اصغر منتظرالقائم*
عمّار فرزند ياسر و سميه، حدود 42 سال پيش از بعثت به دنيا آمد. وي به همراه والدينش در مکه زندگي ميکرد.
عمّار در عهد دعوت مخفيانه بعثت اسلام آورد. با آشکار شدن دعوت رسول خدا(ص) عمّار به همراه ديگر مسلمانان مستضعف که مکنتي نداشتند مورد شکنجه سران قريش قرار گرفتند (ابنسعد، بيتا، 3: 227 و 230). سران مکه اين گروه را هنگام ظهر و شدّت گرما شکنجه ميکردند تا از دين خود دست بردارند، ولي آنان که در ايمان خود استوار بودند، دست از اسلام برنميداشتند. در اين ميان، عمّار با آتش شکنجه ميشد؛ از اينرو رسول خدا(ص) به نزد عمّار ميرفت و بر سر او دست ميکشيد و ميفرمود: «يا نارُ کوني بَرداً و سلاماً علي عمّار کَما کُنتِ علي إبراهيمَ»(ابنسعد، 3: 248). سميه بر اثر شکنجههاي سخت به شهادت رسيد و پدرش نيز پس از مدتي بهواسطه جراحات وارده از دنيا رفت. عمّار در سال هفتم بعثت در محاصره اقتصادي حضور داشت و سختيهاي بسيار تحمل کرد. حماسه مقاومت در درّه ابوطالب تجربه تشکيل هستههاي مقاومت امّت اسلامي براي آينده درخشان بود. عمّار در دوران هجرت در راه اسلام و شکوفایی بر تلاش خود افزود. وی در ساختن مسجدالنبي نيز حضوري فعال داشت و با فداکاري خشتها را جابهجا ميکرد. رسولخدا(ص) درباره وی فرمود: اينان نيستند که تو را ميکشند، بلکه گروهي بيدادگر تو را خواهند کشت.(ابنهشام، 1375ق، 1: 497).
فداکاری عمّار در دوران هجرت: وی تمامي توان خود را وقف خدمت به اسلام و اجراي دستور رسولالله(ص) کرده بود و با پايداري بيمانند در راه اسلام فداکاري ميکرد، از جمله:
1ـ در غزوه ذوالعشيره به همراه رسولخدا(ص) شرکت داشت و از نزديک شاهد بود که رسولخدا(ص) به امام علي(ع) لقب ابوتراب داد(ابنهشام، 1375ق، 1: 499). تلاش عمّار در نبرد بدر چنان بود که پنج نفر از مشرکان را به قتل رساند(واقدي، 1409ق، 1: 53). وي در پيکارهاي اُحد، خندق، فتح مکه، حنين و طائف نيز شرکت داشت. عمار در بازگشت از تبوک، هنگامي که رسولخدا(ص) به گردنهاي نزديک مدينه رسيدند و منافقين بر آن شدند رسولالله را به دره پرت کنند، عمّار افسار شتر پیامبر را گرفت و از جان او محافظت کرد(واقدي، 1409هـ ، 3: 1043).
2- عمّار پس از رحلت رسولخدا(ص) از مبارزه دست برنداشت و در جنگ با پيامبران دروغين پيشتاز بود. وي در پيکار يمامه با مُسَيلمه کذّاب حضور داشت.(ابنسعد، بيتا، 3: 254).
3- عمّار در پيکار جمل همراه امام علي(ع) بود. آن حضرت براي اتمام حجت به عهدشکنان، عمّار را به نزد طلحه و زبير و عايشه فرستاد تا آنها را از جنگ بازدارد. عمّار نزد آنان رفت و عايشه را نصيحت کرد(مسعودي، 1368 ش، 2: 371).
4- عمّار در سال 19 هجري از سوي عمر به استانداري کوفه منصوب گرديد و تا سال 22 استاندار بود.
مبارزات عَمّار براي اجراي عدالت:
ايام خلافت عثمان، رانتخواري بنياميه در کسب فرمانروايي بر سرزمينهاي اسلامي آشکار گرديد. اشغال مصادر سياسي به وسيله آزادشدگان پیامبر، تبعيض و بيعدالتي، بازگشت به آداب جاهلي، ظهور طبقه زراندوز و بردهدار از اشراف قريش، عدول از قرآن و سنّت و سيره رسولخدا(ص)، غارت اموال عمومي سبب شورش علیه عثمان شد. عمّار و عدهاي از صحابه در اعتراض به سياست مالي و بخششهاي بيحساب عثمان به خويشانش، نامهاي به خليفه نگاشتند. عثمان خشمگين گرديد و دستور داد عمّار را کتک زدند، لذا وي بيهوش گرديد و همسران رسولخدا(ص) و مردم از اين واقعه عصباني شدند(بلاذري، بلا تا، 4: 538).
عَمّار مدافع ولايت امام علي عليهالسلام:
عَمّار یکی از ارکان چهارگانه نخستین شیعه بود(نوبختی،1361،ص35) و در تثبيت نظريه امامت الهي اهلبيت(ع) تأثير فراوان داشت. عمّار در صفين در مذاکره با عمرو بن عاص حديث غدير را بيان کرد و گفت: «نميداني که رسول خدا درباره علي گفت: هر که من مولاي او هستم علي مولاي اوست. خدايا دوست بدار، دوستدار او را و دشمن دار هرکه با او دشمني کند؟! من دوستدار خدا و پيامبرش و پس از او دوستدار علي هستم، ولي تو را مولايي راستين نيست»(منقري، 1410ق: 338).
عمّار بن ياسر از بصيرتي والا برخوردار بود و تمام وجود او در اسلام ذوب شده بود. به همين سبب رسولخدا(ص) درباره وي فرمود: «عمّار سراپا انباشته از ايمان و عمل و علم است»؛ «همانا بهشت مشتاق عَمّار است و بهشت به عمّار مشتاقتر است تا عمّار به بهشت»؛ «قاتل عمار و کسي که جامههاي او را بيرون کشد به آتش مژده باد!»(شيخ مفيد، 1367ش: 56).
عمّار در صفين در حالي که 93 سال داشت، در روز نهم صفر حماسه آفرید و ميگفت: «اي بندگان خدا، با من حرکت کنيد و به سوي کساني حمله کنيد که هرگز در فکر دين نيستند و تنها در انديشه دنيايند. آنها ميخواهند مانند پادشاهان و ستمگران باشند. خدايا، خود ميداني و به من تعليم دادي و من هم به اين اعتقاد دارم که امروز عملي شايستهتر از جهاد با اين بدکاران و فاسقان نيست»(طبري، 1409ق، 4: 27).
بينش و بصيرت عمّار چنان بود که به خوبي فتنهها را بازشناسي ميکرد و مردم را از آن برحذر ميداشت و راه حق را براي مسلمانان روشن ميساخت. از جمله، روزي در نبرد صفين مردي گرفتار شک و ترديد شد. خدمت امام علي(ع) رسيد و گفت که شاميها هم مانند ما نماز و قرآن ميخوانند، چرا بايد با آنها بجنگيم؟ آن حضرت او را به عَمّار رهنمون گرديد. وي به حضور عمّار رسيد و سؤال خود را مطرح کرد. عمّار گفت: «صاحب اين پرچم سياه را ميشناسي که در مقابل ما قرار دارد؟ صاحب آن عمرو بن عاص است. من با اين پرچم سهبار در کنار رسولخدا(ص) جنگيدهام و اينک چهارمينبار است که با آن جنگ ميکنم. اينبار هم مانند گذشته است. جايگاه ما امروز همان جايگاه رسولالله(ص) است. امروز همان روز بدر، اُحد و حُنين است.(منقري، 1410ق: 325).
رجزهاي عَمّار در صفین فصيح و موزون و دارای شور حماسی و نمايانگر ايمان عميق و سرشار او به خدا و عشق به اسلام و مولاي خود است. «کجا هستند کساني که طالب رضاي خدايند و دنبال مال و فرزند نيستند؟!»(منقري،1410ق: 326).
ما [ديروز] شما را براي نزول قرآن زديم و امروز براي تأويل آن ميزنيم. آنچنان ضربتي زنيم که سرها را از جايگاه خود برافکند و دوست از دوست خود بازماند، تا حق به جايگاه خود بازگردد.
عَمّار در روز نهم صفر به همراه عدهاي از صحابه به سپاه شام حمله برد. در اين هنگام در سپاه معاويه تزلزل و ولولهاي ايجاد شد؛ زيرا رسولخدا(ص) کشندگان عمّار را گروه ستمگر معرفي کرده بودند، ولي معاويه ياران خود را به فتنه انداخت و گفت: قاتل عَمّار کسي است که او را به جنگ آورده است(بلاذري،1394ق: 311).
امام علي(ع) بر بالين عمار حاضر شد و فرمود: «خدايا، رحمت کن عمّار را روزي که برانگيخته شود و روزي که از او سؤال شود. فهنيئاً لِعمّارٍ الجنّهًُْ! (بهشت بر عمار گوارا باد)، او کشته شد در حالي که با حق بود و حق با او بود و هميشه خواهد بود؛ و کشندگان عمار در دوزخ هستند»(ابنسعد، بيتا، 3: 262).
آيتالله خامنهاي درباره عمّار بن ياسر ميگويد: «در حوادث فتنهگون، گرههاي ذهني را بايد باز کرد و اين، تبيين لازم دارد. در جنگ صفين يکي از کارهاي مهم جناب عمار بن ياسر تبيين حقيقت بود. نقش نخبگان و خواص همين است که اين بصيرت را نه فقط در خودشان بلکه در ديگران به وجود بياورند. رسا، روشن، مبين بگوييد. کجا هستند آن شخصيتهاي بزرگي که پيمان جانبازي بستند؟ أين عَمّار؟» (سخنراني در ديدار با هنرمندان، 16/8/88).
ويژگيهاي سیره مقاومتي عَمّار را چنين ميتوان برشمرد:
1- وي با اشتياق اسلام را پذيرفته بود و ايمان کامل به خداي متعال داشت و به احکام اسلام عمل ميکرد؛
2- عَمّار بصيرت و شناخت ژرف به اسلام و آگاهي عميق از قرآن و سنت نبوي و اهلبیت(ع) داشت؛
3- همواره مطيع مولاي خود رسولالله(ص) و امير مؤمنان(ع) بود و نظر پيشواي خود را حجت ميدانست؛
4- پيوسته مدافع امامت الهي اهلبيت بود و امام علي(ع) را وصي و پيشواي برحق رسولخدا(ص) ميدانست؛
5- در هنگامههاي سخت و فتنهها مواضع اهلبيت را دنبال ميکرد و هيچگاه لغزشي نداشت؛
6- عمّار هنگام دفاع از حق سرآمد سخنوران بود. زندگي وي سراسر به مقاومت و مبارزه در راه اسلام گذشت. وي در لحظههاي بحراني حماسهآفرين بود و در نوک پيکان حمله به فتنه بود؛
7- عَمّار در حيات طيّبه خود از شيران زاهد بود که از شکمبارگي و دنياطلبي و مقامپرستي و ثروتاندوزي آزاد بود. وي زاهدي به تمام معنی و اهل سير و سلوک و عبادت و بندگي خدا بود و تجسم اخلاق پسنديده الهی بود؛
8- شوق لقاي حق در وجود عَمّار موج ميزد. سرانجام نيز عاقبتي پسنديده پيدا کرد و با شهادت در جنگ صِفِّين به ديدار معبود خود شتافت. امير مؤمنان(ع) درباره وي فرمودند: بهشت گواراي وي باد!
________________
* استاد دانشگاه اصفهان