۱۱۴ - احسان محسنیفر : آقا به یاد فاطمه شوریده میشوی آری اساس عشق به زهرا مداری است ۱۴۰۱/۱۰/۰۷
ما خاکنشینها
گر آن یار نگاهی به دل ما میکرد
گره از کار فرو بسته ما وا میکرد
نفسش جان جهان زنده نماید ورنه
دیگران هم بکنند آنچه مسیحی میکرد
کاش آن عرشنشین پادشه کشور جود
گذری از ره ما خاکنشینها میکرد
گویی از صحبت ما سخت به تنگ آمده بود
داشت با مادر خود فاطمه نجوا میکرد
شاید این زمزمهاش بود که فرزندت کاش
زود میآمد و زخم تو مداوا میکرد
دوش در لحن سکوتش غم جانکاهی داشت
غربتش در دل ماتمزده غوغا میکرد
گویی از صحبت ما نیز به تنگ آمده بود
داشت با مادر خود فاطمه نجوا میکرد
حتم دارم دل اگر از پی نجوایی رفت
تربت گم شده فاطمه پیدا میکرد.....
؟؟؟؟؟
آقا شما بپرس!
آقا دلت گرفته و چشمت بهاری است
از دیده تو کوثر احساس جاری است
آقا به یاد فاطمه شوریده میشوی
آری اساس عشق به زهرامداری است
عرض ادب به ساحت مادر فریضه است
این اشکها نشانه والاتباری است
ما کارمان دعای فرج خواندن است و بس
این روزها که کار شما گریهزاری است
روضه کجا گرفتهایی، ای وارث فدک
این روضه بیخزان و همیشه بهاری است
بر شیعه زخم خنجرشان کارگر نبود
این زخم سیلی است که بر شیعه کاری است
آقا شما بپرس: که پهلو شکسته را
دیگر چه جای هر شب ناقه سواری است
کوچه به کوچه، شهر، به صبح ظهورتان
از خون سرخ مادرتان، لالهکاری است
احسان محسنیفر