۷۳ - مهدی جبرائیلی تبریزی; حضــور اجتماعی زنــان از نگاه اســلام ۱۴۰۲/۰۳/۰۶
مهدی جبرائیلی تبریزی
مسئله حضور اجتماعی زنان و نقشآفرینی این قشر در عرصه جامعه یکی از نقاط مورد بحث و چالش برانگیز در جوامع و فرهنگهای مختلف بوده است.
درجامعه ایران نیز برخوردهای توأم با افراط و تفریط و نگاههای غربزده یا متحجرانه در مواجهه با این مسئله، مشکلاتی را ایجاد کرده است.
برخی با توجه به تاکیدات اسلام بر حجب وحیا، آن را با حضور اجتماعی زنان مغایر دانسته و موضع تهاجمی گرفتهاند، غافل از اینکه اصل فلسفه تشریع حجاب برای حضور اجتماعی است وگرنه در محدوده فضای محرمیّت و خصوصی، حجاب به معنای پوشش در محیط عمومی معنا ندارد.
حجاب با هدف جلوگیری از استثمار و بهرهکشی شخصی از زن واجب شده است. حجاب یعنی زن در جامعه همچون یک مرد، بدون کمترین وادادگی در برابر کسانی که از روی غرض و مرض با او رفتار میکنند، به حقوق خود دست یابد. پس حجاب برای زن بالاترین نوع تکریم به حساب میآید.
یکسانی حقوق زن و مرد در اسلام
نگرش لیبرالیستی به حضور اجتماعی زنان، ظلم بزرگی است که جریانات و مکاتب غیردینی نسبت به شخصیت و هویت زن دارند. این رویکرد هرچند در ظاهر از موضع مدافع حقوق زنان به لفاظی میپردازد، اما حقیقت ماجرا از انگیزهها و اهداف سیاسی، اقتصادی(بخوانید استثماری سرمایهداری) و فرهنگی حکایت میکند. واکاوی تاریخی و جریانشناسی آن دلیل متقن وگویای این سخن است.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان منطق اسلام درباره فعّالیتهای اجتماعی زن فرمودند: «عرصه [فعّالیتهای اجتماعی] اعم از فعّالیت اقتصادی، فعّالیت سیاسی، فعّالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همه میدانهای زندگی در صحن جامعه [است]. در اینجا میان مرد و زن در اجازه فعّالیتهای متنوّع در همه میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست.
اگر کسی بگوید مرد میتواند درس بخواند، زن نمیتواند؛ مرد میتواند درس بگوید، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعالیت اقتصادی انجام دهد، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعّالیت سیاسی کند، زن نمیتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همه این فعّالیتهای مربوط به جامعه بشری و فعّالیتهای زندگی، زن و مرد دارای اجازه مشترک و همسان هستند. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. این موضوع ربطی به این ندارد که زن میتواند در میدان فعّالیتهای اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار، بر حسب امکانات و شوق و زمینههای اقتضای این کار است». (20/۱۲/1375).
بنابراین اسلام نه تنها زن را همانند مرد از حقوق یکسانی در جامعه میداند بلکه در مواردی حضور را لازم میداند، مانند اینکه «در تربیت دختران نیاز به معلم زن است، برای درمان زنان و بانوان نیاز به پزشک زن است، حتی برای کارهایپرستاری و زخمبندی و مداواها نیاز به خدمت زنان میباشد». (نظام حيات خانواده در اسلام، صص 184– 189). حضرت امام خمینی در استفتائات زیادی اشتغال زنان و نیز تحصیلات عالیه را برای آنان در صورت عدم مفسده بدون اشکال دانستهاند.
از حیث واقعیت اجتماعی هم آمار حضور زنان در پدیدههای اجتماعی مانند انتخابات که حقوقی مساوی با مردان را برای زنان قائل شده است را میتوان دلیل موافقت شرع با حضور اجتماعی آنان بیان کرد. همچنین آمار بانوان دارای تحصیلات عالیه و حضور در مناصب مدیریتی و... در زمره دلایل این ادعا قرار میگیرد. البته در نظام حيات اسلامي بار تأمين معاش و زندگي بر دوش مردان است و زنان در اين زمينه مسئوليتي ندارند.
از نظر اسلام پدر ميتواند پسر خود را جبراً به کاري درآمدزا در تامین معيشت زندگی مشغول کند، ولي چنين جبري درباره دختران روا نيست.
زن نه در خانه پدر و نه در خانه شوهر ناگزير به کار و تلاش براي تأمين معيشت نيست، اجباري ندارد که در محيط خشن و توأم با سر و صداي کارخانهها و يا در عمق معادن و زير زمينها به تحمل صدمات و مشقّات بپردازد و نان براي اعضاء خانه فراهم کند... پس چه بهتر که او به کار لطيف و ظريف خود بپردازد و شوهر او به تأمين معيشت و تحمل بار نفقهاش اقدام کند.(نظام حيات خانواده در اسلام، ص 184 – 189).
این درحالی است که در تفکر سرمایهداری غربی زن را به کار و استقلال مالی تشویق کردند. البته باید توجه داشت که این تظاهر به حمایت از زن کاملا ظالمانه و نفاقآمیز بود. چرا که نظام سرمایهداری مبتنی بر سود انگاری سرمایهداری اومانیستی از این جریانسازی اهدافی را دنبال میکرد:
1. به کارگیری زنان در کارخانهها و شرکتهای کارگری با اندک مزد به نفع سرمایهداران بود. زنان از حقوق و دستمزد کمتری نسبت مردان برخوردار بودند.
2. در پساپرده این هیاهوی کاذب و هدفمند به امیال شیطانی خود میرسیدند و از جنسیت او در جهت کسب ثروت کثیف سوءاستفاده میکردند.
برای نیل به این اهداف نیاز به جریانسازی داشتند که با پوشش حمایت از زن به این هدف رسیدند. البته نوع نگرش و رفتار مردان در زمینهسازی، شکلگیری و سرعتگیری این جریان بیتاثیر نبود.
شرع مقدس با حفظ ارزش و شأن زن هیچ مخالفتی با حضور زنان در جامعه ندارد. در سیره معصومان(ع) هم به عنوان الگوی عملی میتوان به مواردی اشاره کرد.
نمونههایی ازحضور اجتماعی زنان در صدر اسلام
الف) فعالیتهای فکری- فرهنگی
علامه سید جعفرمرتضی عاملی به نقل از ابن ابیالحدید مینویسد: «تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم
(صلی الله علیه و آله) درگفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا(س) سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند». (ماساة الزهراء، ص 53). بیان احکام شرعی بانوان(بحارالانوار، ج2، ص3) و بیان معارف الهی(دلائل الامامه، ابن جریر طبری عالم اهل تسنن، ج 1)، حل اختلاف در مسائل دینی
(بحارالانوار، ج2، ص8) از جمله فعالیتهای فرهنگی ایشان بوده است.
حضرت زینب (س)، معلم قرآن
یك سال پس از استقرار امیرمؤمنان علی(ع) در كوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیدهایم كه دختر شما حضرت زینب همانند مادرش فاطمه زهرا (س) منبع سرشار دانش و داراى علوم و كمالات است. اگر اجازه دهید در صبح یكى از روزهاى عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم.
حضرت على(ع) اجازه داد تا دختر عالمهاش زینب كبرى(س)، بانوان مسلمان كوفه را آموزش دهد و مشكلات علمى و دینى آنان را حل كند. حضرت زینب نیز آمادگى خود را اعلام کرد و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشكیل داده و پرسشها و شبهات آنان را پاسخ مىداد.
(ریاحین الشریعه، ج3، ص57 به نقل ازسایت تبیان)
ب) فعالیتهای سیاسی
= دفاع حضرت زهرا (س) از حریم ولایت که به شهادت ایشان منجر شد، از مسلمات تاریخی است. هنگامی که علی(ع)را با زور به طرف مسجد میبردند، حضرت زهرا (س) با اینکه صدمه دیده بود خود را به میان آنان و امام رساند و فرمود: «به خدا سوگند نمیگذارم پسر عموی مرا [ظالمانه به سوی مسجد] بکشانید»
(نهجالحیاهًْ، ص 152). در ماجرای غصب فدک ضمن سخنرانی در مسجد، به اثبات حقانیت علی(ع)و اهلبیت پیامبر(ع) پرداخت و به سکوت مردم در برابر جفا به خاندان پیامبر فریاد زد و با دلایل قرآنی و فقهی غصب فدک را محکوم کرد.(الاحتجاج، ج1، ص269؛ دلائل الامامه، ص 36).
اقدام دیگر ایشان اعتراض به یورش به خانه ولایت بود(ابن ابی الحدید، ج6، ص49).
امام صادق(ع) فرمودند: وقتى رسول خدا مكه را فتح كرد با مردان بيعت كرد، سپس زنها آمدند با حضرت بيعت كنند وخداوند آيه دوازدهم سوره ممتحنه را نازل فرمود (بحار، ج 21، ص 134). اين آيه از مهمترين مصاديق ظهور مؤثر زن در جامعه در بالاترين رده است.
ج) تحصيل علم، مهارت و هنر
قرآن كريم استقلال اقتصادی، مالكيت زن و كار در جامعه توسط زن را امضا کرده است؛ هرچند در گذشته اشتغال زنها بيشتر به محيط خانواده محدود بود، مانند چرخريسى، بافندگى، آشپزی، شستوشو، پختن نان و آسياب گندم كه زنان در خانه خود انجام میدادند. در تاریخ اسلام مصادیقی از فعالیتهای اقتصادی توسط زنان وجود داشتهاند که نه تنها توسط اهلبیت(ع) نهی نشدهاند، بلکه در برخی موارد مورد تایید تشویق قرار گرفتهاند.
شفاء دختر عبدالله بن عبدشمس عدوی، از زنان صحابه بود که از دوره جاهلیت به نویسندگی مشغول بود. به حفصه دختر عمر(همسر پیامبر) نوشتن آموخت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در مدینه به او خانهای داد.
عمر بن خطاب نظر او را مقدم میداشت و از او سرپرستی میکرد.(الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۶۸). به دستور رسول خدا به همسرش خط آموخت(السنن الکبری، ج 4، ص 366). ام ورقه دختر عبدالله بن حارث، یکی از زنان صحابی بود که قرآن را گردآوری میکرد. امورقه پس از اسلام آوردن با رسول خدا بیعت کرد(طبقات الکبری، ج۸، ص۴۵۷).
«زينب دختر بنىداود» چشم پزشك كاردان و ماهری بود كه در ميان عرب شهرت بسيار داشت.(عيونالانباء في طبقات الاطباء، ص181).
«أمالحسن» دختر قاضى«ابوجعفر طنجانى» در همه رشتههای علوم آن عصر بهويژه در طب، نامدار بود
(ابن خطيب، 1424 ق، ج 1، صص 265- 266).
خواهر «حفيد بن زهر» وزير و دخترش كه در زمان منصور بن ابى عامر مىزيستند، در پزشكى ماهر و زبردست بودند و در درمان بيماریهای زنان تجربه و مهارت خاصى داشتند؛ به طوری كه برای درمان بانوان دربار دعوت مىشدند
(عيونالانباء في طبقات الاطباء، ص524)
در زمان پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) امحبيبه خافظه خواهری داشت كه نام او امعطيه و حرفهاش آرايشگری بود. حضرت نه تنها منع نکردند بلکه آن را تایید فرمودند.
(الكافي؛ ج9؛ ص657).
در مكه امور حسبه(مالى) را زنی بهنام «سمراء بنت نهيك الاسديه» بر عهده داشت. وی كسانى را كه در داد و ستد، غش و فريبکاری مىكردند، مجازات مىكرد.
اسلام با حفظ كرامت انسانى زنان، مىخواهد كارهايى را كه متناسب با شرايط و روحيات درونى و بيرونى آنان است به آنان واگذار كند كه اين كار، يك تقسيم منطقى است، نه يك تبعيض ارزشى. مصلحت جامعه، مصلحت خانواده و شرايط فردی، مواردی است كه در اين باره لحاظ شده است.
شرایط حضور اجتماعی زنان از نگاه آموزههای دینی
اصول و شرایطی برای حضور اجتماعی زنان تعیین شده است که با حفظ آنها میتوانند در جامعه حضور داشته باشند، از جمله: حفظ نگاه (نور/31 و 32)، عفت در معاشرت
(احزاب، 53)، عفت در پوشش(احزاب، 59 )، عفت در كلام (احزاب، 32 )، وقار در رفت و آمد(نور، 31 )،
دست ندادن با نامحرم(اصول کافی، ج 5، ص 525 )،
پرهيز از گفتوگو و خلوت با نامحرم (اصول کافی، ج5، ص528)، پرهيز از استعمال نابجای بوی خوش
(امالی صدوق، ج 3، ص258).
بنابراین اسلام نه زن را موجودی بیارزش دانسته و فقط نگرش جنسیتی به او دارد و نه نگاه لیبرالیستی به او دارد. بلکه «شكل سومى برای ايفای نقش زن وجود دارد و آن اين است كه زن به صورت يك شخص «گرانبها» در بيايد، هم «شخص» باشد و هم «گرانبها». يعنى از يك طرف شخصيت روحى و معنوی داشته باشد و از طرف ديگر، دراجتماع مبتذل نباشد. و در پرتو همين شخصيت و گرانبهايى، عفاف در جامعه مستقر مىشود، روانها و كانونهای خانوادگى در جامعه سالم مىماند».(حماسه حسینی، ج 1، ص 320).