در محضر اساتید اخلاق
۱۴۰۲/۰۱/۱۳
دکتر سهراب
مقدمی شهیدانی
شخصیت آیتالله مصباح، دارای ابعاد گوناگونی است؛ در کنار بُعد علمی و سیاسی، جنبه معنوی شخصیت ایشان نیز حائز اهمیت است. ایشان گرچه محضر برخی بزرگان اخلاق و عرفان مانند مرحوم انصاری همدانی(ره) و حاج آقا حسین فاطمی(ره) را درک کرده اما ظاهراً بیشترین استفاده را از محضر علامه طباطبایی(ره) و آیتاللهالعظمی بهجت(ره) برده است. برای آگاهی از جزئیاتِ این موضوع، روایت شخص ایشان، شنیدنیتر است:
«جلسات ثابت اخلاقی که شرکت داشتم، جلساتی بود که پنجشنبهها خدمت مرحوم آیت الله طباطبایی تشکیل میشد، گاهی تا ظهر طول میکشید و گاهی هم ناهار داده میشد. جلسه گاهی در منزل دوستان و تابستان گاهی هم در خارج شهر بود و می توان از آن به عنوان جلسه خصوصی نام برد؛ اما استفاده کردن منوط به قابلیت شخص بود. بزرگان زیادی بودند که من خدمت شان رسیدم؛ ولی چیزی از آنها نصيب من نشد. برای اینکه من لیاقت دریافتش را نداشتم؛ غیر از مرحوم علامه آیت الله طباطبایی(ره) که عمده دریافت علمی من از ایشان بود. اگر از معنویات هم بهرهای و بویی برده باشم، باز به برکت ایشان بوده است. 15 سالی هم که خدمت آقای «بهجت» بودیم، ایشان اگر چیزی را صلاح میدانستند، گهگاهی مستقیم یا غیرمستقیم میفرمودند؛ ولی من اهل عملش نبودم و استفاده چندانی نکردم.
از بزرگان دیگری که من زیارت شان کردم یکی مرحوم «آقای انصاری همدانی» بود که ایشان هم مورد توجه صاحب نظران و صاحبدلان بودند.... به هر حال ایشان هم مرد بزرگی بودند، نه اینکه من بزرگی ایشان را درک کرده باشم، بلکه به شهادت صاحبدلانی که صلاحیت اظهارنظر داشتند و کسان دیگر که ارادت به آقای انصاری داشتند؛... در بین بزرگانی که من به عنوان اساتید اخلاق میتوانم نام ببرم همین سه بزرگوار بودند: حضرت آقای علامه طباطبایی، آقای انصاری و آقای بهجت.»1
حجتالاسلام والمسلمین علی مصباح به نقل از آیتالله مصباح میگوید:«در موضوع اخلاق، حدود سالهای 32 و 33 بحثی هفتگی در خدمت مرحوم علامه طباطبایی داشتیم. ابتدا محور بحث ایشان، رساله منسوب به علامه بحرالعلوم بود و بعد از اتمام آن رساله، حضرت علامه(ره) مجموعهای از روایات اخلاقی و عرفانی را انتخاب میکردند و درباره آنها بحث میفرمودند. حدیث معراج از جمله آن روایات بود. برخی دوستانی که در آن جلسات شرکت میکردند از این قرارند: شیخ عزیز الله خوشوقت، شیخ علی آقای تهرانی سعادت پرور که یک سلسله کتاب در شرح دیوان حافظ نوشتهاند، حاج شیخ حسن آقای تهرانی، آقای مجید رشیدپور، آقا سید ابراهیم خسروشاهی که امام جماعت شمیران هستند و در مدرسه مروی نیز اسفار تدریس میکنند، مرحوم شهید شیخ علی آقای قدوسی(ره) و مرحوم آقا شیخ محمدعلی واعظ قمی.»2
حجتالاسلام و المسلمین بهجتی از دوستان نزدیکِ مرحومِ علامه مصباح، در مورد حضورِ ایشان در درس اخلاق علامه طباطبایی چنین میگوید: «شروع و ورود آقای مصباح در این راههای نورانی، از همان زمانی بود که با علامه بزرگوار، مرحوم طباطبایی ارتباط داشتند. علامه طباطبایی(ره)غیر از درس عمومیای که داشتند، شاگردانی را که اهل حال و صفای نفس و اهل درک و اندیشه قوی بودند، جدا کرده بود و برای آنان هفتهای یک بار جلسه خصوصی داشت که حضرت آیت الله مصباح نیز یکی از آن شاگردان بود. باز در میان همین افراد، نخبگانی بودند که علامه گاهی به صورت محرمانه، بعضی مسائلی را که از نظر علمی و عرفانی بسیار عمیق بود فقط با آنان در میان میگذاشت. آیت الله مصباح یکی از این نخبگان محرم اسرار علامه بود. از همان زمانی که ایشان این ارتباط قوی را با علامه طباطبایی(ره) برقرار کرد، ما مسائل زیادی در حالات ایشان مشاهده میکردیم.»3
آقای مسعودی خمینی از همراهان قدیمی آیتالله مصباح، حضور ایشان در جلسات اخلاقی مرحوم آیتالله حاج آقا حسین فاطمی را اینگونه روایت
کرده است:«...همچنین لازم است از حاج آقا حسین فاطمی هم که در شمار اساتید اخلاق بنده بود یادی کنیم. ما شبهای پنجشنبه و جمعه به اتفاق آقای مصباح خدمت ایشان میرفتیم و از بحثهای اخلاقی ایشان استفاده میکردیم.»4
حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی که در ابتدای دهه 40 با آیت الله مصباح روابط نزدیک داشته، از حضور ایشان در جلسات مرحوم حاجآقا حسین فاطمی قمی، - از شاگردان مرحوم آیت الله ملکی تبریزی،- چنین یاد میکند:
«... حاج آقا حسین فاطمی که از عرفای قم بود. من به برکت همین آقای فقهی هم حجرهام و حاج آقای مصباح در شبهای جمعه در جلسه درس اخلاق او شرکت میکردم. او خودش یک شب در میان درس اخلاقش گفت که وقتی که حادثه 15 خرداد اتفاق افتاد -عین تعبیر ایشان است- گفت من از کارِ آقای خمینی دلم چرکین شد که چرا ایشان اینقدر تند رفت که اینجور مردم به خاک و خون کشیده بشوند. گفتند که یک شبی خواب دیدم که در مشهد مقدس هستم، خبردار شدم که حضرت رضا -علیه آلاف التحیه و الثنا- در یک مجلسی حضور دارند. با شتاب رفتم وارد مجلس شدم، وارد مجلس شدن همان و حضرت یک نگاهی به من کرد و گفت: - این هم عین تعبیر خودش است-، حضرت گفت: آقا حسین از ایشان پیروی کن، نگاه کردم دیدم آقای خمینی کنارش نشسته.
به همین دلیل ایشان علاقه ویژهای به امام داشت و همیشه بعد از پایان درس اخلاق، برای امام دعا میکرد و اسم امام را میآورد و سه بار میگفت: «اللهم طوِّل عمره».
البته جلسه عمومی او خاص بود، آدمهای عادی نمیآمدند. اهل معنا و کسانی مثل آقای مصباح و آقای فقهی و آقای شیخ علی پهلوانی- (سعادتپرور)- و اینها میآمدند. اینها بودند که شرکت میکردند، از معاصرین هم آقای ممدوحی خیلی به درس ایشان میآمد.»5
انتخاب استاد مطلوب، یکی از توفیقات بزرگ در مسیر طلبگی است که در زندگانی آینده طلبه، نقش اساسی دارد. از نکات مهم در زندگانی آیتالله مصباح، برخورداری از استادانی است که در کنار طی کردن بالاترین مراحل علوم مرسوم حوزوی، در وادی اخلاق و عرفان نیز از سرآمدان بودهاند.
از این رو استفاده آیتالله مصباح از محضر استادانش منحصر به مسائل فقهی نبود و توأم با تحصیل، تهذیب را نیز مد نظر قرار داشته است. آیت الله مصباح در مورد استفاده معنوی از محضر آیتالله بهجت(ره) چنین میگوید:
«منزل ایشان به گذر عابدین منتقل شد. منزلی که اجاره کرده بودند دو تا اتاق داشت و آقازادههایشان هم هنوز کوچک بودند.
جالب بود که یک اتاق نسبتاً بزرگی بود، وسطش پردهای کشیده بودند، ما که گاهی اجازه میگرفتیم برویم خدمت شان شرفیاب بشویم ما یک طرف پرده مینشستیم، آن طرف پرده خودشان و خانوادهشان؛ یعنی در واقع یک اتاق بود که ایشان در آن زندگی میکردند که هم اتاق زندگیشان با همسر و بچههایشان بود و هم یک طرفش اتاق پذیراییشان بود.
...معمولاً روزهای تعطیل یک ساعت را اجازه میفرمودند به حضورشان برویم. غالباً روزهای پنجشنبه میرفتیم آنجا مینشستیم و ایشان هرچه صلاح میدانستند میگفتند؛ غالباً هم یا حدیثی میخواندند یا داستانی نقل میکردند.... تکیه کلام ایشان انجام واجبات و ترک محرمات بود. هر که از ایشان میپرسید چه باید بکنیم؟ چه دستور اخلاقی شما توصیه میکنید؟ محورش همین بود: «انجام واجبات و ترک محرمات!»...
این مطلب را بارها تکیه میکردند که اگر ما آنچه از شریعت میدانیم عمل کنیم خدا آنچه لازم باشد به ما خواهد فهماند. لزومی ندارد که بگردیم دنبال یک چیزهایی که خیلی مجهول است و یک اسراری است که کسانی میدانند [و] هیچکس نمیداند!
می فرمودند:«هرچه در شریعت بیشتر روی آن تأکید شده و آیات قرآن و روایات هم بیشتر به آن تأکید کرده دلیل آن است که آن راه، راه تقرّب به خدا و مهمتر و مؤثرتر است.»... اما اینکه یک رمز و رازِ خاصی باشد و به صورت سرّی باید به کسی بیان کرد، ایشان [آیت الله بهجت] نه تنها چنین کاری نمیکردند که حتی نفی میکردند. به هر صورت استدلال میکردند که چنین چیزی نیست و این برای این است که ما دنبال این میگردیم که برای نزدیک شدن به خدا یک راه کوتاه میانبُری پیدا کنیم که با خواستههایمان بسازد؛ دلمان میخواهد دلخواه خودمان عمل کنیم، یک ذکری هم بگوییم که این ما را به خدا نزدیک کند؛ این مال تنبلی ماست و الّا راه همان است که خودش فرموده است.»6
پانوشتها:
1- ذوالشهادتین امام، صص 31-32.
2- زندگى نامه حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، ص97.
3- همان، ص59.
4- خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، ص 57.
5- مصاحبه سهراب مقدمی شهیدانی با حجتالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی، 25/11/1395، آرشیو بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
6- ذوالشهادتین امام، صص 61-63.