34 - از سربلندی در فتنه 88 تا پیروزی بر آشوبهای 1401 ۱۴۰۱/۱۰/۰۶
کامران پورعباس
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت در موضوع فتنه کتابهای مختلفی در موضوع فتنهشناسی و دفع فتنه منتشر نموده است.
به مناسبت فرا رسیدن سالگرد حماسه 9 دی گفتوگویی انجام دادیم با یکی از نویسندگان برجسته مؤسسه قدر ولایت، آقای سعید میرزایی.
وی تا کنون 17 عنوان کتاب با موضوعات نوشته است که بیشتر آنها توسط مؤسسه قدر ولایت چاپ شدهاند. میرزایی درباره فتنه و فتنه88 نیز چند کتاب بینظیر و مستند و متقن را به واسطه این موسسه منتشر کرده است.
کتاب «مطالبات غیرقانونی» تألیف میرزایی اسفندماه 1388 آماده شد و جزء اولین کتابهایی است که با موضوع فتنه88 منتشر شده است. این کتاب تا کنون به چاپ پنجم رسیده است.
تألیف دیگر میرزایی، مجموعه دو جلدیِ «خواص انقلاب در لحظههای حساس» است که در آنها زندگینامه 9 تن از خواص و عملکردشان در لحظههای حساس بررسی شده است. ویژگیهای این دو مجموعه عبارت است از: تأکید بر حوادث عبرتآموز انقلاب، مستند بودن در عین تحلیلی نبودن بررسیها.
کتاب دیگر این نویسنده، مجموعه مستندِ «تاریخ وقایع انتخابات 88» در سه جلد است. این مجموعه به صورت روزشمار و اخباری و به دور از هر گونه تحلیل است و قضاوت در مورد فتنه و فتنهگران به مخاطب واگذار گردیده و آنقدر مستندات بیطرفانه در کتاب ارائه شده که خواننده کتاب بعد از مطالعه مجموعه به راحتی میتواند در مورد ابعاد و پشتپردههای فتنه 88 و تشخیص فتنهگران قضاوت نماید.
منابع کتابها نیز از روزنامهها و رسانههای شاخص و رسمیِ تمامی جناحها و جریانات سیاسی موجود است.
فراز اول گفتوگوی ما با میرزایی به تجزیه و تحلیل فتنه88 مربوط است و در فراز دوم به موضوع فتنه و فتنهگری بهصورت عام و نگاهی کردیم به کلیه فتنههای رخ داده پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه فتنه اخیردر سال 1401.
فتنه88، براندازانه و در راستای انقلابهای رنگی
آقای میرزایی در ابتدا از براندازانه بودن و در جهت انقلابهای رنگی بودن فتنه88 گفت:
«جین شارپ بهعنوان نظریهپرداز جنگهای نرم کتابی دارد که راهبردهایی را برای براندازی نرم و انقلابهای رنگی در آن برشمرده که متأسفانه دیدیم کاندیدای شاخصی که در انتخابات 88 رأی نیاورد، دقیقاً این راهبردها را یکی پس از دیگری اجرا کرد.
دو کاندیدای شکستخورده در انتخابات، بازیگر اصلی فتنه بودند اما بازیگردان اصلی و بالاتر اینها صهیونیستها و استکبار جهانی بودند و با نقشههایی که ریخته بودند مسیر را به سمتی بردند که بتوانند بهرهبرداری کنند و قصد داشتند انقلاب رنگی را در کشورمان به وجود بیاورند.»
فتنه 88 چگونه دفع شد؟
میرزایی درباره دفع این فتنه بزرگ خاطرنشان میسازد:
«الحمدلله حضور رهبر بصیرمان و هوشیاری مردم و حضور نیروهای بسیجی باعث شد تا نقشههای دشمن نقش بر آب بشود.
بصیرتافزاییهایی مقام معظم رهبری در طول سال 88 موجب شد تا به مرور مردم از پشت پرده فتنه سبز و نقشههای براندازی دشمنان آگاه شوند و کمکم خط آشوبگران جدا شد و مردم تشخیص دادند جریان فتنه سبز متصل به بیرون از مرزهاست.
بنابراین مهمترین عامل دفع فتنه88 که در رأس دلایل قرار دارد، روشنگریها، بصیرتدهیهای مقام معظم رهبری است.
عامل مهم دیگر که باعث دفع فتنه شد، حضور مردم در صحنه بود که بعد از روشنگریها و بیدارگریها و رفع فضای غبارآلود فتنه از جانب رهبری و بعد از اهانت به امام خمینی و حرمتشکنی روز عاشورا در سال 1388، وظیفهشان را مثل همیشه تشخیص دادند و در حماسه 9 دی 88، حضور گسترده مردمی در سراسر کشور فتنه را دفع کرد.حماسه 9 دی، فتنه88 را محو و منکوب کرد.»
جریانشناسی نقشآفرینان در فتنه88
میرزایی اینگونه به تبارشناسی و جریانشناسی فتنه88 میپردازد:
«اگر ما یک تبارشناسی و جریانشناسی نسبت به نقشآفرینان در فتنه88 داشته باشیم، باید بگوییم که مهمترین جریاناتی که در فتنه88 نقش داشتند، دشمنان خارجی بودند؛ از آمریکا، صهیونیستها، کشورهای غربی و اروپایی تا برخی دولتهای منطقه در میانشان بودند که حمایتگران فتنه و فتنهگران محسوب میشوند و حتی حمایتهایی کردند از گروههای معاند مسلح مثل سازمان منافقین، انجمن پادشاهی، پژاک، حزب توده و سازمان فدایی خلق.»
اقدامات اپوزیسیون منافق
او درباره داخلیهای بازیخورده، با بیان اینکه برخی آگاهانه و برخی ناآگاهانه در جناح اپوزیسیون قرار گرفته و وارد فتنه شدند و اقدامات سوئی مرتکب گردیدند، ادامه میدهد:
«پیوند اصلاحطلبان و اپوزیسیون، جریانی تحت عنوان اپوزیسیون منافق تشکیل داد که گروههای افراطیای بودند که بسترساز تحقق مطالبات مخالفان نظام بودند و هدف اصلیشان هم همان رویای تعبیرناپذیر براندازی بود.
مهمترین اقدامات و راهبردهای این محور پلید و شیطانی عبارت است از: عدم پذیرش و تن ندادن به نتیجه رسمی انتخابات، درخواست ابطال انتخابات، انجام تجمعات غیرقانونی در شهرهای مختلف بهخصوص در تهران، دعوت از آشوبگران، اقدام علیه امنیت ملی و منافع ملی، تلاش برای تخریب چهره نظام در عرصه بینالمللی، انجام قتلهای مشکوک و دنبال کردن پروژه کشتهسازی، سوءاستفاده از برخی آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات، تلاش برای نامشروع جلوه دادن دولت منتخب مردم، اتهامزنی علیه نهادهای قانونی مخصوصاً شورای نگهبان»
راهبردهای اپوزیسیون میرزایی میافزاید:
«عمده راهبردهای این اپوزیسیون معارض و همسو با دشمنان، عبارت است از: حمله به ولایتفقیه با هدف هنجارشکنی از مقدسات نظام، حمایت از جنبش سبز و حتی انجام ملاقاتهای علنی یا خصوصی با کاندیدای شاخص شکستخورده و تحریک شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب برای اتخاذ مواضع تند و ساختارشکنانه به ویژه در حوادث پس از انتخابات با راهبرد براندازی خاموش در راستای انقلابهای رنگی، برجستهسازی جمهوریت نظام در برابر اسلامیت نظام، تقویت دوگانه دروغین مشروعیت و مقبولیت نظام»
خواص مردود
این نویسنده با بیان اینکه خواص بیبصیرت شعلهورکننده فتنه88 و به انحراف و مسلخکشاننده فریبخوردگان بودند، ادامه میدهد:
«یکی از بحثهای بسیار مهم در فتنه88، بحث خواص بیبصیرت بود که این افراد نسبت به آنچه باید گفته میشد و آنچه که نباید گفته میشد، در جریان فتنه88 کوتاهی کردند و نتیجه آن هم غبارآلود شدن فضا و تسهیل در تیرگی فضا بود. برخی خواص در فتنه88 در بزنگاههای حساس با سکوتشان کمک کردند به جبهه فتنه و برخی خواص هم با گرفتن مواضع علیه نظام و رهبری، هم خودشان به ورطه سقوط کشیده شدند و هم عدهای را فریب داده و گمراه کردند و به ورطه تیرهروزی و هزینهسازی برای نظام سوق دادند.»
میرزایی با تأکید بر اینکه این خواص بعد از فتنهگریهای وحشتناک و دردسرساز و هزینهسازشان، سرانجام رسوا و از صحنه سیاسی کشور محو گردیدند، میافزاید: «فتنهها مطابق آموزههای اسلامی محل آزمایش و تشخیص سره از ناسره و نابودی منافقان هستند. در فتنه88 هم این اتفاق افتاد و خواصی لغزیدند و سقوط کردند که رهبر انقلاب از اینها با تعبیر خواص مردود یاد نمودند.افرادی که شدیداً وجهه به ظاهر انقلابی داشتند و به شدت داعیه انقلابیِ سابقهدار بودن و نزدیکی به امامین انقلاب را داشتند، در مقابل رهبری و نظام ایستادند و رسوا و از صحنه سیاسی کشور محو گردیدند.»
به گفته وی، ریشه این لغزشهای ویرانگر عبارت بود از:
«دنیاطلبی عامل اصلی لغزش و فتنهانگیزی خواص بود. خواص به خاطر نرسیدن به آن مقام و موقعیتی که در پی آن بودند، درصدد انتقام برآمدند. در تاریخ نیز همین عامل دنیاطلبی عامل فتنهانگیزی و سقوط افراد مشهوری گردیده است.»
بصیرت، راه جلوگیری از تمامی فتنهها
«بصیرت»، کلیدواژه مهمی است که رهبری هم مکرر بر ضرورت کسب و تقویت و تعمیق آن اصرار نمودهاند. بصیرت حلقه مفقوده و بیبصیرتی وجه اشتراک تمامی فتنهها در طول تاریخ است. آقای میرزایی از ضرورت بصیرت در فتنهها و شرایط امروز میگوید:
«راه جلوگیری از تمامی فتنهها، استفاده از قطبنمای بصیرت است و شناخت دوست و دشمن که کلیدیترین عامل در بصیرت است.دشمن همیشه از بیبصیری یا کمبصیرتی برخی افراد و خواص بیشترین بهرهبرداری را میکند و موجسواری انجام میدهد و فتنه با هدف براندازی ایجاد میکند. امروز نیز در فضای مجازی دشمن بسیار جولان میدهد و با انتشار گسترده اطلاعات و کلیپهای نادرست و اغواگر و گمراهکننده دام پهن میکند و به راحتی افرادی را فریب میدهد که سادهلوح و زودباور هستند و هر مطلبی را بدون حتی یک تحقیق و بررسی ساده میپذیرند و حتی مکرر و برای افراد و کانالها و گروههای زیادی در پیامرسانها فوروارد میکنند و به این ترتیب دشمن به فتنهانگیزی میپردازد. گاهی ممکن است همین عملیاتهای رسانهای دروغین را پررنگ کنند و در فضای حقیقی و سطح جامعه بسترساز وقوع فتنه جدیدی شوند.»
راههای کسب و تقویت بصیرت
حال یک سؤال کلیدی اینجا مطرح میشود که راههای کسب و تقویت بصیرت چیست؟
سعید میرزایی راهکارهای متعددی ارائه مینماید:
«راهکارهای کسب و تقویت بصیرت چنین است: مطابق آیات و روایات انسان باید تلاش کند برای رسیدن به مفاهیم توحیدی و نگاه توحیدی به جهان داشته باشد. اگر ما معرفتشناسیمان بر اساس نگاه توحیدی باشد، قطعاً بصیرت کسب خواهیم نمود. اخلاص و نزدیک شدن به خدا؛ اگر دلها به خدا نزدیک شود و اخلاص داشته باشد، بصیرت از سوی خداوند مرحمت میشود. ولایتمداری و پیروی از ولایتفقیه و نصبالعین قرار دادن دیدگاهها و رهنمودها و عملکرد رهبری، چراغ راه پرنوری در شفافسازی جریانات مختلف در فتنهها و بیمهکننده نظام در برابر تمامی فتنهها است. تمامی فتنههای رخ داده پس از انقلاب با محوریت هدایت و بیدارگریها و بصیرتآفرینیهای ولایت فقیه علیه فتنه و فتنهگران و اربابان و ایادیشان دفع و رفع گردیده است. رهبری، اشراف بینظیری بر اتفاقات و جریانات داخلی و خارجی دارند و همواره بهترین بصیرتافزاییها را در انتخاباتها و همه موقعیتها و بزنگاههای حساس و سرنوشتساز داشته و نابترین معیارها و شاخصها و بهترین تحلیلها از اهداف، پشت پردهها، نقشهها و عملکردهای دشمنان را ارائه نمودهاند. مطالعه و عبرت از تاریخ؛ سه برهه در این زمینه خیلی مهم است. یکی تاریخ 200 ساله ایران مخصوصاً در دوران پهلوی و قاجار. دیگری مطالعه تاریخ انقلابهای دنیا مثل انقلاب روسیه، انقلاب کبیر فرانسه و مطالعه تاریخ استعمار و نفوذ. گم نکردن حق در غبار فتنه. باید در وهله اول حق را بشناسیم تا بعد بتوانیم افراد را با آن معیار بسنجیم؛ نه اینکه افراد را بت بکنیم و اگر آنها لغزیدند ما هم دچار لغزش شویم. پایبندی و ثبات قدم؛ در راه دفاع و پایبندی به انقلاب اسلامی همواره ثابت و استوار گام برداریم نه آنکه با بروز سختیها و به ویژه فتنهها از قطار انقلاب پیاده شویم و راه را گم کنیم یا اشتباه برویم. شناخت و از بین بردن بسترها و زمینههای فتنه؛ خنثیسازی شبهات و تردیدافکنیهای رسانههای بیگانه که مهمترین عرصه نقشآفرینیشان فتنهها هستند و در شرایط فتنه به سرعت آب دهانشان راه میافتد و عریان و بیپروا موجسواری و تشویق و دعوت به اغتشاش و براندازی میکنند. شناخت نقشههای دشمن برای ایجاد فتنه. دشمن همیشه روی زخمهای موجود نمک میپاشد که ما باید اینها را شناسایی کنیم. یکی از مهمترین شگردهای دشمنان استفاده از سادگی و بیبصیرتی برخی عوام و خواص بیبصیرت است. دروغپردازی، سیاهنمایی و تحریف حقایق نیز از مهمترین نقشههای دشمن در شرایط فتنه هستندکه باید شناخت و خنثی کرد. برخورداری از سواد رسانهای، مطالعات به روز، فن بیان خوب، تخصص در مقابله با جنگ روانی؛ عوامل مؤثری در افشاگری علیه شبهات و نقشههای دشمنان و رسانههای متخاصم است. ما باید با جهاد تبیین و نهضت روشنگری که مورد تأکید رهبری هستند، نقشههای دشمن را بیاثر و فتنهها را پیشگیری یا در صورت وقوع خاموش کنیم. در جریان فتنهها بسیار هوشمندانه و حساب شده رفتار کنیم و اجازه ندهیم فتنهگران از ما در جهت منافع و مطامعشان استفاده کنند و تکمیلکننده پازل دشمن نباشیم. این به معنای کنار کشیدن نیست بلکه باید رفتار و گفتارمان به گونهای باشد که فتنهگران از هیچ راهی نتوانند سوءاستفاده کنند.
دستاوردهای دفع فتنهها
از میرزایی درباره دستاوردهای دفع فتنهها برای انقلاب و نظام میپرسیم که اینگونه پاسخ میدهد:
«مطابق روایتی از پیامبر اکرم(ص) داریم که: «از فتنههای آخرالزمان کراهت نداشته باشید که منافقان را نابود میکند. بزرگترین دستاورد همین است؛ ما افرادی را داشتیم که تصور برخی مردم این بود که اینها خط امامی و پیرو ولایت هستند و سابقه تا مرز شهادت پیش رفتن و جانبازی انقلاب را در کارنامه داشتند، اما فتنهها باعث ریزششان شد و ناخالصیهایشان را علنی کرد و ادعاهای ولایتمداری و خدمت به نظامشان رنگ باخت و چهرههای اصلیشان نشان داده شد. اگر اینها در فتنهها غربال نمیشدند و چهره اصلیشان را نمایان نمیکردند چهبسا در آینده خسارتهای زیادی برای نظام ایجاد میکردند که از خسارتهای ریزششان در فتنه بزرگتر باشد. نظام جمهوری اسلامی تا کنون فتنههای مختلفی را دفع و رفع نموده و انواع و اقسام روشها، توطئهها و پیچیدگیها از جانب دشمنان به کار گرفته شده و ناکام مانده است که همین امر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در برابر انواع و اقسام فتنهها واکسینه نموده است؛ چرا که همه را تجربه کرده و در دفع آنها هم سربلند بوده است.»
شباهتهای فتنه88 و ناآرامیهای 1401
امسال نیز با اغتشاشات و ناآرامیهایی مواجه بودیم که در ادامه نظرات و تحلیلهای میرزایی در مورد اغتشاشات 1401 را جویا شدیم. سعید میرزایی ابتدا شباهتها و تفاوتهای فتنه88 و ناآرامیهای اخیر را تشریح نمود.وی در مورد شباهتها گفت:
«اولین شباهت زمینهسازی برای آغاز ناآرامیهاست؛ قبل از شروع فتنه 88، جریان اصلاحات موضوع کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند و متعاقب آن تشکیک در سلامت انتخابات و حمله به شورای نگهبان را به مدت شش ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88 انجام دادند. در وقایع اخیر هم ما زمینهسازیهایی را در سالهای گذشته داشتیم. موضوعاتی همچون آزادیهای یواشکی و دوگانگی حجاب اختیاری و اجباری که متعاقب آن حمله به حجاب و گشت ارشاد در زمینههای هنری و فیلمها و سریالها انجام شد؛ در آثاری مثل لونه زنبور، گشت ارشاد 1 و 2 و 3 و عنکبوت مقدس. در فضای مجازی هم هشتگسازیهایی مثل «من محجبهام اما با گشت ارشاد مخالفم» را مشاهده کردیم که از این عوامل میتوانیم بهعنوان ریشههای ناآرامیهای اخیر یاد کنیم.
شباهت دیگر اعلام زودهنگام پیروزی در انتخاب توسط موسوی با استفاده از تاکتیک دروغ و شایعه و بعد از آن اعلام ادعای تقلب در انتخابات که اسم رمز آشوب بود، بهعنوان نقطه آغازین فتنه88 رقم خورد. در آن برهه به نامزد رأی نیاورده اعلام شد که اگر شکایت و مستنداتی دارید در زمینه تقلب ادعایی از کانال قانونی مطرح و پیگیری کنید که نپذیرفت و بر طبل ابطال بیقید و شرط انتخابات کوبید. در وقایع اخیر هم کلیت موضوع با بحث شایعه و دروغی که پیرامون فوت مهسا امینی مطرح شد، آغاز گردید. مصاحبههای مشکوک و محرک خانواده امینی با رسانههای بیگانه و نپذیرفتن اینکه در مراجع قانونی و کمیسیون امنیت ملی مجلس حضور پیدا کنند و از راه قانونی ادعاهایشان را پیگیری کنند، از سوی دیگر روایتسازیهایی که از کشتهسازیها انجام شد بر آتش شروع و تداوم اغتشاشات دمید.
شباهت دیگر استفاده از تاکتیکهای جنگ روانیِ تحریف بود. در سال 88 تحریفات مختلفی در فضای مجازی انجام شد از جمله نامهای جعلی در فضای مجاز منتشر شد مبنی بر اینکه وزیر کشور وقت خطاب به رهبر انقلاب به این مضمون نوشته که همان جوری که صلاحدید رهبری بود که احمدینژاد ابقا بشود، عمل شد. این نامه جعلی در آن دوران منجر به تحریک هواداران شد. در فتنه اخیر هم تحریف از جانب پدر مهسا امینی و برخی اطرافیانش در مورد شرایط جسمانی و نحوه فوت و... آغاز شد و توسط دشمنان و معاندان داخلی و خارجی در فضای مجازی دامن زده شد و تشدید گردید و توسعه یافت و به مسائل دیگر هم کشیده شد و هر روز صدها دروغ و افترا در مورد مسائل مختلف در حجم بسیار گسترده در فضای مجازی منتشر گردید.
موضوع بعدی پروژه کشتهسازی در سال 88 بود. البته پروژه کشتهسازی را ما در جریان فتنه تیر78 در کوی دانشگاه هم دیده بودیم که احمد باطبی
که مورد حمایت مستقیم آمریکا هم بود، یک پیراهن خونی را دست گرفته بود. عکسی که از این کار منتشر شد خیلی بازتاب پیدا کرد. بعدها خودش در یکی از سخنرانیهایش اعتراف کرد که یک لباس سفیدی را آغشته به خون مرغ کرده بود تا بتواند فضاسازی کند. در سال 88 هم پروژه کشتهسازی توسط جریان جنبش سبز برای تحریک هواداران خودشان انجام شد، به این شکل که از فوتِ خانمها ترانه موسوی، عاطفه امام، سپیده آقایی و ندا آقاسلطان و برخی دیگر استفاده کردند. این پروژه در ناآرامیهای 1401 هم دیده میشود. از خود واقعه فوت مهسا امینی که در اثر سکته قلبی بوده و افرادی مثل نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، حدیث نجفی و اسرا پناهی و سایر افرادی که فوت کرده بودند در اثر حوادثی مثل تصادف، از بلندی افتادن و... که اینها در پروژه کشتهسازی مورد استفاده جریان ضدانقلاب قرار گرفتند و بهعنوان کسانی که نظام در جریان اعتراضات به قتل رسانده یاد شد. شباهت دیگر تعرض به نیروهای امنیتی و حمله به حوزههای مقاومت بسیج و آتش زدن و پاسگاههای نیروی انتظامی بود که هم در سال 88 و هم اخیراً اتفاق افتاد. البته حمله مکرر به آمبولانسها خصوصیت فتنه 1401 بود که قبلاً سابقه نداشت و اقدامی کاملاً غیرانسانی بود.»
تفاوتهای فتنه88 و ناآرامیهای 1401
تفاوتهای فتنه 88 و ناآرامیهای امسال از دیدگاه آقای میرزایی چنین است:
«یکی از تفاوتها تأثیر گسترده مطبوعات سیاسی در سال88 و تأثیر گسترده فضای مجازی در ناآرامیهای اخیر است؛ در سال88 جریان اصلاحات برای اینکه بتواند پیروز انتخابات شود، ازتاکتیک دیو و پری و اهریمنسازی از دولت نهم کرد. در همین جهت جنگ رسانهای احزاب علیه دولت مستقر شکل گرفت و در طول حوادث بعد از انتخابات ما شاهد این بودیم که مطبوعات جریان اصلاحات اقدام به انتشار بیانیههای کاندیدای رأی نیاورده و حمایت از جنبش سبز کردند. اما در وقایع اخیر مطبوعات نقش چندانی نداشتند و بیشتر فضای مجازی بود و پیامرسانهای غربی نقشآفرینی بسیار پررنگی داشتند.
تفاوت دیگر نقش پررنگ احزاب در فتنه 88 بود که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت و سایر احزاب اصلاحطلب در این فتنه نقشآفرینی کردند که سازمان مجاهدین و حزب مشارکت بعدها توسط نهادهای ذیربط منحل اعلام شدند به دلیل فعالیتهای تخریبگرانه و براندازندهشان. اما در وقایع اخیر ما نقش پررنگ سلبریتیها و تجزیهطلبان را داریم. در سال 1401 کشف حجاب برخی هنرمندان، تحریک بعضی فوتبالیستها و تحرکات افرادی که مشهور بودند و در بین تجزیهطلبان هم نقش حزب کومله از همه پررنگتر بود.
تفاوت دیگر آن است که در سال88 با سران داخلی فتنه مواجه بودیم که میشناختیمشان و مشخص بود که سرِ خط فتنه کجاست. اما در ناآرامیهای اخیر ما نمیتوانیم شخصیتی را سرکرده اغتشاشگران بدانیم.
جریان برانداز و اغتشاشگران در وقایع اخیر به دلیل آنکه نتوانستند مردم را با خودشان همراه کنند، لذا به اقدامات ساختارشکن و ضددینی و غیرانسانی روی آوردند و با وجود آنکه شعارهایی مانند آزادی بیان مطرح کردند اما دیدیم حرکات خشن داعشی انجام دادند: از سر مردم چادر کشیدند، قرآن و امامزاده و مسجد آتش زدند، اماکن عمومی و خصوصی و اتوبوس آتش زدند، کوشیدند تا مردم را با زور و تهدید به اعتصاب و بستن مغازهها وادار کنند و...
اینها به راحتی دست و نیت پشت پرده اغشاشگران را رو کرد و مردم بسیار راحتتر از فتنه88 خط خودشان را از اغتشاشگران جدا کردند و جریان برانداز به سختی رسوا و متحمل شکست شد.
به همین دلیل بنده معتقدم فتنه 88 بسیار پیچیدهتر و گستردهتر از ناآرامیهای اخیر بود. اگر دقت کرده باشید مقام معظم رهبری هم هیچگاه از حوادث و اغتشاشات و ناآرامیهای اخیر تحت عنوان فتنه یاد ننمودهاند.
فتنه به معنای مخلوط شدن حق و باطل است. آنچه که در سال 1401 و ناآرامیهای اخیر ما شاهدش هستیم، نیت و عملکرد جریان معارض کاملاً عریان است و خط حمایتی دشمن و استکبار جهانی را پشت سرش بهصورت مشهود میبینیم.»
افشاگریها و روشنگریهای رهبر انقلاب
سعید میرزایی ابعاد اغتشاشات 1401 را با استناد به افشاگریها و روشنگریهای رهبر انقلاب در مقابله با ناآرامیهای اخیر تحلیل و تبیین مینماید:
«در ناآرامیهای چند ماه اخیر، به میدان آمدن اغتشاشگران با برنامهریزی قبلی و موجسواری بیگانگان و به ویژه تجزیهطلبان را شاهد بودیم و بر همگان روشن گردید که فوت خانم امینی تنها بهانهای برای ایجاد آشوب و اغتشاش بود. اینجا بود که به مردم ظلم شد و همانطور که جای شهید و جلاد از سوی رسانههای بیگانه در سالهای گذشته عوض شده بود، از سوی جریان ضدانقلاب اغتشاشگران، مردم نامیده شدند.
در اغتشاشات اخیر بودند کسانی که مدعی بودند که باید نظام سخن مردم را بشنود و مطالبات آنان را اجابت نماید؛ به طور واضح شخصیتها و رسانههای جریان اصلاحات – اعتدال همصدا با دشمنان مدعی بودند که باید نظام سخن مردم را بشنود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با بسیجیان در تاریخ 5/9/1401 در پاسخ به این ادعاها فرمودند: «میگوید صدای ملّت را بشنوید! صدای رعدآسای ملّت در سیزدهمِ آبانِ امسال بلند شد؛ شنیدید؟ شما صدای ملّت را بشنوید. مگر از تشییع جنازه شهید سلیمانی چقدر گذشته؟ آن جمعیّت عظیم صدای ملّت ایران بود، آن تشییع جنازه دهمیلیونی یا شاید به یک معنا بیش از دهمیلیونی صدای ملّت ایران بود. امروز تشییع جنازه شهدا صدای ملّت ایران است. تا یک نفر در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در کرج، در هر جای دیگر شهید میشود، خیلِ جمعیّتِ مردم راه میافتند شعار میدهند علیه تروریست، علیه اغتشاشگر؛ صدای ملّت این است؛ شما چرا صدای ملّت را نمیشنوید؟» 05/09/1401
بر اساس اعلام رسمی رسانهها، راهپیمایی روز سیزده آبان امسال در ۴۵۰ شهرستان و ۹۰۰ شهر برگزار شد و در ارزیابیها مجموع جمعیت مردم در راهپیمایی استکبارستیزانه را حدود ۱۰ میلیون نفر تخمین زده شد. بسیاری بر این باورند که شور و شعور این راهپیمایی به مراتب بیشتر از سالهای گذشته بود و این حضور معنادار مردم تنها یک پیام داشت و آن این بود که مردمِ واقعی ما هستیم. مردمی که تا پای جان، پای ارزشها و اعتقادات خود ایستادهاند و قدمی در برابر سلطهگران عقبنشینی نمیکنند.
توصیف و تفسیری که رهبر انقلاب از حماسههای ملت ایران داشتهاند، شنیدنی است: «سیزدهم آبان امسال با همه سالهای قبل فرق داشت. یک عدّه معدود به خواسته آمریکا داخل خیابانها آمدند، [امّا] ملّت عظیم ایران در سیزدهم آبان آمدند علیه آمریکا شعار دادند؛ یک نمونه سیزدهم آبان است. یک نمونه [دیگر] تشییع این شهدا است. یک شهید عزیز و یک جوانی به شهادت میرسد این روزها- از همین شهدای عزیزی که شهدای امنیّت، شهدای بسیجی، شهدای نیروی انتظامی، آحاد مردمی که شهید میشوند- مثلاً فرض کنید شهید روحالله عجمیان که یک جوان ناشناختهای است، [ولی] در شهادت او یک جمعیّت عظیمی برای تشییع جنازه بیرون میآیند! عکسالعمل مردم این است. از آن تهدید فرصت درست میکنند؛ یعنی مردم خودشان را نشان میدهند؛ میگویند: ما این جور هستیم. شما جوان ما را به شهادت میرسانید، همه ما پشت این جوانیم! درست نقطه مقابل آن چیزی که دشمن میخواهد القا کند که ملّت ایران آمدند در خیابان، ملّت ایران علیه فلان است، ملّت ایران چنان [کرد]، [امّا] ملّت خودش را نشان داد. از این تهدید استفاده کرد، فرصت درست کرد.» 28/08/1401
دینمداری و انقلابیگری، خواسته مردم ایران
و سرانجام سخن آخر آقای سعید میرزایی اینگونه است:
«خواسته مردم ایران دینداری و دینمداری و انقلابیگری است. هرجا عَلَم دین و انقلاب برافراشته شده است، مردم ما آنجا حاضر بودهاند. راهپیمایی اربعین حسینی، راهپیمایی عید غدیر، راهپیمایی 22 بهمن، راهپیمایی سیزدهم آبان و حضور مردم در صحنههای مختلف دینی از جمله این صحنهها بوده است.»