«... ما یاد رئیسعلی دلواری را از این جهت گرامی میداریم که این مرد شجاع، در راه اعتقاد دینی خود، تنها و در غربت با دشمنان جنگید؛ این برای ما چیز بسیار باارزشی است... در آن روزگاری که ملت ایران همه در خواب بودند جز عدهی بسیار کمی در گوشه و کنارهای کشور و بیگانگان از این غفلت مردم سوءاستفاده میکردند و دشمن بر مناطق مختلفی از کشور عزیز ما تسلط پیدا کرده بود؛ در تهران، نمایندگان دولتهای انگلیس و روس، آزادانه حکمرانی میکردند و از پادشاهان آن زمان هم حساب نمیبردند؛ در منطقه فارس هم همینطور؛ در بسیاری از مناطق دیگر کشور، نمایندگان بیگانه مال مردم را میخوردند و بر آنها حکمرانی میکردند و با ملت ایران با تحقیر برخورد میکردند؛ در یک چنین شرایطی، در هر گوشهیی از این کشور، مردان شجاعی پیدا شدند که به حکم دین، جهاد را بر خودشان واجب دانستند و فکر نکردند که با غربت و دست خالی نمیشود کاری را انجام داد؛ مردان خدا اینگونهاند. یکی از این افراد، همین رئیسعلی شماست؛ که رئیسعلی ملت ایران است؛ اگرچه متعلق به دلوار است. یک مرد جوان، در همین سنین جوانیِ شما جوانان، در مقابل انگلیسیها ایستادگی کرد. البته امروز با آن روز خیلی فرق کرده است؛ امروز همه ملت ایران در مقابل قدرتهای متجاوز ایستادهاند؛ امروز ملت ایران در مقابل آمریکا ایستاده است و از دشمنان چه آمریکا و چه قدرتهای دیگر واهمهیی در دل ندارد. امروز، روز آقایی ملت ایران است. من به شما عرض کنم، اگر «رئیسعلیها در غربت به شهادت نمیرسیدند، امروز ملت ایران به این عظمت نمیرسید؛ همچنان که اگر شما جوانان در دوران جنگ تحمیلی به جنگ نمیرفتید و به جبهه خدمت نمیکردید و شهادت را به خود نمیپذیرفتید، امروز ایران و اسلام به این عظمت نمیبود..»1.
این بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در 13 دی ماه 1370 در دیدار مردم دلوار بوشهر با ایشان بود. بیاناتی که گویی یک تاریخ پر از درد و رنج اما خوش عاقبت برای ملت ایران را روایت میکند. تاریخی که هنوز در بسیاری از رسانهها و کتابها سانسور میشود.
وقتی در سال 1249 هجری قمری به دنبال گردنکشی حاکم هرات (که یکی از شهرهای خراسان به شمار میآمد) عباس میرزا مامور تنبیه وی شد و البته سرانجام پسرش محمد میرزا به هرات رفت و غائله را خواباند، کامران میرزا یکی از مزدوران بریتانیا، از انگلیسیهای مستقر در هند کمک خواست. دولت بریتانیا به محمد شاه اخطار کرد که اگر دست از هرات برندارد، با ایران وارد جنگ خواهد شد. یعنی به دلیل سیاست دولت ایران در قبال یکی از شهرهایش، استعمار پیر او را تهدید به جنگ و قشونکشی کرد!
هنوز تهدید انگلیسیها در پیغام فرستادهاش نزد شاه ایران خشک نشده بود که ناوگان جنگی بریتانیا، جزیره خارک را محاصره کرد و بنا به نوشته حاج میرزا حسن فسایی نویسنده کتاب «فارسنامه ناصری»، یک فروند کشتی آنها در برابر بوشهر، لنگرانداخت و 500 سرباز از آن در سواحل ایران پیاده شدند. متاسفانه دولت وقت و کارگزاران محلی حکومت در برابر این تجاوز هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادند.
در کتاب «فارسنامه ناصری» آمده:
«...تا اینکه یکی از علمای بوشهر به نام شیخ حسن مجتهد آل عصفور و شیخ سلمان، برادرزاده آن جناب و باقر خان تنگستانی با اهالی بوشهر ازدحام نموده، تمامی سربازان و بالیوز (کنسول انگلیس) را از شهر خارج نموده و چندین نفر از طرفین کشته گشت...»
بار دوم در زمان ناصرالدین شاه، بازهم انگلیس به بهانه محاصره هرات توسط دولت ایران، به ایران اعلام جنگ داد و بلافاصله جزیره خارک و بوشهر را اشغال کرد و لشکری هم به سوی خرمشهر گسیل داشت.
خبر حمله انگلیس به خاک کشور هر چقدر برای دولت ایران اهمیت نداشت که حتی حاکمان و دست نشاندگان محلی این دولت با اشغالگران خارجی دست همکاری دادند و در مقابل مردمی که به مقاومت در برابر بیگانههای دست میزدند، اقدام نظامی کردند، اما در میان مردم هیجان و غلغلهای برپا ساخت. مجددا علما به صحنه آمدند و آنچنانکه مولف «ناسخ التواریخ» نوشته:
«...علما و مجتهدین که در ترویج دین، جان و جاه را مکانت خاک راه نگذارند، در حوزه محراب و عرشه منبر، مردم را مخاطب داشتند و به تحریص جنگ هم آهنگ فرمودند...»
نکته قابل توجه تاریخی این است، در همان زمان که شاه قاجار و صدراعظم فراماسونش به همراه کابینه به اصطلاح متجدد و روشنفکرش درصدد واگذاری امتیازاتی به متجاوزین و کوتاه آمدن در مقابل آنها بودند، بنا به نوشته عباس امانت در کتاب «قبله عالم»، متجاوز از 30 تن از علمای عظام شیعه از یازده ولایت ایران، تصمیم گرفتند تا هریک 10 تا 20 هزار سرباز را از ناحیه خود به خدمت گیرند تا از خاک اسلام در برابر کفار دفاع نمایند. امانت در بخشی دیگر از کتابش اشاره دارد که «اما آنچه شاه زیر نفوذ صدراعظمش پیشنهاد میکرد، چیزی در حکم تندردادن به تحتالحمایگی انگلستان بود»!
به این ترتیب علمای شهرهای مختلف هر یک طوماری نگاشتند و آمادگی خود و پیروانشان را برای جهاد علیه اشغالگران انگلیسی اعلام کردند:
میرزا محمد باقر مجتهد از تبریز، حاجی ملا محمد مجتهد، فرزند ملا احمد نراقی و آقا میرزا ابوالقاسم مجتهد و آقا سید مهدی از کاشان، آقاسید محمد امام جمعه، سید اسدالله پسر آیتالله شفتی، آقای محمد مهدی پسر محمد ابراهیم کلباسی و آقا محمد جعفر از اصفهان، حاجی عبدالله مجتهد، حاجی ملا محمد اشراقی، حاجی میرزا محمد حسین مجتهد و شیخ نصرالله قاضی از مازندران و استرآباد و آقا عبدالله و سایر علما از کرمانشاه، آقا سید مجتهد، حاجی محمد کریمخان، ملامحمد مجتهد و محمد کاظم مجتهد از کرمان، حاجی ملا رفیع و ملاصادق از گیلان و حاجی سید باقر، آقامعصوم و ملانجد کبیر از عراق عجم و ملازینالعابدین مجتهد، میرزا محمدرضای مجتهد و آقا سید حسن امام جمعه از گلپایگان، ملا احمد و ملاهدایتالله از کردستان از جمله این علما بودند که برای جهاد علیه انگلیس اعلام آمادگی کرده بودند.
اما سومین تهاجم ارتش بریتانیا علیه خاک ایران در اوایل جنگ جهانی اول اتفاق افتاد، در حالی که دولت ایران در این جنگ اعلام بیطرفی کرده بود، ارتش بریتانیا در همان ابتدای جنگ، به بهانه حفاظت از پالایشگاه نفت ایران و انگلیس در آبادان به سوی اروند رود حرکت کرد و آبادان را اشغال نمود. سپس به بهانه حفظ خطوط لوله نفت، اهواز را نیز به اشغال خود درآورد و بعد برای حفظ تاسیسات مخابراتی، بوشهر را نیز تصرف کرد.
در پی تجاوز انگلیس به جنوب ایران و تصرف بخش بزرگی از خاک کشور از جمله بنادر و مناطق نفتخیز، در مقابل سکوت و مماشات دولت مرکزی، قیام محلی بر علیه نیروهای تجاوزگر شکل گرفت. اعلام عام جهاد مراجع در عتبات عالیات بر ضد نیروهای انگلیسی و پیشتازی مجتهدین محلی موجب این قیام ملی و افتخارآفرین در تاریخ معاصر این سرزمین برعلیه بیگانه و بیگانهپرستی گشت.
در این میان آیتالله شیخ محمد حسین برازجانی بر ضد نیروهای تجاوزگر انگلیسی اعلام جهاد کرد و به رهبری ستاد جنگ پرداخت. وی مجتهد برازجان و مرجع و طرف اعتماد اهالی دشتی و دشتستان و جنوب ایران بود. پس از وصول حکم جهاد از طرف علمای عراق، معظمله نیز فتوای جهاد داد و با رؤسای مجاهدین متحد شد و در راه مدافعه از وطن سخت کوشید.
در پی این مجاهدت، سرپرسی کاکس، کنسول انگلیس در بوشهر نامه اخطارآمیزی به وی مخابره کرد که با پاسخ هوشمندانه و شجاعانه آیتالله برازجانی مواجه شد. پاسخ عالمانه مجتهد برازجان، طنین امید در دلهای مشتاقان جهاد ایجاد کرد، چنانکه «رئیسعلی دلواری» کدخدای جوان و متدین دلوار از روستاهای بوشهر چنان تحت تاثیر قرار گرفت که طی نامهای به مجتهد کازرون ضمن تجلیل و تحسین از جوابیه او به کنسول انگلیس، از وی اذن جهاد خواست.
سرانجام پس از آنکه نیروهای انگلیسی خانه حاج علی تنگستانی را به توپ بستند و اموال و داراییاش را مصادره و چند تن از بستگانش را به قتل رساندند، علمای دشتی و دشتستان مثل شیخ «محمد حسین برازجانی» و «سید مرتضی اهرمی» اعلان جهاد دادند. به دنبال فتوای جهاد علما، 3 تن از خوانین متدین و شجاع به نامهای «رئیسعلی خان دلواری»، «زائرخضرخان اهرمی» و «شیخ حسین خان چاکوتاهی» به دستور مجتهد برازجان متحد شدند و نیروهای خود را علیه ارتش بریتانیا سازماندهی کردند.
نیروهای انگلیسی در 26 رمضان 1333 هجری قمری بندر بوشهر را به اشغال خود درآوردند و حاکم ایرانی بوشهر را دستگیر کرده، پرچم ایران را پایین آوردند و لگدمال کردند. تمام ادارههای دولتی را تصرف نموده، ژاندارمهای ایرانی را خلع سلاح و بیرون کردند و با اعلام حکومت نظامی چند نفر از مخالفین انگلیس را دستگیر و به همراه نماینده دولت به صورت تبعیدی به هند فرستادند. اینچنین بود که مجاهدین بوشهر به سرکردگی رئیسعلی دلواری بنا بر فتوای علما به مقاومت در مقابل اشغالگری نیروهای بریتانیا روی آوردند و هر شب نیروهای متجاوز را مورد شبیخون قرار میدادند.
در واقع پس از هجوم ناجوانمردانه و گسترده ارتش بریتانیا به سواحل جنوبی ایران در خلیجفارس و بندر بوشهر که با پیشرفتهترین سلاحهای مخرب اعم از ناوهای جنگی و توپ و تیربار انجام گرفت، تنها عدهای جوان پاکباز، مومن و وطنپرست تنگستانی با تفنگهای بسیار ابتدایی فارغ از حکومت مرکزی قاجار (که در آن روزگار تحت نفوذ فراماسونهای انگلیسی قرار داشت) در مقابل ارتش متجاوز ایستادگی کردند.
مقام معظم رهبری در دیدار مردم بوشهر به تاریخ 5 تیرماه 1389 درباره رئیسعلی دلواری فرمودند:
«... نام سردار مؤمن و شجاعی مثل شهید «رئیسعلی دلواری» از نامهایی است كه همیشه دلهای مؤمن را كه آشنایی به وضع او و مبارزات او داشتهاند، در سراسر این كشور به خود جذب میكرده است. و خدا را شاكریم كه بعد از پیروزی انقلاب، این نامی كه سعی میشد پنهان بماند و این چهره ناشناخته بماند، بر سر زبانها افتاد؛ او را شناختند، شخصیت او را ستودند، مظلومیت و شهادت مظلومانه او را همه دانستند و فهمیدند. البته امروز با آن دوران خیلی فرق كرده است. آن روز عده معدودی همراه با یك جوان شجاع ناچار بودند در مقابل قدرت استعماری و استكباری انگلیس، مظلومانه مقاومت كنند؛ اما امروز رئیسعلیهای دلواری كم نیستند، تنها هم نیستند...» 2
_________________________
1- فرمایشات آیتالله خامنهای در دیدار مردم دلوار در 13/10/1370 – وب سایت خامنهای دات آی آر- فیشهای رئیسعلی دلواری 2- بیانات در دیدار مردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع)، 05/04/1389 – پیشین