81 - آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا : شهروندان آمریکایی گرفتار زندان مجازی ۱۴۰۱/۱۰/۰۶
آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا : 81
شهروندان آمریکایی گرفتار زندان مجازی
۱۴۰۱/۱۰/۰۶
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
فصل بیست و نهم: دنیای نو
«تلویزیون منجر به زامبیسازی1 میشود- برای یک جامعه حقیقتاً دموکراتیک وضع خوبی نیست.» (بروس لواین،2 روانشناس بالینی) «شما را با رابطه جنسی، دین و تلویزیون،تخدیر میکنند. شما فکر میکنید بسیار باهوش، بیطبقه و آزاد هستید.»(جان لنون3) «از طریق به کارگیری هوشمندانه و مستمر تبلیغات، میتوان کاری کرد که مردم بهشت را همچون جهنم ببینند و برعکس، فلاکتبارترین نوع زندگی را، بهشت.»
(آدولف هیتلر، نبرد من)
من، اغلب که در خیابانها قدم میزنم، به اطرافم نگاه میکنم. در خیابانهای شلوغ، مردم عادت دارند مستقیم به جلو نگاه کنند- گاهی اوقات گویی روی تسمه نقالهها در حرکت هستند- اما تا حدودی آگاه از محیط پیرامونی. حالا، اغلب آدمها، سرهایشان پایین است، در حالی که مانند زامبی به صفحات الکترونیک خیره شدهاند، حتی وقتی که در حال عبور از خیابان هستند. خانوادهها توی داخل رستورانها مینشینند در حالی که سرشان پایین است، با وسایل دارای صفحات صفحه نمایش از هم جدا میشوند و از آنچه در اطراف آنها میگذرد، بیخبر هستند. جوانان به ویژه به نظر میرسد که مغلوب وسایلی هستند که در دستان خود دارند، غافل از این واقعیت که میتوانند خیلی ساده دکمهای را فشار بدهند، آنها را خاموش کنند، و راه خود را بروند.
متأسفانه، ما تبدیل به جامعهای شدهایم که معتقد است باید مدام به یک نوع (غیر)واقعیت مجازی وصل باشد. فیلمساز تری گیلیام4 میگفت، «من فکر میکنم که شهروندان عاشق این واقعیت هستند که یک کسی در حال تماشا کردن و گوش دادن به آنها است. هر کسی برای عکسهای خودمانی و توئیتهای خودش زندگی میکند- برای اینکه واقعاً وجود داشته باشید، یک چیزی باید با شما در حال صحبت باشد یا در حال گوش دادن به شما باشد».
جای تعجب است که این نقشه در تصویر نویسنده آلدوس هاکسلی5 از آینده در دنیای نو،6 ترسیم شده بود. هاکسلی هشدار داد که فرهنگ جدید به قدری با سرگرمی (و/ یا وسایل فناورانه) در حال مصرفگرایی و منحرف شدن بود که شهروندان درک نمیکردند که گرفتار زندان هستند، تا اینکه خیلی دیر شد.
ذهنیت جمعیت آشفته
برای آدولف هیتلر، راهپیمایی روشی بود برای بسیج کردن مردم در گروهها از طریق از به تحرک انداختن آنها بود. هیتلر و رهبران رژیم او دریافتند که وقتی مردم در گروهها گردهم میآیند و یک کار انجام میدهند- مانند راهپیمایی یا هلهله کردن در یک تفریح یا رویداد ورزشی- منفعل، و فاقد تفکر غیرفردی میشوند. همانطور که مشاور سیاسی، برترام گراس، تشخیص داد، ما، با جایگزین کردن «راهپیمایی» با وسایل صفحه نمایش وسایل الکترونیک، روشی همتراز با روش هیتلر برای کنترل مردم داریم:
راهپیمایی، به عنوان روشی برای از تحرک انداختن مردم، مستلزم سازماندهی است و، جدای از هزینههایی که در بردارد، گروههای سازمانیافته، یک خطر بالقوه نیستند. آنها ممکن است با صداهای متفاوت طبلها یا در مسیر خطا... راهپیمایی کنند. تلویزیون مؤثرتر است. تلویزیون آدمهای بسیار بیشتری از آنها که تاکنون با پیادهروی، خیابانها را اشغال کردهاند، جذب میکند- و بدون ایجاد اختلال در رفتوآمد خودروها.
موضوعی که به همیناندازه نگرانکننده است، پژوهش یک دانشگاه است که نشان میدهد که ما در گروه، از خودهای فردی و هویت اخلاقی خودمان، کمتر آگاه میشویم. در این مطالعات، از دانشجویان دانشگاه خواسته شد در یک بازیای که در طی آن یک سلسله پیامهای شخصیسازی شده که در صفحه نمایش در مقابل آنها ظاهر میشود، بازی کنند. برخی از پیامها با موضوع اخلاقی، مانند اینکه «من از یخچالهای مشترک غذا دزدیدهام»، سر و کار داشت. این یک بازی انحراف ذهن بود. هدف پژوهشگران این بود که فعالیت قشر پیشانی مخ، 7 که قسمتی از مغز است که به خوداندیشی مربوط میشود- یعنی، تجزیه و تحلیل اینکه آیا کنش خاصی، براساس یک حس اخلاقی، درست یا غلط است- را زیر نظر بگیرند. به عنوان مثال، آیا من باید یا نباید غذای دیگری را بدزدم؟ آیا من باید یا نباید از روی عمد به انسان دیگری آسیب برسانم؟ یافتهها، کمی حیرتانگیز بودند.
همانطور که روزنامهنگار کادهیم شوبر، 8 خاطر نشان میکند: وقتی به شرکتکنندگان گفته شد آنها به صورت گروهی در حال بازی هستند، زمانی که پیامهای اخلاقی روی صفحه نمایش ظاهر شدند، کنش این قسمت از مغز، نسبت به زمانی که به آنها گفته شد به تنهایی در حال بازی هستند، به گونه قابل توجهی کمتر بود.
یافتههای این پژوهش، قویاً حاکی از این است که وقتی ما در گروهها عمل میکنیم، مایل هستیم رفتار اخلاقی خود را کمتر مورد ملاحظه قرار دهیم، در حالی که دقیقاً به شیوه گروه عمل میکنیم. بنابراین، به نظر نمیرسد، آنچه گروه به آن اعتقاد دارد یا عمل میکند، خشونتآمیز باشد.یا رفتار غیرانسانی، نیاز به بودن در یک گروه را، چه یک جمعیت آشفته باشد چه یک مهمانی پیتزا، کاهش دهد.
پانوشتها:
1- زامبی (Zombe)، به کسی میگویند که بسیار آهسته حرکت میکند و به نظر نمیرسد راجع به کاری که دارد انجام میدهد، فکر کند. طبق برخی مذاهب آفریقایی، زامبی به مردهای که با سحر و جادو وادار به حرکت میشود هم، گفته میشود.
2- Bruce Levine
3- John Lennon
4- Terry Gilliam
5- Aldous Huxley
6- Brave New World
7- Pre- Frontal Cortex
8- Kadhim Shubber