های جانسوز دختر 4ساله شهید فاطمیون+ فیلم- اخبار فرهنگی  تسنیم | Tasnim
شهید احمدحسین بخشی یکی از رزمندگان گردان زرهی لشکر فاطمیون بود که در مرداد سال 1394 در شهر تدمر در سوریه به ‌شهادت رسید. وقتی به ‌شهادت رسید، یک دختر دو ساله به نام سمیرا و یک پسر داشت که هنوز به دنیا نیامده بود.
همسر گرامی‌اش در یادداشتی نوشته است: هرکسی یک آرزو دارد و آرزوی احمدحسین هم این بود که شهید شود. می‌گفت: «در کودکی خواب دیدم که یکی از یاران امام حسین(ع) بودم. در یکی از جنگ‌ها بود که با امام حسین(ع) رفتیم و امام به نماز ایستاد. من با چند تن از یاران امام ایستادم که از امام حسین علیه‌السلام محافظت کنیم. ناگهان دشمن به طرف امام تیر انداخت؛ من جلوی تیر را گرفتم. تیر به سینه‌ام خورد و افتادم زمین. امام سرم را در بغل گرفته بود و نوازش می‌کرد.» می‌گفت: «بعد از این خواب فهمیدم من شهید می‌شوم.» به حرفش خیلی اعتماد داشت. آخرش هم به این آرزو رسید.


شهید مرتضی عطایی

ابوعلی کجاست؟» زندگینامه خودگفته شهید عطایی
شهید مرتضی عطایی فرمانده گردان عمار فاطمیون و فرمانده پایگاه اتحادیه تأسیسات و مکانیک مشهد به عنوان شهید شاخص سال 96 سازمان بسیج اصناف و بازاریان کشور تعیین شد.
رشادت‌هایش در تلقرین، تدمر، بصرالحریر، القراصی و خان‌طومان شبیه افسانه‌ها بود؛ آنچنان که کابوس شب‌های داعشی‌ها شده بود و با شنیدن نامش لرزه به جانشان می‌افتاد. در نهایت پس از رشادت‌های فراوان و چندبار جانبازی، در ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ مقارن با روز عرفه در منطقه لاذقیه به شهادت رسید.
چند روز قبل از آخرین‌باری که به سوریه رفت، همسر گرامی‌اش خواب دیده بود که تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتنش هم گفته بود روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد، شرمنده می‌شوم. سرانجام نیز تیر به گلویش خورد و شهید شد.
هر وقت قرار بود به کربلا برود، از 40 روز قبل زیارت عاشورا می‌خواند و از سه روز قبل روزه می‌گرفت. هر وقت هم می‌خواست اربعین در کربلا باشد، جوری چله برمی‌داشت که روز اربعین چهلمین روز زیارت عاشورایش باشد. در وصیتنامه‌اش ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا(ع) را به کسانی تقدیم کرده که در مراسم تشییع، غسل و کفن و خاکسپاری‌اش شرکت کنند.


شهید سیدعلی عالمی

شهید سید علی عالمی | حریم حرم
پدر و مادر گرامی‌اش از اتباع افغانستانی بودند که در مشهد زندگی می‌کردند. در سال ۵۲ به دنیا آمد و مادرش او را نذر حضرت زهرا(س) کرد.
در ۳۱ خرداد 1392 به پادگان تهران و سپس به سوریه اعزام شد. بعد از مدتی با پسرش تماس گرفت و گفت: تو بیا سوریه؛ اینجا احساس می‌کنم به خدا نزدیکترم. گفت: خودت بیا و از فامیل هر کسی را می‌توانی بیاور به سوریه. پسرش سید سجاد با پسرخاله‌ها و پسرعمه‌ها و دایی و دیگر اقوام صحبت کرد و با ۵۳ نفر از اقوام دور یا نزدیک به سوریه اعزام شدند که از این جمع ۵ شهید تقدیم دفاع از حرم حضرت زینب(س) گردید.
سید علی عالمی مسئولیت پشتیبانی را داشت. یک وقت‌هایی برای خرید مایحتاج رزمنده‌ها از جیب خودش خرج می‌کرد.زمان‌هایی پیش می‌آمد که در خط مقدم پیکر شهیدی در منطقه‌ای که در تیررس دشمن بود، جا می‌ماند. سید علی می‌رفت و پیکر شهید را به عقب برمی‌گرداند.
آخرین بار در ادلب رفت تا پیکر ۲ شهید را پیدا ‌کند و هنگام بازگرداندن پیکر شهدا، هدف تک‌تیرانداز قرار گرفت و بعد از ساعتی به شهادت رسید.
عکس پیکر شهید با چشمان باز و لبخند بر لب منتشر گردیده است.شهید سیدعلی عالمی با مسئولیت‌های پشتیبانی عملیات فاطمیون، فرماندهی توپخانه فاطمیون، نیروی یگان ویژه و زرهی فاطمیون در میدان نبرد بود و سرانجام در ۲ آبان ۱۳۹۴ مصادف با ۱۱ محرم با مسئولیت معاونت تیپ دوم فاطمیون به شهادت رسید.
شهید محمدمهدی مالامیری
شهید محمدمهدی مالامیری مقامات و سطح عالی حوزه را در هشت سال به‌عنوان طلبه‌ای ممتاز طی نمود و  قبل از سی‌سالگی در حوزه‌های علمیه کاشان، جامعهًْ‌المصطفی العالمیه(ص) و موسسه حضرت جوادالائمه(ع) به تدریس دروس سطح (رجال، درایه، رسائل، حلقات و کفایه) می‌پرداخت.
فعالیت‌های تبلیغی را تا هنگام شهادت به‌عنوان تکلیف و وظیفه شرعی انجام داد و پس از شهادتشان مشخص شد که باوجود سن کم قریب‌الاجتهاد بودند.
سال‌های آخر به‌منظور مقابله با نفوذ تفکر داعش به شهرهای مرزی می‌رفت. به درخواست اهل تسنن در نجات جوانان از افکار انحرافی داعش با عزیمت به شهرهای سیستان و بلوچستان، خاش، ایران‌شهر، کرمانشاه، تالش و آستارا به تبلیغ می‌پرداخت.
به همراه نیرو‌های مدافع حرم لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شد و در شامگاه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ مصادف با اول ماه رجب و میلاد امام محمدباقر(ع) به شهادت رسید.
همزمان با روز ملی شهدای مدافع حرم و شب اول ماه محرم، پیکر مطهر روحانی شهید مدافع حرم محمدمهدی مالامیری پس از 6 سال کشف و شناسایی شد.
از این شهید والامقام دو فرزند دختر به نام‌های فاطمه و بشری به یادگار مانده است که هنگام شهادت پدر دو و پنج سال داشتند.
همسر گرامی شهید ابراز می‌دارد: «ارادت خاص نسبت به مولا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بی‌کرانه‌اش را زلال‌تر می‌کرد. ... نوع تفکرش در همه موارد زندگی او در عمل به منویات مقام معظم رهبری خلاصه می‌شد. ... ولایت‌محوری در زندگی ایشان نمایان بود.»


شهید سیداسحاق موسوی

مدافع حرمی که فرمانده‌اش به او مرخصی نمی‌داد!
 بی‌بی‌ موسوی مادر گرامیِ دو شهید و دو جانباز مدافع حرم از تیپ فاطمیون است: سیدمحمد و سیداسحاق به شهادت رسیدند و سیدابراهیم و سیدمهدی هم جانباز شدند. از زمان آغاز جنگ در سوریه، سیدمهدی و سیداسحاق خیلی اصرار داشتند که به سوریه بروند، اما مادر راضی نمی‌شد.
در شب دوم محرم سال ۹۲ به مادر گفتند: کافرین می‌خواهند حرم حضرت زینب(س) را خراب کنند و عمه‌جان را دوباره به اسیری ببرند؛ شما ۵ پسر داری نمی‌خواهی پسرانت را برای دفاع از حرم بی‌بی‌جان بفرستی؟ در ضمن، شما که فرج آقا امام زمان(عج) را می‌خواهید، ما اگر پیشقدم نشویم آقا چگونه ظهور کنند؟
همان شب مادر اجازه داد که به سوریه بروند. در طول دو سال چند بار به سوریه اعزام شدند.
سیداسحاق یک انگشتر داشت. یک‌بار مادر به او گفت: این انگشتر را عوض کن؛ در سن رشد هستی، یک وقت برای انگشتت تنگ می‌شود و خطرناک است. سیداسحاق گفت: مامان من به سن ۲۴ سالگی هم نمی‌رسم و مثل جدم امام حسین(ع) شهید می‌شوم و انگشت و انگشترم را می‌بَرَند.
همین‌طور هم شد. پیکر اسحاق بعد از شهادت به دست داعشی‌ها افتاد و سر و دست‌ها و پاهایش را قطع کردند. وقتی بعد از یک سال پیکر مطهرش به ایران برگشت، فقط تن او را تحویل گرفتند و مادر با دیدن پیکرش یاد حرفش افتاد که می‌گفت من مثل جدم امام حسین(ع) شهید می‌شوم. سیداسحاق موسوی در ۳۱ فروردین 1394 در بصرالحریر درعای سوریه به شهادت رسید.

Image result for ‫گل لاله‬‎