رسانه سلطنتی بریتانیا یا بنگاه سخن پراکنی بریتانیا و یا همان بیبی سی «BBC» در 18 اکتبر 1922 (مهرماه 1301) در لندن تاسیس شد و از 14 نوامبر (آذرماه) همان سال برنامههای روزانه خود را شروع کرد. بیبی سی از همان ابتدا برنامه بینالمللی خود به نام World Service را راهاندازی نمود و با بیش از 50 زبان برای سراسر جهان برنامه پخش کرد! یعنی از همان ابتدا آنچه به عنوان اهداف این رسانه تعیین شد، بیش از داخل انگلستان، نقاطی از جهان را شامل میگردید که در طی3 قرن، به اشغال بریتانیا در آمده بود.
بخش فارسی BBC در شهریور 1320 و همزمان با حمله نیروهای اشغالگر انگلیس به ایران برای توجیه آن راهاندازی شد. این در حالی بود که هجوم ارتش بریتانیا به جنوب ایران، خشم مردم را برانگیخته و عنقریب امکان داشت، آنها را در مقابل اشغال سرزمین شان توسط چکمهپوشان انگلیسی برانگیزاند. اما رادیوی بیبیسی توانست کاری بکند که آن اتفاق نیفتد.
سر ریدر بولارد، وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران در این باره در خاطراتش نوشته است:
«...این واقعا تاسف بار بود که درست در زمانی که ما احتیاج به همراهی و مساعدت مردم ایران داشتیم، آنها به سرزنش ما بپردازند و از این که حامی شاه مورد تنفرشان بودیم، اظهار گلهمندی بنمایند. ولی این وضع دیری نپایید، زیرا ما توانستیم با آغاز پخش برنامههای فارسی BBC از لندن و دهلی، تا حدود زیادی بر این مشکل فائق آییم...»
نامههای خصوصی و گزارشهای محرمانه سر ریدر بولارد که در سال 1991 در لندن منتشر شد، نشان داد مطالبی که در آن هنگام برای توجیه حضور ارتشهای متفقین از جمله نیروهای انگلیسی در خاک ایران از رادیو BBC پخش میشد، قبلا به وسیله «آن لمبتون»، جاسوس ارشد و وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران تهیه و به لندن ارسال شده بود و در موقع مقتضی به BBC دستور داده میشد که آنها را پخش نماید.
اما بیبی سی فارسی توسط یک بهائی که ریاست محفل بهائیان بریتانیا را هم برعهده داشت، به نام «حسن موقر بالیوزی» تاسیس گردید و برنامههایش در جهت توجیه حمله ارتش بریتانیا و اشغال خاک ایران تهیه و پخش میگردید.
مجید تفرشی، کارشناس اسناد تاریخی مقیم لندن در همایش ایران و استعمار انگلیس در دانشگاه تهران به تاریخ 23 مهرماه 1387 اظهار داشت:
«... حسن موقر بالیوزی، نخستین فردی هست که نامش به عنوان سخنران و سخنگو و یا سخنور در تاریخ بیبیسی ثبت شده فرزند میرزا علی محمد بالیوزی بود که از اقوام خاندان افنان و از اقوام میرزا علی محمد باب هست و در شرایطی به استخدام بیبی سی در میآید که چند ماه قبلش به عضویت مجمع ملی بهائیان موسوم به رضوان درآمده بود. چند سال هم بعد از تاسیس بیبیسی به عنوان یکی از ایادی امرالله تعیین میشود که ایادی امرالله در آیین بهاییت شبیه به یک کاردینال اعظم دستگاه پاپ است. حضور چنین آدمی به نام بالیوزی در ساختار بیبی سی فارسی که جزو بزرگترین رهبران بهائیت بوده و نزدیک دو دهه در بالاترین تصمیم گیریهای بیبی سی حضور داشته تا حد زیادی نشان میدهد که جهت گیریهای بیبی سی به چه سویی تنظیم وهدایت میشده است...»
در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و در آن روزهایی که ملت ایران برای ملی کردن نفت خود مبارزه میکرد و از همین روی تحت تحریمهای سخت انگلیسیها قرار داشت، رادیوی بیبی سی وقیحانه، مردم ایران را عاجز از اداره جریان استخراج و تصفیه و پخش و صادرات آن دانسته و تبلیغ میکرد که ایران برای چنان پروسه به قول آنها پیچیده نیاز به کمکهای یک دولت خارجی مثل بریتانیا داشته و این سؤال را مطرح میکرد که ایران در حالی که نمیتواند از نفت خود بهرهای بگیرد، اساسا این نفت را برای چه میخواهد؟
اوج دشمنی رادیو بیبی سی در شبهای کودتا و ایفای نقش بلندگوی عملیات «آژاکس» و «چکمه» بود که توسط CIA و MI6 به مرحله اجرا درآمد و استقلال و آزادی میلیونها ایرانی را لگدکوب خود کرد.
شب قبل از کودتا، رادیو BBC در برنامه فارسی خود، شعری از فردوسی را قرائت کرد که دوازده سال قبل از آن و در شب سوم شهریور 1320، در آستانه ورود ارتشهای اشغالگر متفقین به ایران قرائت کرده بود:
چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب
و شب کودتا برای اطمینان خاطر به محمدرضا برای انجام عملیات، به جای آن که مثل هر شب گفته شود: «اکنون نیمه شب به وقت لندن است»، این جمله در راس ساعت 12 نیمه شب از بیبی سی پخش شد که:
«...اینجا لندن است، رادیوی بیبی سی، اکنون دقیقا نیمه شب است...»
در خاطرات دانالد ویلبر و همچنین کتاب «انگلستان و سرنگونی دولت دکتر مصدق» نوشته ویلیام راجر لوییس آمده است که همین این جمله رمز کودتای سیاه 28 مرداد شد و شاه را نسبت به حمایت سازمانهای جاسوسی انگلیس (یعنی MI5 و MI6) از کودتا مطمئن ساخت.
رادیوی بیبی سی در تمام سالهای پس از کودتا هم از سیاستهای استعماری آمریکا در ایران و رژیم دیکتاتوری شاه، دفاع کرد و خیانتها و جنایتهایش را توجیه کرد. بیبی سی، قرارداد کنسرسیوم نفتی و حاکمیت 25 ساله شرکتهای بزرگ آمریکایی و هلندی بر منابع نفتی ایران را زمینه سازی شکوفایی اقتصاد آن خواند، تاسیس ساواک در سال 1337 را آغازی بر تامین امنیت داخلی این کشور نفتخیز اعلام نمود، نهضت و حرکت روحانیت مبارز به رهبری امام خمینی علیه سیاستهای ارتجاعی و اشغالگری نوین آمریکا را همصدا با شاه، ارتجاع سیاه خواند و قیام پانزده خرداد 1342 و قتل عام مردم توسط چکمه پوشان شاه را سرکوب مرتجعین تحلیل کرد که میتواند ادامه راه ترقی برای ایران را تضمین نماید!
رادیو بیبی سی در طی سالهای بعد از قتل عام 15 خرداد و تبعید امام، در همه آن روزگاری که شاه با ساواک و شکنجهها و سرکوب خود، ندای هرگونه آزادیخواهی و استقلالطلبی را در گلو خفه میکرد و پایگاه بیچون و چرای غرب و به اصطلاح ژاندارم آمریکا در منطقه بود، رژیم شاه را عامل ثبات در غرب آسیا میخواند.
احتمالا آنهایی که در آن روزها به رادیو بیبی سی گوش میدادند به خاطر داشته باشند وقتی جیمی کارتر رئیسجمهوری آمریکا در شب ژانویه 1979 (10 دی 1356) در کاخ نیاوران به افتخار شاه و دار و دستهاش، لیوانهای شراب را بالا برد و ایران را جزیره ثبات در منطقه خواند، رسانه سلطنتی بریتانیا، برنامههای عادی اش را قطع کرد و ویژههای سفر کارتر به ایران در آستانه تمدن بزرگ شاه را پخش کرد!!
شاید بهاندازه یک هزارم درصد هم به مغز گردانندگان بیبی سی خطور نمیکرد که امام خمینی و نهضت ایشان که در آن برنامههای ویژه به عنوان دشمنان شماره یک شاه، مرتجع و مخالفان سیاستهای استعماری آمریکا معرفی کردند را فقط 9 ماه بعد، ناگزیر باشند آنچنان در اخبار و گزارشهای خود قرار دهند که برخی ساده دلان دچار توهم شده و بیبی سی را حامی انقلاب ایران بدانند!
اما بیبی سی در زمانی به پوشش خبری انقلاب اسلامی روی آورد که اخبار و گزارشهای نهضت، به طور 24 ساعته توسط جوانان انقلابی حوزه و دانشگاه برروی بولتنها و اعلامیههای مختلف در کوچه و خیابانها، در دانشگاه و حوزه و در بهشتزهرا پخش گردیده و نوارهای سخنرانی امام به فاصلهاندک زمانی در سراسر کشور توزیع میشد. یعنی زمانی بود که نهضت امام برای اطلاعرسانی اساسا نیازی به امثال «بی بیسی» نداشت.
اما بیبیسی با همان هدفی وارد میدان اطلاعرسانی انقلاب اسلامی شد که سفارت انگلیس در صدر مشروطه به میدان آمد تا نهضت عدالتخانه علماء و مردم را منحرف کرده و به جای آن، مشروطه انگلیسی را از دیگ پلوی متحصنین در سفارت بیرون بیاورد و به عنوان نتیجه کار، رضا میرپنج را به ملت ایران تحمیل کند.
در واقع رادیو بیبی سی برای نهضت امام و انقلاب اسلامی، حکم همان دیگ پلوی سفارت انگلیس در مشروطه را داشت. بیبی سی تحت لوای انتشار اخبار و گزارشهای انقلاب و نهضت، شروع به تحریف وقایع نمود و به تدریج ماموریت اصلی خود یعنی رهبر تراشی برای نهضت را آغاز نمود تا رهبری امام را تحت تاثیر قرار داده، شقه کرده و تضعیف نماید. چون این اطمینان را داشت که همه هیمنه نهضت و انقلاب به رهبری امام است.
در این مسیر پای انواع و اقسام نیروهای چپ و راست را به میان کشید؛ از کاظم شریعتمداری تا جبهه ملی و برخی شخصیتهای وامانده همچون علی امینی و اللهیار صالح و علی شایگان و... و تا گروههای چپ از فداییان خلق تا حزب توده و مجاهدین خلق و.... و خلاصه به همه رنگی متمسک شد تا بلکه خدشهای به رهبری امام وارد نماید.
اما حنای «بی بیسی» در دوران انقلاب رنگی نداشت و نتوانست مشروطه انگلیسی را تکرار نماید. بنابراین از فردای پیروزی انقلاب بر طبل مخالفت همان گروهکهای مختلف چپ و راست کوبید، از تجزیهطلبان در کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا و... حمایت کرد، گروهکهای تروریستی را در بوق کرد، کودتای نقاب با حمایت صدام و بقایای شاه و سیا را خیزش افسران آزادیخواه اعلام نمود و بالاخره تجاوز وحشیانه صدام به خاک ایران و اشغال هزاران کیلومتر از آن را پاسخی منطقی به صدور انقلاب ایران دانست! و البته هیچ گاه از تجاوزگری صدام و جنایات جنگی او اعم از جنگ شهرها و حملات شیمیایی و کشتار مردم بیگناه سخنی نگفت!!
رسانه سلطنتی بیبی سی که در سالهای پس از جنگ نیز حتی برای یک روز دست از دشمنی و عداوت با ملت ایران نکشید، در فتنههای مختلف از جمله در سالهای 78 و 88 و 98 هم آتشبیار معرکهها بود. بیبی سی فقط چند ماه پیش از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران، پخش برنامههای تلویزیونی خود را آغاز کرد و پس از آن و در طول فتنههای برنامهریزی شده سرویسها و سازمانهای اطلاعاتی غرب صلیبی/صهیونی، حضور چشمگیری داشت و با پخش شایعات کانالیزه شده و هدایت آشوبها و اغتشاشات، نقش مهمی را در طرحهای البته ناکام و رسواشده براندازی نظام جمهوری اسلامی ایفا نمود.