۹۱۸ - به مناسبت سالگرد رحلت آیتالله طالقانی: روزگاری که مدعیان پدر طالقانی او را سانسور کردند ۱۴۰۱/۰۶/۱۸
به مناسبت سالگرد رحلت آیتالله طالقانی:
روزگاری که مدعیان پدر طالقانی او را سانسور کردند
۱۴۰۱/۰۶/۱۸
آیتالله طالقانی در تاریخ 20 اسفند 57 در مصاحبهای با محمد مهدی جعفری (نویسنده و مترجم و از نزدیکان ایشان) درباره حجاب مطالبی ایراد کرد که سالهای سال بخشهایی از آن سانسور شده بود و جملات جعلی دیگری بهجای بخشهای سانسور شده، انتشار مییافت. این مصاحبه پس از آن بود که در 16 اسفند 1357 یعنی حدود 3 هفته پس از پیروزی انقلاب، حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه در یک سخنرانی به حجاب زنان پرداختند.
تیتری که در آن زمان از قول آیتالله طالقانی در مطبوعات چاپ شد به این مضمون بود که «حجاب در اسلام اجباری نیست»! در حالی که مرحوم طالقانی در هیچ کجای مصاحبهاش چنین سخنی نگفته بود، همچنین صحبتهای ایشان در مورد زنهای اداری و کار مصرفی آنها و اصالتی که حجاب در حفظ خانواده دارد سانسور شد. در واقع از آن مصاحبه مفصل چیزی حدود یک پاراگراف یا کمی بیشتر در اغلب مطبوعات به چاپ رسید و همان جمله نخست که ایشان میفرماید «حجاب حرف من و فقیه نیست و تصریح قرآن است» هم سانسور شد!
سانسورچیان مدعی آزادی و دموکراسی که در آن زمان اغلب نشریات را در دست داشتند به همین هم بسنده نکرده و هر جمله و عبارت و شعاری را که مورد نظرشان بود به آیتالله طالقانی نسبت داده و جملات را به دروغ، به عنوان سخنان آیتالله طالقانی در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ منتشر کردند. در حالی که چنانکه در اصل گفتههای مرحوم آیتالله طالقانی به تاریخ 20 اسفند 1357 خواهیم دید، این جملات تحریف شده، هیچ ارتباطی با واقعیت سخنان مرحوم طالقانی نداشت. آنها با تحریف جملات مرحوم طالقانی، به دروغ از قول وی نوشتند:
«... حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیتهای مذهبی... نه در زمان پیامبر نه ائمه معصومین چیزی به نام حجاب اجباری نبوده، این حکم اجبار یک حکم من درآوردی است که نه تنها عفاف و پاکی را در جامعه رواج نخواهد داد بلکه موجب گسترش فساد و فحشاء در کل جامعه خواهد شد، در اصل دین اکراه و اجبار نیست چه برسد به فروع آن...»
این درحالی بود که همین مدعیان متشکل از انواع و اقسام گروهکهای ریز و درشت التقاطی و مارکسیست و ملیگرا، آیتالله طالقانی را رهبر معنوی و سیاسی خود اعلام نموده و او را با عنوان «پدر طالقانی» خطاب میکردند اما آنچه از حرفهای ایشان را که به نفعشان نبود و بعضا آنها و گروهکهایشان را افشاء میکرد، به شدت سانسور مینمودند مانند صحبتهای او درباره امام که گفت هر زمان احساس ضعف و یاس میکنم، نزد امام رفته و از قاطعیت، توکل، ایمان و ایشان الهام میگیرم یا خطبههای نماز عید فطر سال 1358 و خطبههای نماز جمعه هفته بعد از آن که همه گروهکهای چپ و راست و منافق و تجزیهطلب در کردستان و دیگر مناطق را با شدیدترین لحن افشاء کرد و بار دیگر از روشنبینی و آیندهنگری حضرت امام گفت و اطاعت مطلق خویش از امام را مورد تاکید قرار داد. ولی همه آن سخنان روشنگرانه زیر تیغ تیز سانسور گروهکها و شبهروشنفکران و انواع و اقسام نشریات ریز و درشت آنها قلع و قمع گردید.
اما جملات تحریف شده مرحوم طالقانی درباره حجاب اسلامی در روزنامه اطلاعات مورخ ۲۰اسفند ۱۳۵۷ به چاپ رسید و در آن زمان کسی شک نکرد در میان این جملات چه دروغ بزرگی به مرحوم طالقانی نسبت داده شده است! البته در آن روزگار که نشریات و مجلات و روزنامهها مانند احزاب و سازمانهای شبه سیاسی، همچون قارچ از زمین میروییدند و هر روز و هرشب، دهها سازمان و حزب و گروه و... ولو با دو سه نفر عضو، اعلام موجودیت میکردند، دیگر کسی چندان به منبع خبرها و صحت و سقم آنها دقت نمیکرد. روزگار آزادی پس از57 سال اختناق پهلوی بود و اغلب مردم با نگاه خوشبینانه تصور میکردند، هرآنچه در مطبوعات و نشریات آن دوران درج میشود، عین حقیقت است!
اما واقعیت سخنان آیتالله طالقانی درباره حجاب چه بود و چه مطالبی در آن سخنان تحریف شد؟ کدام بخشها به طور کلی سانسور گردید و چه مطالبی به دروغ به آیتالله نسبت داده شد؟
در اینجا قسمتهایی از آن بخشهای سانسور شده سخنان آیتالله طالقانی به نظرتان میرسد که هم به مسئله حجاب زن از دیدگاه اسلام پرداخته، هم آن را در سبک زندگی ایرانی/ اسلامی ریشهیابی میکند و هم مسئله خانواده در اسلام را مورد توجه قرار میدهد و حجاب را از اساسیترین ارکان حفظ آن بهشمار میآورد.
آیتالله طالقانی در آن سخنرانی گفت:
«حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار، حجاب شخصیت. ساخته من و فقیه و اینها هم نیست. نصّ قرآن است، آن قدری که قرآن بیان کرده که نه میتوانیم از آن حدود خارج بشویم و نه زنهایی که معتقد به این کتاب عظیم آسمانی هستند که رحمتللعالمین است.
قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ
(اى پیامبر، به مردان مؤمن بگو چشمان خود را از زنان فرو بندند و دامان خود را نیز از دید دیگران بپوشانند، که اگر فرمانشاندهى چنین کنند. این شیوه براى آنان پاکیزهتر و بالندهتر است. قطعاً خدا به آنچه مىکنند آگاه است.)
اگر بخواهند تزکیه بشوند، مردان مومن از چشم چرانی، شهوتپرستی باید چشم بپوشند، همینطور زنهای مومنه
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الا لبعولتهنّ
(و به زنان مؤمن نیز بگو چشمان خود را از مردان فروبندند و دامان خود را نیز از دید دیگران بپوشانند و زیبایىهایشان را آشکار نسازند)
من همین آیه را مقداری برای شما تبیین میکنم. به زنان مومن یعنی زنان متعهد، زنان مسئول، زنانی که با خدا و با ملت، ملت مسلمان تعهد دارند، بگو چشم پوشی کنند، عفاف خود را حفظ کنند،
وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الا لبعولتهنّ (زینتها و زیباییهایشان را آشکار نکنند)...»
آیتالله طالقانی ادامه میدهد:
«... زنان مسلمان ما، زنان مملکت ما تا چندی قبل (که امیدواریم بعد از این نباشد)، چی بودند؟ در خانه که میباید برای شوهرشان خود را آرایش بکنند، هر جور لباس کهنه و گرد و خاکی میپوشیدند و زندگی معمولی داشتند، اما وقتی میخواست برود به خیابان سبزی بخرد یا برود به فلان اداره، دو ساعت باید توالت (آرایش) میکرد، این خانم!
قرآن میگوید این را به عکسش کنید، در خانه خود را هرچه میخواهید آرایش کنید ولی در بیرون همدوش مرد باشید. انوثیت (زنانگی) خود را پنهان کنید، شخصیت خود را ظاهر کنید. اگر ما میخواهیم سرتا پا مقلد باشیم که خب بشویم، هرچی میخواهیم بشویم! اما اگر بخواهیم
همان طوری که به خودمان برگشتیم، به خودمان رجوع کردیم، به فرهنگمان میخواهیم برگردیم و قدرتمان میخواهیم از خودمان باشد، استقلالمان باید از خودمان باشد، سنتهای خودمان را هم باید زنده بکنیم.
ما، اسلام، قرآن، مراجع دینی میخواهند زنهای ما شخصیتشان حفظ بشود، اصل مسئله این است. مسئله چادر هم نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا حالا زنهای ما چه جور زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشند؟ این زنهای زحمتکش، این زنهای خدمتگزار ما، دهات ما، کردستان ما، مازندران ما، ایلات ما، همه یک روسری میبستند و دوش به دوش مردان کار میکردند. مگر کار منحصر به رفتن توی ادارات و پشت میز نشستن است؟ این هم کار است دیگر،
کار اصیل هم همین (در روستاها) است. آن (کار در ادارات) کار تحمیلی است، کار مصرفی است. این (در روستاها) کار تولیدی است. و اینها (زنان روستایی) الان هم همین کارها را میکنند. برنجی که ما میخوریم، گندمی که ما میخوریم و سایر تولیدات زراعتی ما، یک قسمت برعهده زنهاست که متاسفانه به آنها بیشتر ظلم شده تا زنان شهری. اسلام هم به این راضی نیست.
چرا ملاحظه حقوق آنها (زنان روستایی) را نمیکنید؟ معذالک عفت خود را هم حفظ میکردند، بچههایشان را هم تربیت میکردند، کانون خانه را هم گرم نگه میداشتند، یک زندگی با صفا، با همّت و با همکاری با مردان و تولیدی.
همش ما خیال میکنیم که زنها منحصر هستند به یک سری زنهایی که در شهر ریختهاند و دائما میخواهند مصرفکننده باشند و در ادارات و... اینها را پر میکنند (تبلیغ میکنند).خب بروید با آنها (زنان روستایی) همکاری کنید. اگر واقعا راست میگوییم.
البته یک عدهای از زنها، اینها باقیماندهها و تفالههای رژیم منحط پهلوی هستند که دیگر زنهای مبارز ما را تحریک میکنند. میگویند (با این حجاب) به ما اهانت میشود! چه اهانتی میشود؟...»
آیتالله طالقانی دربخشهایی دیگر از این مصاحبه، بیانات امام در مورد حجاب زنان را به خیر و صلاح ملت و بانوان دانست. او گفت:
«... مسلماً نظر امام، هم به مصلحت زنان ما و خواهران و دختران ماست و هم مطابق با موازین و اصول دین مبین اسلام است. هم ایشان و هم ما در این حرکت انقلابی همیشه نسبت به این سهم بزرگی که زنان ما در جریان انقلاب داشتهاند، قدردانی کردهایم و واقعاً هم سهم بزرگی دارند و در این حرکت تاریخی....»
حضرت امام نیز چندی بعد سخنان مرحوم آیتالله طالقانی درباره حجاب را تایید کرده و آن را عین صحبتهای خود دانستند.
نکته جالب اینکه این سخنان از همان روزها در مطبوعات بهگونهای کاملا برعکس تحریف شد و به چاپ رسید و عبارت «در مورد حجاب اجبار در کار نیست» که در هیچ بخش از سخنان آیتالله طالقانی وجود نداشت، به ایشان نسبت داده شد! این سانسور تاریخی سخنان آیتالله طالقانی درباره حجاب حدود 37 سال ادامه داشت تا سال 1395 که اصل فیلم آن مصاحبه پخش شد.
روزنامهها و مطبوعات در آن روزها اغلب همان طور که مرحوم آیتالله طالقانی اظهار داشت، در دست پس ماندهها و تفالههای رژیم شاهنشاهی و برخی شبهروشنفکران قرار داشت (چنان که امروز نیز بعضا هست) و طرح و برنامه آنها مقابله با انقلاب و اصول و رهبری آن و همچنین انحرافش از آرمانها و اهداف و اختلافاندازی مابین رهبر انقلاب و شخصیتهای اصلی آن بود. اسناد لانه جاسوسی و اظهارات برخی از فراریان ضد انقلاب، بعدها این طرح و برنامه را لو داد. از همین روی مطبوعات یاد شده به شدت درصدد سانسور سخنان و بیانات انقلابیون و گزینش صحبتهای آنها بنا به تمایلات نامشروع خود بودند.