به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 10,010
بازدید دیروز: 18,995
بازدید هفته: 70,758
بازدید ماه: 70,758
بازدید کل: 25,057,685
افراد آنلاین: 30
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۰۶ دی ۱٤۰۳
Thursday , 26 December 2024
الخميس ، ۲٤ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۱۰۶۸ - علیرضا توحیدی ; رهبـر جامعــه در مقــام «فصل‌الخـطاب» ۱۴۰۲/۰۶/۰۳

 رهبـر جامعــه در مقــام «فصل‌الخـطاب» 

   ۱۴۰۲/۰۶/۰۳

پایگاه اندیشوران حوزه

علیرضا توحیدی
براساس تعالیم قرآن، در امور مهم و اساسی امت، احکام صادره از سوی رهبری معصوم‌، فصل الخطاب است. بنابراین، اگر رهبر جامعه با مردم مشورت می‌کند، در نهایت، این رهبری است که تصمیم نهایی را گرفته و با عزم بر عمل و توکل بر خدا کارش را انجام می‌دهد.
در این راستا مرجعیت در تنازعات اجتماعی با رهبری معصوم(ع) است، زیرا او با اتصال به خدا از عالم غیب آگاهی داشته و احاطه علمی دارد و اما رهبری غیر معصوم در عصر غیبت با مراجعه به آموزه‌های وحیانی اسلام از قرآن و سنت و سیره اهل بیت(ع) احکام نهایی را صادر می‌کند تا از هر گونه هرج و مرج سیاسی و اجتماعی جلوگیری کند؛ زیرا بدون حکم نهایی و فصل الخطاب، هیچ امری به غایت نمی‌رسد.
خدا در قرآن بیان می‌کند حکومت و دولت را به کسانی سپرده که دارای حکمت علمی و عملی و فصل الخطاب هستند. خدا درباره حضرت داود(ع) می‌فرماید: و شددنا ملکه و آتیناه الحکمه و فصل الخطاب؛ ملک و حکومتش را استحکام بخشیدیم و به او حکمت و دانش و منصب داوری و قضاوت دادیم تا سخنش فصل الخطاب و حکم نهایی باشد.(ص، آیه 20)
هر چند که فصل الخطاب در قضاوت و داوری میان افراد دیده می‌شود، اما در مسائل اجتماعی– سیاسی نیاز است که پس از مشورت «عزم» کرد و حکم نهایی را صادر کرد و مردم را به سمت و سویی هدایت نمود.
این امر در میدان جهاد نیز خود نمایی می‌کند؛ زیرا فرماندهی لازم است تا فرمان حمله یا عقب‌نشینی و مانند آنها را صادر کند یا درباره امور جنگی سخنش «فصل الخطاب» باشد.
از نگاه قرآن، وقتی پیامبر(ص) در مقام حکومت قضایی یا سیاسی و اجتماعی یا فرماندهی نظامی یا فرماندهی اقتصادی حکم و فرمانی را صادر کرد، دیگران اختیاری نخواهند داشت؛ زیرا با فرمان رهبری دیگر جایی برای شک و تردید نیست و هیچ کس اختیار ندارد تا بر اساس نظر و رای خویش عمل کند، بلکه همه باید بر طبق رای و نظر رهبران الهی عمل کنند؛ زیرا معصوم هستند و حکم آنان حکم‌الله و اطاعت ایشان عین اطاعت خداست.
(آل عمران، آیات 32 و 132؛ احزاب، آیه 36)
در شرایط غیبت معصوم(ع) کسانی که دارای شرایط باشند، مسئولیت را به عهده می‌گیرند. مهم‌ترین ویژگی رهبری در عصر غیبت، عدالت عملی است که در زندگی و افکار و رفتارش به نمایش گذاشته می‌شود؛ یعنی همان‌ها که «قوامین بالقسط و شهداء لله» و «شهداء لله و قوامین بالقسط»
(مائده، آیه 8؛ نساء، آیه 135) هستند؛ زیرا یکی از مهم‌ترین اهداف ارسال انبیاء و رسولان و انزال کتب آسمانی، اقامه عدالت و قیام توده‌های مردم برای اقامه آن است.(حدید، آیه 25)
پس اگر کسی بتواند در چارچوب دین اسلام عدالت را اقامه کند، می‌تواند در عصر غیبت با حکم ولی‌عصر(ع) که برای عموم فقیهان دارای شرایط صادر شده، مسئولیت رهبری امت را به عهده گیرد.
در عصر غیبت از میان گروه «قوامین بالقسط شهداء لله» و «شهداء لله قوامین بالقسط» کسی که مشهور بدان است و در عمل وارد میدان شده، مسئولیت رهبری مردم را به عهده می‌گیرد و در مقام حاکم شرع وارد میدان عمل اجتماعی–سیاسی می‌شود تا عدالت را در میان امت
اجرائی کند.
البته برخی بر این باورند که مسئولیت رهبری همان‌گونه که در امر تقلید به «اعلم» علمی تعلق می‌گیرد، در امر رهبری اجتماعی – سیاسی امت نیز به عهده اعلم در علم شریعت است، ولی حقیقت این است که «اعلم» علمی بدون مدیریت، تقوای علمی، شجاعت، تدبیر، تعهد در میدان عمل هیچ ارزشی ندارد؛ از این رو، همانند آن عالم که از وی پرسیدند: اعلم کیست؟ گفت: ببینید «عَلَم» دست کیست؟ زیرا کسی که پرچم را در میدان سیاست و تدبیر امور اجتماعی به دست گرفته و میدان‌دار است، اوست که می‌تواند امت را به عنوان امام،
رهبری کند.
متابعت اولی‌الامر از رهبری پیامبر
باید توجه داشت که اولی‌الامر‌(ع) که همان معصومان از اهل‌بیت عصمت و طهارت هستند، خود تابع شریعت پیامبر(ص) و سنت و سیره او هستند؛ از همین رو آنان در امور اجتماعی – سیاسی با آنکه مسئولیت امامت را به عهده ‌دارند، ولی خود برای حل و فصل به پیامبر(ص) و خدا مراجعه
می‌کنند.
لذا خدا با آنکه اطاعت از معصومان(ع) را به عنوان اولی‌الامر، در امتداد اطاعت از خود و رسول‌الله قرار داده است، اما در تنازعات از آنان خواسته است تا به خدا و رسول‌الله(ص) ارجاع دهند؛ در حقیقت معصومان(ع) با آنکه خود دارای مرجعیت و فصل الخطاب هستند، اما در تنازعاتی که میان امت با اولی‌الامر(ع) ایجاد می‌شود.
لازم است تا به سنت و سیره پیامبر(ص) مراجعه شود که امیرمومنان‌علی(ع) نیز این‌گونه عمل می‌کرد و حتی در شروط امامت وخلافت خویش فرمود که او به سنت و سیره پیامبر(ص) مراجعه می‌کند و حاضر نیست به هیچ سنت و سیره دیگری رجوع کند.
بر همین اساس، وقتی در این امر با اهل شورا مخالفت می‌کند که جز به سیره و سنت رسول‌الله(ص) برای حل منازعات عمل نخواهد کرد، اهل شورا، خلافت او را نپذیرفته و به سومی تفویض کردند.
براین اساس می‌توان گفت که رهبری جامعه در امور اجتماعی– سیاسی باید ملاک و معیار را سنت و سیره پیامبر(ص) قرار دهد؛ اما این بدان معنا نیست که رهبری خواه اولی‌الامر(ع) یا دیگران از عالمان و فقیهان اسلامی، دارای فصل‌الخطاب نیستند؛ زیرا بدون فصل الخطاب بودن نمی‌توان جامعه و امت را رهبری و مدیریت کرد و جامعه را در مسیر کمالی قرار داد؛ زیرا در هر امری لازم است تا حکم نهایی صادر شود وگرنه بدون فصل‌الخطاب، منازعات و مشاجرات اجتماعی– سیاسی به سرانجام نخواهد رسید.
بنابراین، برای استقرار امور اجتماعی لازم است تا رهبری جامعه دارای مقام «فصل الخطاب» باشد؛ زیرا یکی از لوازم رهبری و ملزومات اساسی آن، دارا بودن مقام «فصل الخطاب» است.
از همین رو فصل الخطاب برای هر رهبری از معصوم و غیر معصوم ثابت است و این چیزی است که عقل فطری در نفس معتدل و قلب سالم آن را کشف می‌کند و نقل وحیانی آن را امضا و تایید می‌نماید(ص، آیه 20؛ احزاب، آیه 36)؛ زیرا از نظر قرآن، شریعت را عقل فطری و نقل وحیانی کشف می‌کند و هر دو مطابق هم هستند.
(روم، آیه 30)