۴۸ - مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- احتمال خونریزی در یک کار احمقانه ۱۴۰۱/۰۸/۲۰
مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- ۴۸
احتمال خونریزی در یک کار احمقانه
۱۴۰۱/۰۸/۲۰
ادامه تحقیق از آقای شریعتمداری
سؤال: بفرماييد كه چگونه شخصي را كه به صداقت او اطمينان نداريد، مسئول خرج كردن بيتالمال نموديد؟
جواب: حساب امانت مالي غير از حسابهاي ديگر است. در ميان اصحاب ائمه، امثله زيادي دارد و در عصر حاضر ما، تمام آقايان مراجع همين رويه را دارند.
در اينجا اظهارات صفحه 1 (قسمت اول) آقاي عباسي براي ايشان قرائت شد.
سؤال: آيا آقاي مهدوي در رابطه با وجود خفقان و فشارهايي كه بر مردم وارد ميشود با شما صحبت نمود؟
جواب: راجع به صحبت از خفقان، صحبتهاي معمولي است كه بيشتر اشخاص در هنگام ملاقات ميگويند.
اگر آقاي مهدوي هم همچو صحبتي كرده است، من يادم نيست. ممكن است صحبت كرده باشد در حدود صحبتهاي معمولي.
سؤال: ايشان، مهدوي مطرح كرد كه ديگر وضع قابل تحمل نيست و بايد فكري كرد؟
جواب: اين قسمت يادم نيست.
سؤال: مهدوي؛ و مطلب را رساندند به اينجا كه تنها كسي كه به درد ميخورد و... آقاي قطبزاده است؟
جواب: من از اين نوع اظهارات اطلاعي ندارم يا نگفته است و يا من نشنيدم و يا در جلسه ديگر در نبود من گفته است. اصلاً من يادم نميآيد كه ايشان نامي از قطبزاده آورده باشد.
سؤال: [ادامه مطلب مهدوي:] آقاي شريعتمداري... از اين مطلب تعجب كردند و گفتند چطور آقاي قطبزاده كه خودش از اين رژيم است و حالا مخالف شده؟
جواب: من در اين جلسه همچو حرفي نزدهام و ابداً يادم نميآيد. شايد در جلسه چند ماه قبل كه ايشان آمدند و ملاقاتي كردند و آن وقت صحبت طرحريزي نبود، شايد آن وقت مطلبي را گفته و من در جواب چيزي گفته باشم، ولي تازه آن هم يادم نيست.
سؤال: مهدوي راجع به ملاقاتهاي خود با عدهاي از سران سوريه، آلمان، سعودي كه با راهنمايي قطب زاده انجام داده چه گفت؟
جواب: البته از خارج در همان موقع به من اطلاع دادند كه مهدوي ادعاي نيابت از شما ميكند و با بعضي از مقامات ملاقاتهايي دارد و من نوشتم كه ايشان نماينده ما نيست و اصلاً نمايندگي سياسي نسبت به هيچ كس ما نداريم. مثل اينكه در ملاقات اخير ما ميگفت با بعضي از رؤسا ملاقات كردم كه خصوصيات آن يادم نيست، ولي من به احتياط تلقي ميكردم و باور نداشتم كه مثل ايشان بتواند اين ملاقاتها را انجام دهد. شايد براي حاضر كردن ما ميگفت.
سؤال: شما را براي چه ميخواست حاضر كند؟
جواب: ايشان تفصيل به من نگفت، ولي مفهوم اين بود كه ما در آذربايجان شرقي و غربي كارها را انجام بدهيم.
سؤال: در مورد كارهاي انجامي در مورد آذربايجان شرقي و غربي به طور مشروح توضيح دهيد؟
جواب: عرض كردم كه تفصيل در نظرم نيست، ولي احتمالاً گفتند اسم كساني كه كارگردان باشد در آذربايجان شرقي و غربي به ما معرفي كنيد و ما را توصيه كنيد.
در جواب گفتم كه من همچو اشخاصي را ندارم البته يقين ندارم كه در آن مجلس گفته باشم ولي يقيناً اين حرف را من گفتهام.
سؤال: آيا آقاي مهدوي در حضور شما اظهار داشتهاند كه اين سه رژيم پشتيبان ما هستند و يا خير، به طور مشروح توضيح دهيد؟
جواب: من باور نكردم كه ايشان با رؤساي عالي مقام خارج ملاقات كند و تفصيلهاي مذكور را نشنيدم و احتمال دادم كه براي حاضر كردن ما به همكاري اين نوع صحبت ميكند.
سؤال: عين نوشتههاي آقاي مهدوي براي شما قرائت ميشود، آيا شما اين مطالب را شنيدهايد؟
جواب: ايشان به اين تفصيل براي من نگفته است. در موقعي كه من حاضر [در] مجلس بودم، نگفته است، فقط ايشان [در] ملاقاتهايي با بعضي از مقامات خارجي گفته است كه من باور نكردم. شايد اين مطالب را در موقعي كه من بلند شده بيرون ميرفتم و برميگشتم.
گفته است، ولي براي من نگفته است.
سؤال: آيا آقاي عباسي و مهدوي هر دو دروغ ميگويند؟
جواب: من عرض ميكنم كه مطابق حقيقت نيست، ولي قصد دروغ كرده باشند، خدا ميداند.
سؤال: عباسي گفته است: «كه مهدوي ميگفت اكنون آقاي قطبزاده درصدد يك حركت براندازي است و دوستان زيادي دارد» آيا اين گفته را قبول داريد؟
جواب: اين گفته به من گفته نشده است و اگر نزد من گفته ميشد مطلب به اين مهمي يادم ميماند و اينكه گفته شده است من يادم نيست و اين حقيقت ندارد.
سؤال: شما گفتيد كه من با خونريزي موافق نيستم؟
جواب: البته در ضمن اينكه ايشان را از اين كار نهي كردم، گفتم كه با خونريزي موافق نيستم و اين كلمه اخير الان يادم آمد.
سؤال: پس شما متوجه شديد كه آنها ميخواهند خونريزي كنند؟
جواب: متوجه اين نشدم ولي از كار نهي كردم و از خونريزي احتمالي تبري جستم و البته اگر اين كار غيرعقلايي صورت ميگرفت، ممكن بود خود اينها كشته شوند و يا اينها كسي را بكشند و اگر چه كار احمقانه بود و احتمال تحقق نميرفت، ولي به هرحال خونريزي احتمالي را نهي كرديم.
سؤال: پس شما بالاخره متوجه شديد كه خونريزي ميشود يا خير؟
جواب: البته ذهنم منصرف اين چيزها نبود، چون مبهوت شدم، ولي البته احتمالش ميرفت.
سؤال: آقاي عباسي اظهار داشته كه «آقاي شريعتمداري به بنده ميفرمودند كه وقتي شما تهران ميرويد من يك وجهي بايد بدهم شما بدهيد به مهدوي»، آيا اين مطلب را قبول داريد؟
جواب: چون آقاي مهدوي مكرراً از ما قرض خواسته بود كه خانه خود را اصلاح كند و يا از رهن دربياورد و در فكر بوديم كه از صندوقهاي قرضالحسنه تأمين كنيم، من پولي در اختيار ايشان گذاشتم و مقصودم از اين مطلب
[آن است] كه از آن پول در حدود 200 الي 300 تومان به ايشان بدهيد و بقيه پول در مصارف ديگر صرف گردد و ايشان چطور شده است كه بدون شمارش، پول به ايشان داده است و 500 تومان درآمده است.
در هر صورت اين پول حسب معمول سابق فقط جنبه كمكي به يك نفر ميداشت و مربوط به شخص خودش بود و هيچ ارتباطي با اين قضايا نداشت و سابقاً هم همين كارها بود و اتفاق ميافتاد و البته من به آقاي عباسي گفتم موقعي كه به تهران ميرويد، پولي براي قرض خانه آقاي مهدوي ببريد.
سؤال: آيا شما پاكت بستهبندي شده را داديد به آقاي عباسي گفتيد كه اين را به مهدوي بدهيد يا خير؟
جواب: بله من پاكت را نشمرده به آقاي عباسي دادم و گفتم در حدود 200 تا 300 به مهدوي بدهد.